ندای گیلان:دلیل اصلی حمایت آنها از آقای روحانی صرفا نزدیک بودن وی به اهداف و آرمانهای اصلاح طلبان است. بنابراین حمایت آنها از آقای روحانی، حمایتی حزبی، خطی و سیاسی و جناحی نبوده، به بیان ساده تر، حمایت آنها از آقای روحانی تابعی از عملکرد وی و سیاست هایش است اختصاصی تدبیر شرق – علی […]

ندای گیلان:دلیل اصلی حمایت آنها از آقای روحانی صرفا نزدیک بودن وی به اهداف و آرمانهای اصلاح طلبان است. بنابراین حمایت آنها از آقای روحانی، حمایتی حزبی، خطی و سیاسی و جناحی نبوده، به بیان ساده تر، حمایت آنها از آقای روحانی تابعی از عملکرد وی و سیاست هایش است

اختصاصی تدبیر شرق – علی کریمی پاشاکی : «حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی و دولت ایشان نه یک تاکتیک است و نه آنها در این حمایت به دنبال شریک شدن در قدرت و گرفتن پست و مقام هستند. اصلاح طلبان یک مجموعه اهداف استراتژیک دارند و تشخیص شان این بوده که آقای روحانی و سیاست های دولت وی در مقایسه با آلترناتیوهای دیگر که ضرورتا اصولگرا خواهند بود، به آن اهداف نزدیک تر است.»
مبحث اتحاد اصلاح طلبان با دولت روحانی، حوزه های سیاست خارجی، اقتصاد و …
یکی از مباحث حساس سیاسی در خصوص ریاست جمهوری آقای روحانی، نسبت وی یا درست تر گفته باشیم، رابطه وی با اصلاح طلبان است. حساسیت موضوع از این بابت است که آقای روحانی و نزدیکان شان ترجیح می دهند که خیلی سخنی از این بابت نگویند. در عین حال مخالفان و منتقدان اصولگرای آقای روحانی هم خیلی نمی دانند که در خصوص این رابطه چه نوع موضعگیری داشته باشند. از یک سو نمی خواهند با هل دادن روحانی به سمت اصلاح طلبان، او را به طور کامل از جبهه خود رانده و متعلق به حریف یا رقیب نمایند، از طرف دیگر خیلی هم نمی خواهند روحانی را از آن اصولگرایان و در جبهه خودشان قرار دهند. البته  اصولگرایان در ابتدای پیروزی آقای روحانی با عجله و شتاب سعی کردند که  با سنجاق کردن روحانی به خودشان، بهروزی او را در 24 خرداد 92، پیروزی اصولگرایی تلقی کنند، بعد از آنکه سالها می شد که پیوند میان آقای روحانی با جریان های سیاسی سنتی از جمله تشکل های سیاسی روحانیت کمرنگ شده بود، برخی از اصولگرایان تلاش کردند تا پرونده قدیمی عضویت و ارتباط آقای روحانی با روحانیت مبارز را از بایگانی بیرون کشیده و به جریان بیندازند. برخی از محافل اصولگرا روی روحانی بودن آقای دکتر روحانی مانورهایی دادند، با تیتر درشت نوشتند که «ملت مسلمان ایران یک بار دیگر با رای قاطع به یک شخصیت روحانی، اعتقاد راسخ خود را به نهاد روحانیت نشان دادند» و تعابیری از این دست، اما این مرحله خیلی زود گذشت و ادامه نیافت. نه خود آقای روحانی خیلی از پیوند مجدد با اصولگرایان و «رجوع» استقبال کردند و نه اصولگرایان تندرو روی خوشی به «مال خود کردن» روحانی نشان دادند. آنها و طرفداران آقای احمدی نژاد یعنی جبهه پایداری ترجیح دادند که روحانی و اصولگرایان را از آن خود ندانند تا بتوانند راحتتر و صریح تر و علنی تر به وی حمله ور شوند.
برخلاف اصولگرایان، تکلیف اصلاح طلبان از همان ابتداء با رییس دولت یازدهم روشن بوده است. آنان در طول انتخابات و به دنبال موضعگیری آیت ا… هاشمی رفسنجانی و رییس دولت اصلاححات و دیگر بزرگان اصلاحات در حمایت از آقای روحانی از وی حمایت کردند. بعد از آنکه آقای دکتر عارف از انتخابات کناره گیری کرد تا رای اصلاح طلبان نشکند، در بسیاری از شهرستانهای بزرگ و کوچک به همراه مراکز استانها، ستاد های آقای دکتر عارف شروع به حمایت از آقای روحانی نمودند. این حمایت تا به امروز هم ادامه پیدا کرده است. همه شواهد و قرائن موجود هم حکایت از آن دارد که برای انتخابات مجلس دهم نیز این ائتلاف و اتحاد ادامه خواهد یافت و در بسیاری از حوزه ها اصلاح طلبان و طرفداران آقای روحانی یا «اعتدالیون» فهرست مشترک خواهند داد. حمایت اصلاح طلبان از آقای روحانی و دولت ایشان نه یک تاکتیک است و نه آنها در این حمایت به دنبال شریک شدن در قدرت و گرفتن پست و مقام هستند، اصلاح طلبان یک مجموعه اهداف استراتژیک دارند و تشخیص شان این بوده که آقای روحانی و سیاست های دولت وی در مقایسه با آلترناتیوهای دیگر که ضرورتا اصولگرا خواهند بود، به آن اهداف نزدیک تر است. دیگران هر تفسیر و برداشتی که می خواهند، مجازند بکنند، اما تا آنجا که به خود اصلاح طلبان مربوط می شود و تا آنجا که به آیت ا… هاشمی رفسنجانی و رییس دولت