مریم دورباش در پنجاه و چهارمین گفتگوی بانوان موفق ندای گیلان گفت:در جاده زندگی دست‌اندازهای بسیاری هست اما نباید کنارکشید من همیشه دوست داشتم گوینده یا بازیگر شوم  در این مسیر خیلی‌ها خواستند ناامیدم کنند و گفتند باید پارتی داشت تا بخواهی چنین کاری داشته باشی...

ندای گیلان–نوشین میربلوک: در بحبوحه روزمرگی و فراز و نشیب های زندگی و زمانی که ناامیدی و بی‌انگیزگی بر انسان مستولی می شود، دیدن پشتکار و تلاش خستگی ناپذیر افرادی که به رغم همه سختی ها و مشکلات سد های بزرگ جلوی روی خود را کنار زده اند و بر قله موفقیت ایستاده اند، حالتان را خوب می کند! حالا اگر این فرد موفق یک زن باشد که سختی های دوچندان را تحمل کرده تا بهترین خودش باشد موضوع کمی متفاوت تر است.

زنان موفق در جامعه ما کم نیستند که با وجود نگاه های بعضاً خوشایند راه خود را در پیش گرفته اند و حالا پرآوازه شده اند. در ندای گیلان قصد داریم هر هفته سراغ یکی از این زنان موفق برویم و به گفتگو با آنان بپردازیم.

میهمان این هفته  شنبه های ندای گیلان  یک چهره آشنا است. مردم گیلان با گزارش ها و اجراهای او خاطره های زیادی دارند و این بانوی موفق به واسطه تلاش ها و حضور در بین مردم از محبوبیت بالایی در افکار عمومی استان گیلان برخوردار است.وقتی صحبت از تهیه و اجرای خبر به زبان گیلکی در صداوسیمای مرکز استان مطرح شد، علیرغم همه سختی های این کار خوش درخشید و گزارش ها و مستندهای خبری ماندگاری را از خود برجای گذاشت. گفتگو با مریم دورباش، خبرنگار و مجری با سابقه صداوسیما در ادامه آمده است.

 

لطفاً خودتان را معرفی کنید و از سوابق شغلی و تحصیلی‌تان بفرمایید.

مریم دورباش هستم، کارشناس علوم ارتباطات اجتماعی خبرنگار و گوینده خبر گیلکی  صداوسیمای مرکز گیلان و از فروردین سال ۱۳۷۶ به‌عنوان دبیر خبر  استخدام شدم و از آن موقع در همه حوزه‌ها  از دبیری خبر، سردبیری، خبرنگاری گویندگی خبر رادیو و تلویزیون و تدوین کار کردم اما به‌تازگی بعد از ۲۵ سال کار در صداوسیما بازنشسته شدم

البته فعلاً فقط به‌عنوان گوینده خبر گیلکی  در خبر شبانگاهی در خدمت مردم خوب  و عزیزم گیلان هستم.

در مسیر زندگی، تحصیل و کار آیا  با دشواری‌هایی روبه‌رو شده‌اید؟

اصولاً کار خبرنگاری کار بسیار سخت و پر استرسی است  و مطمئناً برای خانم‌های متأهل باتوجه‌به مسئولیت خانه و فرزندان سخت‌تر هم است به‌خصوص در بحران‌ها مثل بارش سنگین برف، سیل و اخیراً هم کرونا؛ با شیوع کرونا روزهای خیلی سختی را پشت سر گذاشتیم  و خیلی از مردم از ترس کرونا از خانه‌هایشان بیرون نمی‌آمدند اما ما بیشتر از همیشه در سطح شهر بودیم تا برای آگاهی مردم و انعکاس مشکلات موجود گزارش بگیریم.

