‌‌‌‌‌ندای گیلان:مراسم پاسداشت شاعر، نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی کامران شرفشاهی یک شنبه 7 آذر ساعت 16 در عصرانه ادبی فارس برگزار خواهد شد.به همین مناسبت رضا اسماعیلی شاعر آیینی و انقلابی کشورمان که همواره یکی از مُعرفهای شعر آئینی و انقلاب اسلامی بوده، یادداشتی را در اختیارمان قرار داده است که شما را به […]

‌‌‌‌‌ندای گیلان:مراسم پاسداشت شاعر، نویسنده و پژوهشگر انقلاب اسلامی کامران شرفشاهی یک شنبه 7 آذر ساعت 16 در عصرانه ادبی فارس برگزار خواهد شد.به همین مناسبت رضا اسماعیلی شاعر آیینی و انقلابی کشورمان که همواره یکی از مُعرفهای شعر آئینی و انقلاب اسلامی بوده، یادداشتی را در اختیارمان قرار داده است که شما را به خواندن آن دعوت میکنیم.

بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، زمانه و زمینه برای رشد نسلی از شاعران مومن و متعهد فراهم شد. شاعرانی که بر پیشانی نشانِ مسلمانی داشتند و آزرده از دیو و دد به دنبال انسان کاملی می گشتند که آنان را به سرمنزل سعادت و رستگاری رهنمون شود. کامران شرفشاهی نیز یکی از شاعران و نویسندگان این نسل آرمان خواه است. فرزند امت به پا خاسته ای که با فریاد ستم سوز الله اکبر بر ظلمت شب شوریدند، غول استبداد را به زانو در آوردند و بشارت ظهور صبح صادق را در گوش فلک فریاد کردند:

دعای عهد میخوانم
و دیگر بار عهد میبندم
با تو
که میدانم
بی تو جهان را فرجامی دلپذیر نخواهد بود
تویی که قرنها و قرنهاست
از تو معنا میگیرد، امید
و فردا در جستجوی تو میآید
آن گونه که خورشید طلوع میکند
تا شهادت دهد
بر پایان ظلمت و ظهور نور…
(مجموعه شعر سرشار از انتظار، ص 13.)

پیروزی انقلاب اسلامی و درک حضور معنوی و با صلابت امام در جامعه، الهام بخش شاعرانی همچون شرفشاهی در خلق و آفرینش آثار ادبی با مضامین جدید شد و گفتمان ادبی ایستا و انفعالی قبل از انقلاب، تبدیل به گفتمان پویا و انقلابی شد و شعر معاصر در مسیر جدیدی به راه افتاد. تاثیرپذیری شاعران نسل انقلاب از شخصیت انقلابی و سلوک معنوی واجتماعی حضرت امام(قدس سره الشریف)، لهجه ادبیات معاصر را تغییر داد و گفتمان ادبی جدیدی در حوزه ادبیات معاصر شکل گرفت که این گفتمان برآمده از بطن فرهنگ دینی و انقلابی و مبتنی بر آموزه های وحیانی و قرآنی بود.این گفتمان علاوه بر این که بر ذوق و ذائقه مخاطبان شعر تاثیر گذاشت، به خاطر برخورداری از وجوه و مولفه های شاخص زیباشناختی و درونمایه عرفانی حماسی مُلهم از جهان بینی اسلامی، موج ها، نحله ها و جریان های ادبی معاصر خویش را نیز – به صورت نامحسوس – تحت نفوذ و سیطره خویش قرار داد. سنجش این تاثیر پذیری و تکانه هایی که بعد از بهمن 57 جان و جهان ادبیات معاصر را لرزانده است، محتاج تالیف مقالات و پایان نامه های فراوانی ست که امید است به همت پژوهشگران، منتقدان و نظریه پردازان ادبی در آینده نزدیک جامه عمل به خود بپوشد.
کامران شرفشاهی که می توان او را شرفِ وادی ادبیات نامید، یکی از شاعران، نویسندگان، و پژوهشگران بی ادعا، نجیب و سختکوش انقلاب اسلامی ست که فارغ از جار و جنجال ها و هیاهوهای کاذب و در خلوتی روشن، با خلق و آفرینش بیش از بیست و پنج اثر ارزشمند در قالب مجموعه شعر، یادنامه، گزیده اشعار، و مقالات در مسیر پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی و خدمت به زبان و ادب گرانسنگ پارسی – بی هیچ چشم داشتی – مومنانه و عاشقانه گام بر می دارد. شاعری صاحب دغدغه، نویسنده ای متعهد، پژوهشگری روشن اندیش، و ناشری رسالت مدار که علی رغم بسیاری از ناشران روز و روزگار ما ، به دور از وسوسه های دنیاطلبی و با پایبندی مومنانه به این سوگند قرآنی ن والقلم و ما یسطرون – با تحمل تمام مصائب و تنگناها تا به امروز حُرمت کلمه،قلم و کتاب را پاس داشته و همچنان ناشر مانده است.شاعر ارجمند مجموعه شعر سرشار از انتظار در بخشی از گفت و گویی که با خبرگزاری کتاب دارد، از تنهایی و بی پناهی اهل قلم می گوید و با اشاره به تنگناها و مصائبی که در حوزه چاپ و نشر آثار ارزشمند وجود دارد، دردمندانه می گوید: در حال حاضر بسیاری از چهرههای فرهیخته و پیشکسوت در این زمینه – حوزه چاپ و نشر – با روشهای موذیانه به حاشیه رانده شدهاند و اشخاصی بدون درک قداست این عرصه همچنان تمنیات نفسانی خود را بیان میکنند. در واقع این اشخاص فرصتهایی را تباه کردند که نباید چنین رایگان به یغما می رفت. ای کاش میتوانستم با امید و اطمینان کامل از دستگاه یا تشکیلاتی نام ببرم که صادقانه در این عرصه مشغول فعالیت است، اما به واقع اهل ادب و هنر در روزگار ما، تنهایند و از این رو نمیتوان شاهد توسعه چشم گیری در نشر و ترویج آثار ارزنده در عرصه هنر و ادبیات آیینی باشیم.
به راستی نیز در روز و روزگار ما اصحاب فکر و فرهنگ – در مقایسه با سایر عرصه ها – همچنان مظلوم و مهجورند و هنر و ادبیات متعهد در حاشیه! جرم آنان نیز به گفته حافظ چیزی جز این نیست که اهل فضل و دانش اند، و چه گناهی از این بزرگ تر؟!

