به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری فارس حامد حجتی از شاعران جوان و فعال در عرصه شعر آیینی، تازه‌ترین سروده خود به مناسبت ایام عید غدیر خم را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.این غزل بلند را که در مدح امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب(ع) و دارای مضامینی از واقعه غدیر […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار فرهنگی خبرگزاری فارس حامد حجتی از شاعران جوان و فعال در عرصه شعر آیینی، تازه‌ترین سروده خود به مناسبت ایام عید غدیر خم را در اختیار خبرگزاری فارس قرار داده است.این غزل بلند را که در مدح امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب(ع) و دارای مضامینی از واقعه غدیر خم است را می‌خوانید:با دستهات ابر زمین را تکان بده
باران ببار و بر نَفَس جاده جان بده

بالاتر است دست تو از دست‌های او
حالا بیا و سبزی خود را به آن بده

تحت الحنک کنار بزن با نسیم دشت
زلفی برای چشم‌نوازی نشان بده

لب تر کن از رطوبت باران و غنچه باش
یک بوسه در تلاقی صد آسمان بده

در آسمان، طنین تو بیداد می‌کند
هو هو ….به عرشِ حق نفسی جاودان بده

یا مرتضی علی مددی دم به دم بدم
بر کشتگان راه طریقت امان بده

در برکه، نام حضرت تو در خروش شد
موجی به سمت ساحل این کهکشان بده

دریا به احترام غدیرت وسیع شد
یک گوشه در کرانهٔ این بی‌کران بده

یک گوشه گفتم…. آه…باز دلم پر کشید و رفت
رقصی چنان میانهٔ آن آستان بده

ایوان طلای صحن شما باصفاترین
پیمانه‌های شرب مدام آن‌چنان بده

انگورهای پیکرهٔ آن ضریح را
در جام‌ها بریز؛ به ما ارمغان بده

مَن کُنتُ عشق بود و هزاران هزار مست
یک جرعه از غدیر به بی‌چارگان بده

بیچارهٔ توایم مدد کن علی؛ مدد
هو می‌کشیم صحن تو را ناگهان بده…

یک دست جام باده و یک دست بر ضریح

یا فرصت زیارت صد می کشان بدهمن کنت عشق… حضرت خورشید و عشق و عشق…
در برکه‌ات تغزلی از عاشقان بده

زهرا بیا که باز علی در خدا گم است
با چشم‌هات باز برایش اذان بده

هو مرتضی علی مددی کن زمانه را
مولا به حق حضرت زهرا، بیان بده

تا باز گویم آنچه دراین سینه مانده است
مولا برای از تو سرودن زبان بده…

زهرا گرفته بود به بیعت دو دست او
دستان مرتضاست… دوباره نشان بده

بازوی او بگیر… به لبیک هو بکش
رد عبای حضرت او را تکان بده

یا مرتضی علی تو پس از این ولی حق
یا مرتضی بتاب! به ما روشنان بده

من در زمان تو را به سفر می‌برم ….به دور
بر دست‌های بسته خدایا توان بده

این دست‌ها که وقف خدا در غدیر شد
در کوچه‌های شهر مدینه ….امان بده

تا باز گویم از غم و غربت ….غدیر و درد
تا باز گویم از غم مولا و جان بده

من در زمان تو را به سفر می‌برم ….به دور
می‌گفت اینکه …آه به من خیزران بده….

قم المقدسة _ حامد حجتیانتهای پیام/ن