در این راستا  نه‌تنها من بلکه  همکارانم در خبرگزاری صداوسیما باید هر روز به بیمارستان رازی  محل بستری بیماران کرونایی می‌رفتیم و با آنها مصاحبه می‌گرفتیم درصورتی‌که جان خودمان هم درخطر بود و خانواده‌هایمان هم بسیار نگران از اینکه  درگیر کرونا شویم اما به‌خاطر مردم ترس و دلهره را کنار زدیم و خدا را شکر که رسالتمان را به‌خوبی انجام دادیم و حتی در این دوران  معاون رئیس‌جمهور{نوبخت} به‌خاطر گزارش‌های مختلف کرونایی که تهیه کردم از جمله گزارش  رفتگران کرونا که در آن لباس پاکبانان را هم پوشیدم و انعکاس خوبی هم در شبکه‌های سراسری داشت از من تقدیر  و لوح سپاس اهدا کرد‌.

این را هم بگویم من عاشق حرفه خبرنگاری هستم چون در بین مردمم و برای مردم کار می‌کنم، حس خوبی دارم و سعی می‌کنم تا جایی که شرایط اجازه بدهد به آنها خدمت کنم ولی خوب در بعضی مواقع با مشکلاتی هم مواجهیم و شاید گزارش‌های ما به مزاج مسئولان خوش نیاید.

آخرین کتابی که مطالعه کردید، چه بود؟

اصولاً کسی که  کار خبری می‌کند باید به‌روز باشد  و  در هر زمینه‌ای  مطالعه و اطلاعات داشته باشداما به کتاب‌های انگیزشی خیلی علاقه دارم و  در حال حاضر کتاب عادت‌های اتمی از جیمز کلیر رو می‌خوانم.

یک مجری  و خبرنگار وقتی حالش خوب نباشد، چه می‌کند؟

برای من خبرنگار واقعاً رسیدگی و حل مشکلات مردم حال دلم رو خوب می‌کند  و اینکه مسئولان فقط وعده ندهند، عمل کنند مردم حق دارند که اعتمادشان به رسانه کم شده است چون بیشتر کارها نمایشی است.

نمونه‌اش مشکل مردم سراوان چقدر قول داده شد  چند سال؟! باور کنید کار خبرنگاری بسیار سخت  و رنج‌آور است چون در مقابل درد مردم  نمی‌توان بی‌تفاوت بود کسانی که مرا می‌شناسند می‌دانند که برای  حل مشکلات مردم تا جایی که شرایط اجازه دهد کوتاهی نمی‌کنم و ملاحظه‌کاری ندارم حتی بارها مسئولان به من می‌گویند که از ما سؤالات سخت نپرسید و ما را زیر سؤال نبرید!

استفاده بیش از حد فضای مجازی چه پیامدهایی برای نوجوانان دارد؟

نمی‌توان  انتظار داشت که فرزندان ما بزرگ شوند، اما با اینترنت و فضای مجازی سروکار نداشته باشند  دنیای امروز دنیای  تکنولوژی‌های جدید است به‌خصوص اینکه با شیوع کرونا دانش‌آموزانمان ۲ سال را با همین فضای مجازی آموزش دیدند، منع کردن فرزندان از استفاده از فضای مجازی در عصر ارتباطات، راه‌حل چندان کارسازی نیست. برای پیشگیری از مشکلات احتمالی، بهترین کار مدیریت رسانه‌های اجتماعی است و خانواده‌ها باید  با فرزندان خوددوست باشند با آنها صحبت کنند. در واقع، صحبت‌کردن و مدیریت و نظارت در مورداستفاده صحیح از رسانه‌های اجتماعی  بهترین راه برای محافظت  جوانان و نوجوانان در برابر خطرات فضای مجازی است. باید به فرزندانمان بقبولانیم که  ضمن احترام به حریم خصوصی آنها می‌خواهیم از امنیت آنها مطمئن شویم و در یک‌کلام نباید فرزندانمان را در دنیای پرهیاهو و پرتلاطم فضای مجازی رها کنیم.

