به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، دکتر محمدرضا سنگری، پژوهشگر ادبیات فارسی در اردوی اول دوره پنجم آفتابگردانها شاخصههای مختلف شعر شیعی را برشمرد و با ذکر نگاههای مختلف در این گونه شعری، وجوه عبرت و درس را کمرنگ دانست. او همچنین از شاعران جوان خواست تا علاوه بر […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، دکتر محمدرضا سنگری، پژوهشگر ادبیات فارسی در اردوی اول دوره پنجم آفتابگردانها شاخصههای مختلف شعر شیعی را برشمرد و با ذکر نگاههای مختلف در این گونه شعری، وجوه عبرت و درس را کمرنگ دانست. او همچنین از شاعران جوان خواست تا علاوه بر سفر و کسب تجربه، به تأمل در خویش نیز بپردازند.این نویسنده به انواع نگاههای شیعی در طول تاریخ اشاره کرد و گفت: از قدیم تا به امروز نگاه شیعی چند گونه بوده است: شیعه سیاسی عقیدهای است که میگوید اهلبیت از نظر سیاسی بر دیگران برتری داشتهاند و حق حکومت را مختص آنان میداند. در کنار آنها شیعه علمی معتقد است که اهلبیت و بخصوص امام علی (ع) از نظر علمی بر دیگران برتری دارد اما اهلبیت را در امتداد خلفا میدانند. شیعه حب اهل بیت هم داریم که عدهای را به اشتباه انداخته است، چون صاحبان این نگاه، به سفارش پیامبر مبنی بر دوست داشتن اهل بیت، در شعر و ادب خود آنان را ستودهاند اما به صاحبان قدرت وفادار بودهاند. این گونه اشعار در ادب فارسی بسیار پرشمار است و عدهای هم به خطا تصور میکنند چنین کسانی شاعرِ شیعهاند اما چنین نیست، مولانا، سنایی، سعدی و عطار از این دسته اند. شیعه دیگر شیعه اعتقادی است که چند شاخصه دارد: نخست اینکه از علی آغاز میکند و دیگران را باور ندارد. در اینجا منظور من از شعر شیعی همین شعر شیعی اعتقادی است.به گفته سنگری، حافظ شاعری است که تشخیص اعتقاد مذهبی او اعم از شیعه یا سنی بسیار دشوار است. درباره فردوسی شاخصههای شیعی پررنگتر و به شعر شیعه اعتقادی نزدیک است، در مقدمه شاهنامه او سروده است: یقین دان که خاک پی حیدرم. علی ابوالحسنی درباره مذهب فردوسی کتابی نوشته است که خواندنی است. شعر شیعی به این معنا نخستین جلوههایش در عصر پیامبر دیده میشود، آغاز آن را باید در شعر حسان بن ثابت در واقعه غدیر ببینیم. شاعران بزرگی مثل دعبل، کمیت، فرزدق و دیگران که در عصر اهل بیت بودهاند نخستین شاعران شیعی محسوب میشوند.وی سپس به مشخصههای شعر شیعی پرداخت: نخستین شاخصه شعر شیعی، شعرِ مؤید است. در تعریف آن باید گفت که به فرموده قرآن وحی بر چند گونه است. به همین ترتیب یکی از مشخصههای شعر شیعی این است که اینگونه شعر در معرض تأیید روحالقدسی است، یعنی از جایی دریافت میکنند. از این روی، شما شاعران گاه شعری میگویید و بعد متعجب میشوید که آیا واقعاً این شعر را من سرودم؟ در نوشتههای شاعرانی مانند وصال شیرازی یا محمدحسین شهریار و دیگران چنین تأییدهایی گزارش شده است.او سپس از ویژگی دیگر شعر شیعی یاد کرد: این نوع شعر همراه با تجربههای ژرف درونی بوده است. گاه ما در شعر انتقال اطلاعات میکنیم نه از تجربه. شاعران بسیاری از عشق گفتهاند اما به وضوح مشخص است که به عمرشان اندازه سر مویی هم عشق نورزیدهاند! کسانی از عرفان حرف میزنند اما این مسیر را تجربه نکردهاند. چنین افرادی از سلوک و شهود خود حرف نمیزنند بلکه از اطلاعاتی که آموختهاند میگویند.سنگری سپس به شاخصه دیگر شعر شیعی اشاره کرد: نکته سومی که درباره این شعر باید گفت این است که سرایندگان این گونه اشعار عاشقانه با اهلبیت زندگی میکردهاند. شیعه واقعی حب اهلبیت را به واقع حس میکردهاند. چنین احساسی نیز از معرفت برمیآید، با شناخت دقیق و عمیق عاشوراست که اشک ریختن برای امام حسین (ع) شکل دیگری به خود میگیرد.