‌‌‌‌‌ندای گیلان:فکر میکنم تمام نکاتی که به آن اشاره کردید در اجرای این نقش وجود داشته است و تقریبا تلفیقی از همه آنها بوده است.برای اینکه به این نقش بیش از هر چیزی در ذهن خود به آن فکر میکردم تا آن را تجسم ببخشم، به هر حال این کاراکتر در سالهای بسیار دور دهه 30، زندگی میکرده و نمیتوانم تصور عینی از آن داشته باشم. در آن دوره کسی را نمیشناختم و به یاد ندارم تا بتوانم حرکات آن را برای خود تداعی کنم.برخی از موارد را کارگردان این اثر حسن فتحی به آن اشاره میکرد و خودم نیز تحقیقاتی را انجام دادم اما مطمئن بودم که در آن دوره زنان بیش از هر چیزی به خانواده و اعضای آن فکر میکردند چرا که کاری غیر از خانهداری نداشتند. به همین منظور این مورد برایم بسیار حائز اهمیت بود.بله.زنان آن دوره مانند پروانه به دور همسر خود و اعضای خانواده میگشتند و به نوعی رفتار میکرد که آب در دل آنها تکان نخورد. این کاراکتر نیز از همین ویژگیها برخودار بود او دوست داشت که هر مشکلی در خانه و برای اعضای آن پیش میآید به یک نوعی مرتفع شود. اما از طرفی سادگی خاص خودش را دارد مثلاً هر نکتهای که فرزندش میگوید به سرعت تأئید میکند و اگر شوهرش مخالف آن را بگوید نیز مورد قبول او خواهد بود. به قول معروف تلاش میکند مطابق نظر آنها عمل کند تا به دلشان راه پیدا کند.زنان این دوره زمانه تحصیلکرده هستند و در اجتماع رفت و آمد دارند و هر کدامشان نظر خاص خودشان را درباره دنیای پیرامونشان دارند. تلاش کردهام این تفاوتها را در ابتدا دریابم و در اجرا به کار گیرم. یکی از ویژگیهایی که برای این نقش در نظر گرفتم این بود که کمی برای مخاطب لحظات شیرین را فراهم کند و درونمایه طنزی اما ظریف در درون این نقش نهفته باشد که خشک نباشد. او با اطرافیانش راحت رفتار میکند مانند اصغری که عاشق دخترش شده و هر کسی هر چیزی میگوید او باور میکند.بازخوردهای بسیار خوبی را از مخاطبان داشتهام آنقدر که برای خودم غیرقابل باور بود واقعاً از این همه لطف و توجه به این نقش که شاید خیلی هم در طول سریال حضور نداشت شوکه شدم چرا که به نظر خودم کار خاصی انجام ندادهام و بازی آنچنان سختی را انجام ندادهام این در حالی که در تئاتر نقشهای بسیار پیچیدهتر و عمیق را ایفا کردم. نمیدانم شاید دلیلش این بود که این سریال و همچنین من که این نقش را ایفا کردم هر کاری انجام دادم از صدق دل بوده و به دل مخاطب نیز نشسته است. من اینستاگرام ندارم اما پستهای شهرزاد را که میدیدم و کامنتهای مربوط به آن را میخواندم خیلیها نوشته بودند که این نقش بسیار شبیه به مادر ما است و این برایم بسیار لذتبخش است.به هر حال هر مخاطب نکتهای را در این نقش میدید که آن را نزدیک به مادر خودش میدانست. واقعاً لحظاتی بود که در نقش مادر غرق میشدم و مصطفی زمانی را همچون پسر خود در زندگی عادی میدیدم و با وی رفتار میکردم تا جایی که در برخی صحنهها زمانی که نگران میشدم دیالوگهای بداههای را بیان میکردم و خود او نیز اظهار میکرد که در طول این مدت در میان افرادی که نقش مادرش را بازی کردهاند بازی من در این نقش باعث شده که او احساس مادرانه من را به خوبی دریافت کند. البته فکر میکنم کمی هم شبیه به مادر او بودهام و این احساس دو چندان شده است.بله و این طبیعی است. واقعاً بعد از حضور در سریال شهرزاد، دیگر نمیتوانم در هر کاری حضور پیدا کنم و کمی با وسواس انتخاب میکنم و منتظرم که یک نقش بسیار متفاوت پیشنهاد شود و خیلی هم دوست دارم که در نقشهای کمی در اصطلاح منفیتر حضور پیدا کنم. البته شنیدهام قرار است شهرزاد 2 در تابستان کلید بخورد..من با لُرها بزرگ نشدهام اما پدربزرگم لُر است اما به دلیل شرایطی خاص مدتی در آبادان زندگی کردم و بسیار به ندرت مثلاً در تابستانها به بروجرد میرفتیم و آنجا را نیز بسیار دوست دارم اما بیشتر از اینکه حرف بزنم شنیدهام. یاراحمدی که نویسنده آن نمایشنامه بود، بسیار به من کمک کرد و نمایشنامه خوبی را نیز نوشت که قطعاً یک نمایشنامه خوب میتواند در اجرای بازیگر نیز تأثیر زیادی بگذارد و قلم وی این شرایط خوب را برای بازیگر در این نمایشنامه به وجود آورده بود. او به عنوان نویسنده در رادیو نیز با هم همکاری داشتهایم. البته شنیدهها حاکی از این است که در تابستان دومین قسمت شهرزاد ساخته شود.انتهای پیام/ج