فلک به مردم نادان دهد زمام مراد
تو اهل فضلی و دانش، همین گناهت بس!

از آنجا که شرفشاهی نیز همچون همه شاعران انقلاب، شاعری دین باور و ولایت مدار است، نگرانی او در راستای نگرانی مقام معظم رهبری قابل تاویل و تفسیراست. رهبر معظم انقلاب نیز که بیش از هر مسئولی دغدغه فرهنگی دارند، در طول سال های گذشته بارها نگرانی خود را از وضعیت فرهنگی کشور ابراز کرده و به مسئولان برای توجه بیشتر به این حوزه تذکر داده اند.امین شعر انقلاب در دیداری که با رئیس و نمایندگان مجلس خبرگان رهبری در اسفند ماه 1392 داشتند، با ابراز مجدد نگرانی خویش از وضعیت فرهنگی کشور فرمودند: مسئله فرهنگ مهم است. زیرا اساس ایستادگی و حرکت نظام اسلامی، مبتنی بر حفظ فرهنگ اسلامی و انقلابی و تقویت جریان فرهنگی مؤمن و انقلابی است… واقعاً همه باید قدر جوانان مؤمن و انقلابی را بدانند. زیرا همین جوانان هستند که در روز خطر، سینه سپر می کنند. کسانی که به این جوانان با بدبینی نگاه می کنند و تلاش دارند آنها را منزوی کنند، به انقلاب و کشور خدمت نمی کنند.
در چنین وضعیتی، پاسداشت کامران شرفشاهی، نه پاسداشت یک فرد، که پاسداشت آرمان ها و ارزش های اصیل دینی و انقلابی ست. پاسداشت فرهنگ و زبان و ادب پارسی ست. از این منظر بر خود وظیفه می دانم به عنوان عضوی کوچک از جامعه فرهنگی و ادبی کشور، خرسندی خود را از برگزاری این یادمان فرهنگی ابراز کنم و از متولیان برگزاری آن تشکر. امید آن که برگزاری این یادمان ها بعضی از متولیان رسمی فرهنگ را که همچنان در خواب خرگوشی به سر می برند بیدار کند تا پیش از مرگ سهراب، برای حفظ و صیانت از میراث فرهنگی کشور و تکریم و تجلیل از نخبگان فرهنگی گام های بلندتری بر دارند اینچنین باد.
ضمن آرزوی روزهای آبی تر و آفتابی تر برای شاعر و پژوهشگر فرهیخته و ارجمند کامران شرفشاهی در مسیر خدمت به اسلام، انقلاب و فرهنگ و ادب پارسی، یک غزل برگزیده از مجموعه شعر سرشار از انتظار را حُسن ختام این نوشتار قرار می دهم:

تمام روز من از انتظار لبریز است
به صبح روشن فردا، دلم سحرخیز است
بیا، بیا که به شوقت شکوفه بشکوفد
که بی تو فصل بهارم همیشه پاییز است
بیا، بیا و قدم بر دو چشم من بگذار
اگر چه صحن دو چشمم ز اشک لبریز است
امیر عشق و عدالت، امیر آزادی
بیا که بی تو جهان قصه ای غم انگیز است
چقدر فاصله ها را مرور باید کرد؟!
بیا که درد گرانبار و صبر ناچیز است
ببین چگونه ستم خیمه گسترانیده
بیا که تیغ ستم بر تن جهان تیز است
انتهای پیام/