این محقق در ادامه به ویژگی چهارم شعر شیعی پرداخت: این نوع شعر آمیزه آفاق و انفس است. دو نوع سفر داریم، سفر معمول و سفر دیگر که سفر به درون خویشتن است، مرحوم قیصر امینپور سروده است: جز به درون خویشتن شمع سفر نمیکند. سیر آفاق و انفس به شاعر کمک میکند تا هم خودش را پیدا کند و هم تجربه کسب کند. بخصوص یافتن خویشتن که در دوران پرهیاهوی امروز بسیار حیاتی است. بنابراین به سفر باید اهمیت داد، و تجربههای درونی را نیز نباید فراموش کرد، خلوتی بیابید و در خودتان تأمل کنید. نتیجه تفکر، تذکر خواهد بود، و تذکر همان درونی شدن امری است. تنها به دیدهها و شنیدهها تکیه نکنید، بلکه به درک و دریافتهای درونی هم اهمیت بدهید.دکتر سنگری که آثاری پژوهشی نیز درباره واقعه کربلا نگاشته است در ادامه صحبت خود به تبیین شعر عاشورایی پرداخت. به گفته وی، شعر شیعی چند قلمرو دارد، یکی شعر نیایشی است که در دوران گذشته بسیار پُربار اما در دوره ما بسیار فقیر است. در دوران امروز، برای خدا شعر کمتری میگوییم. حوزه دیگر، حوزه شعر ستایشی است، شاعر در ستایش بزرگان شعر میگوید، چنین شعری چند دسته دارد: نبوی، علوی، حسنی، عاشورایی و امثال آن. حوزه شعر عاشورایی از بقیه بارورتر است. حوزه دیگری داریم که نامش را میتوان حکمی و وعظی نامید. این بخش نیز امروزه بسیار ضعیف و کمرنگ است. این نوع اشعار را امروزه در مجالس ترحیم بیشتر میشنویم. در دیداری که با مقام معظم رهبری هم داشتیم ایشان از شاعران خواست تا در این زمینه کار بکنند.سنگری ادامه داد: در شعر عاشورایی نیز چهار نگاه یا رویکرد در تاریخ ادب ما وجود داشته است: حوزه نخست که از همه پربارتر است سوگ و مرثیه در شهادت امام حسین (ع) است. این واقعه عجیبی است چون پیش از وقوع آن دربارهاش شعر سروده شده است. حضرت علی (ع) و نیز پیامبر (ص) این واقعه را توصیف کردهاند. دامنه این توصیف و مرثیهسرایی را تا حضرت آدم عقب بُردهاند. حوزه مرثیه وجه تراژیک عاشورا را میبیند و مهمترینش شعری است که محتشم کاشانی سروده است. نگاه دیگری که به کربلا شده است نگاه عرفانی است. در تحقیقاتی که داشتم دیدم سنایی اشاراتی عرفانی به این واقعه داشته است. در شعر مولانا نیز این نوع نگاه دیده میشود. آتشکده نیر تبریزی، روضهالاسرار صفی علیشاه، زبدهالاسرار سروش اصفهانی و گنجینه الاسرار عمان ساسانی از جمله آثاری است که در ادب فارسی با این نوع نگاه نوشته شده است. مرحوم شاهرخی (جذبه) و علی انسانی از جمله شاعرانی هستند که از سرودههای ساسانی تأثیر بسیار گرفتهاند.او سپس به ابعاد دیگر شعر عاشورایی پرداخت: بُعد دیگری که در شعر عاشورایی به آن توجه شده است بعد حماسی است. در این زمینه نخستین کسی که به این نگاه نزدیک شده است وحشی بافقی است. خط خون موسوی گرمارودی و راز رشید سید حسن حسینی از نمونههای برجسته شعر حماسی عاشورایی محسوب میشوند.سنگری در پایان به نوع دیگری از شعر عاشورایی پرداخت که به گفته وی کمرنگتر از دیگر انواع شعری بوده است: بعد چهارم که کمرنگ است حوزه آموزهای کربلاست که دو تقسیمبندی دارد: درس و عبرت. این تقسیمبندی البته متعلق به مقام معظم رهبری است. این نگاه بسیار بسیار ضعیف است. کار علی معلم دامغانی از این دست است، آنجا که میسراید: در برگریز باغ زهرا برگ کردیم/زنجیر کردیم و صبر مرگ کردیم و سپس ادامه میدهد: زینب اسیری رفت و ما بر جای ماندیم. شاعر در اینجا به ما نهیب میزند که باید نسبت خود را با کربلا معلوم کنیم.انتهای پیام/و