چگونه می‌توان ضمن شاغل بودن مادر خوبی هم برای فرزندان بود؟

محیط کار و محیط خانوادگی دو مقوله جدا است هیچ‌وقت نباید یکی را فدای دیگری کرد باوجوداینکه کار خبرنگاری ساعت نمی‌شناسد اما همواره سعی کردم خللی  در زندگی‌ام وارد نشود  و فرزندانم هم موفق هستند پسرم در مدرسه تیزهوشان تحصیل‌کرده ۲ سال پشت‌هم در المپیاد جغرافیا مقام نقره و برنز کشور را کسب کرد و الان هم دانشجوی رشته جغرافیای دانشگاه فرهنگیان است و دخترم هم پایه هشتم درس می‌خواند و از کودکی کلاس‌های مختلف هنری ورزشی را دنبال کرده و الان هم یک هنرمند  و ورزشکار موفق است.البته ناگفته نماند در این راستا پدر و مادر و همسر مهربانم هم دلسوزانه با من همکاری داشتند.

 

توصیه شما به دختران جوانی که می‌خواهند  در جامعه  به موفقیت و ثبات اجتماعی برسند، چیست؟

جوانانمان باید به خودشان و توانایی‌های خودشان باور داشته باشند و هیچ‌وقت ناامید نشوند در جاده زندگی دست‌اندازهای بسیاری هست اما نباید کنارکشید من همیشه دوست داشتم گوینده یا بازیگر شوم  در این مسیر خیلی‌ها خواستند ناامیدم کنند و گفتند باید پارتی داشت تا بخواهی چنین کاری داشته باشی اما باور کنید من هیچ آشنا و پارتی نداشتم.

می‌توان گفت بزرگ‌ترین پارتی من خداوند بزرگ بود  و با توکل بر او  من در آزمون  سال ۷۵ صداوسیما به‌عنوان دبیر خبر قبول شدم و بعد از آن هم در آزمون عملی که بسیار هم سخت بود از بین تعداد زیادی از شرکت‌کنندگان انتخاب شدم و همیشه هم خدا را شاکرم که به آرزوی خودم رسیدم و در این راه اگرچه ناملایمات بسیار بود اما هیچ‌وقت گله نکردم و همواره، آن روزی را به یاد میاوردم که آرزویش را داشتم پس باید سختی‌هایش را به جان بخرم  همه کسانی که با من کار می‌کنند می‌دانند  و حتی کارکردن در شرایط سخت را هم بیشتر دوست دارم و از آن لذت می‌برم.

خاطره‌ای از اجرا هست که تمایل داشته باشید برای مخاطبین ما تعریف کنید؟

اصولاً افرادی که کار اجرا دارند خاطراتشان زیاد است واقعاً نمی‌دانم کدام یکی را تعریف کنم یادم می‌آید چند سال پیش یکی از گزارش‌هایم به  جشنواره رؤیای خزر راه یافت و من با دو نفر از همکارانم به آستارا خان روسیه رفتیم  در همان شب اول که برای سفارتخانه ایران رفتیم یکی از خانم‌ها که از گیلانیان مقیم آنجا بود مرا به‌عنوان گوینده خبر گیلکی شناخت برایم جالب بود فکرش را هم نمی‌کردم که در کشوری غریب کسی مرا بشناسد و اینکه  اخبار گیلکی در آن طرف مرزها هم بیننده داشته باشد و دیگر اینکه چند سال پیش به‌اتفاق همکارم آقای مرادی گزارشی از تکدی‌گری گرفتیم که در آن گزارش باید گدایی  می‌کردیم  ۲ روز در سطح شهر باوجوداینکه گریم شده بودم  سر چهارراه‌ها و خیابان‌ها نشستم و گدایی کردم که واقعاً برایم سخت بود.

در گزارش‌های کشاورزی هم که باوجوداینکه اصلاً زمین کشاورزی نداریم و کار کشاورزی نکردم اما همیشه با کشاورزان همراه می‌شدم و بارها هم در گل‌ولای شالیزارها گیر کردم و زمین خوردم.

و کلام آخر اینکه اگر کسی به خبرنگاری علاقه‌مند است باید  عاشق باشد تا بتواند سختی‌های این حرفه را پشت سر بگذارد چرا که تعطیلی ندارد و در بحران‌ها کارش بیشتر هم هست.