اصلاحات مربوط می شود، دلیل اصلی حمایت آنها از آقای روحانی صرفا نزدیک بودن وی به اهداف و آرمانهای اصلاح طلبان است. بنابراین حمایت آنها از آقای روحانی، حمایتی حزبی، خطی و سیاسی و جناحی نبوده، به بیان ساده تر، حمایت آنها از آقای روحانی تابعی از عملکرد وی و سیاست هایش است. هر قدر که آن سیاست ها و اهداف و آرمانهای اصلاحات نزدیک تر باشد، بالطبع حمایت اصلاح طلبان از روحانی بیشتر و پر رنگ تر می شود. بیشترین حمایت اصلاح طلبان در حوزه اقتصاد و سیاست خارجی از دولت روحانی متمرکز بوده است. البته آنان حمایت های گسترده ای کرده اند ولی انتقاداتی به برخی از سیاست های حوزه سیاست داخلی دولت روحانی دارند
انتقاد اصلاح طلبان از دولت روحانی در برخی سیاست های حوزه سیاست داخلی
سیاست خارجی و اقتصاد دو حوزه ای هستند که روحانی و اصلاح طلبان در یک جبهه کاملا واحد قرار دارند. اما در همه حوزه ها مناسبات به این شسته و  رفتگی نیست . این وضعیت در حوزه سیاست داخلی بوجود می آید. البته در حوزه سیاست داخلی نیز وجوه اشتراک بسیاری میان اصلاح طلبان و دولت آقای روحانی وجود دارد. اصرار بر حاکمیت قانون، آزادی بیان، آزادی مطبوعات، انتخابات آزاد و بسیاری از آنچه ذیل جامعه مدنی و دمکراسی خواهی می آید، اشتراکات میان دو طرف یعنی اصلاح طلبان و اعتدالگرایان بسیار زیاد است. می ماند وجود افتراق یا درست تر بیان شود، افتراق نسبی، چرا که در این حوزه هم باز فصل مشترک میان طرفین وجود دارد و شاید تفاوت بیشتر روی میزان تاکید است تا اصل موضوع. عمده مسائل در این حوزه عبارتند از موضوع رفع حصر و زندانیان سیاسی، دو مقوله ای که نه فراموش شده اند و نه فراموش خواهند شد. اصلاح طلبان حسب میثاق نا نوشته شان با رییس جمهور، دکتر روحانی انتظار حرکت هایی در این سمت و سو از دولت دارند. در عین حال اصلاح طلبان می دانند که اگر به خود آقای روحانی بود هر دو مقوله خیلی پیش تر از این ها سامان پیدا کرده بود. آنها ضمن اینکه به محزورات دولت یازدهم اذعان دارند و آن را می بینند، در عین حال هم حاضر نیستند که پرونده این مطالبه شان را بسته و فراموش شده ببینند. می ماند برخی گلایه هایی که نسبت به پاره ای عزل و نصب ها وجود داشته و این گلایه ها و کدورت ها بیشتر از ناحیه محافل وابسته به اصولگرایان دامن زده می شود. هیچ اصلاح طلبی نه به سودای پست و مقام از روحانی در جریان انتخابات 24 خرداد 92 حمایت کرده و نه به واسطه نرسیدن به پست و مقام حاضر شده به دولت پشت کند. هم اکنون نیز اصلاح طلبان هم از نظام و هم از دولت روحانی همانند 24 خرداد 92حمایت و پشتیبانی قاطع می کنند و اگر صد بار دیگر زمان باز گردد به خرداد 1392، مجددا از آقای روحانی در برابر جبهه اصولگرایان حمایت خواهند کرد. در عین حال این هم یک واقعیت است که برخی از عزل و نصب ها با گلایه و انتقاد زیادی از جانب اصلاح طلبان مواجه بوده، نه به واسطه اینکه چرا یک اصلاح طلب به آن پست  یا مقام منصوب نشده است. چنین گلایه یا انتقاداتی بسیار از جانب فعالان ستادهای دکتر روحانی هم شنیده می شود که فی المثل فرماندار، معاون، مدیر کل و رییس یا مسئوول دوران آقای احمدی نژاد همچنان سر جایش باقی مانده است. البته نباید این اشتباه صورت گیرد چون نه هیچ اصلاح طلبی و یا اعتدال گرایی، این عقیده را مطلقا ندارند که هر که در زمان آقای احمدی نژاد منصوب شده، می بایستی امروز به صرف پست داشتن در زمان دولت قبلی کنار گذ اشته شود. چنین رفتاری از سوی اصولگرایان در سال 84 اتفاق افتاد و زمان کسر قابل توجهی از مسئوولان را صرفا به واسطه آن که در دوران اصلاحات و یا دوران سازندگی منصوب شده بودند را کنار گذاشتند و این اشتباه بزرگی بود که در ادامه به عنوان نقطه ضعف دولت های نهم و دهم خودنمایی کرد و مشکلات فراوانی برای کشور ببار آورد.
هیچ کس البته نمی گوید که تمامی مسئوولانی که در دولت های قبل از آقای احمدی نژاد سمت و پست داشتند، به واسطه استحقاق و شایستگی که برخوردار بودند در آن پست قرار گرفته بودند. صد البته که کم نبودند مسئوولانی که چه در دوران سازندگی و چه در دوران اصلاحات نه بر اساس شایستگی ها بلکه به واسطه آشنایی ها به آن مقام و یا این مقام، منصوب شده بودند، اما در عین حال کثیری از مدیران و مسئوولانی که در دوره های سازندگی و اصلاحات منصوب شدند، به واقع شایستگی و استحقاق آن را داشتند، گواه این ادعای بنده آرامشی بود که در کشور سالیان سال ادامه داشت.