اگر بخواهیم شوراهای ادوار گذشته شهر رشت و کارکرد آنان را به صورت دقیق مورد کنکاش قرار دهیم، به این مهم دست می‌یازیم که واقعیت از آن چه که روی کاغذ است متفاوت تر و دارای شکاف های عمیق تر است

به گزارش ندای گیلان،شوراهای شهر به عنوان پارلمان شهری، یکی از مهمترین ارکان مردم سالاری و بهترین مکانیسم مدیریت و عمران شهر هستند جایی که «من» ها در آن « ما» می شود و تضارب آرا و اندیشه یک فرصت و ظرفیت تلقی می گردد.

به واقع در شوراهاست که خرد جمعی، کار گروهی و فعالیت مشترک عینیت پیدا می کند و احترام به سلایق و باورهای دیگری به عنوان یک اصل مهم و راهبردی پذیرفته می شود.

اگر بخواهیم شوراهای ادوار گذشته شهر رشت و کارکرد آنان را به صورت دقیق مورد کنکاش قرار دهیم، به این مهم دست می‌یازیم که واقعیت از آن چه که روی کاغذ است متفاوت تر و دارای شکاف های عمیق تر است و نیاز به تامل و تعمق فراتر از این ها دارد.

طبق ارزیابی ها و نتایج یک پیمایش آزمایشی در سطح ملی که در مورد روحیات و خلقیات بحث برانگیز ایرانیان بصورت الکترونیکی برگزار شد، ضعف فرهنگ کار جمعی و فعالیت مشترک گروهی بالاترین رتبه را به خود اختصاص داد (کتاب ما ایرانیان) مسئله ای که بایک تحلیل سرانگشتی هم به آن می رسیم.

فارغ از آنکه در وجود و‌ خمیرمایه ما گیلانیان فعالیت و کار گروهی مشترک و جمعی نهادینه و درونی سازی نشده لااقل چنین تصور می شد در شوراها که تجلی اراده مردم و جولانگاهی برای تمرین دموکراسی، خردورزی و تمکین به رای اکثریت است، این مهم به نهادهای دیگر و سمن ها سرایت می کرد اما نه تنها رخت واقعیت به تن نپوشاند لکن کشاکش آرا، خودرایی ها و خودشفیتگی ها بیشتر و شفاف‌تر در پنجره افکار عمومی دیده شد.

نه تنها « من»ها تبدیل به « ما» نشد بلکه « من» تر هم شد، تمکین به رای اکثریت تبدیل به خودافشایی و ذکر ناگفته ها گردید و غریزه مبتی بر احساس جایگزین غریزه مبتی بر عقلانیت شد و آرای مخفی، برای خودنمایی و نمایش اقتدار نهان و آشکار شد و دهها ادله دیگر…

خردورزی و خرد جمعی ایجاب می کند شوراها در هر صورت و هر شرایط برای ایده و مدل پیشنهادی خویش با بهره جستن از تمام مکانیزم‌ها و ظرفیت‌های منطقی و قانونی در راستای تصویب آن در  کارگروه و کمیسون‌ها بجنگد

لکن در صورت عدم اجماع، کاملا به رای اکثریت تمکین و در جهت تحقق آن از هیچ کوششی دریغ نورزد.

داوطلبین شوراها و افرادی که قصد ورود به ساختمان شورا را دارند بایستی به این باور برسند که شوراها محلی برای منازعه، تسویه حساب‌های شخصی و جمعی، تحقیر و تخطئه دیگری نیست بلکه مامنی است برای تحقق  خردجمعی، عقلانیت و مدارای اجتماعی.

مهم‌تر اینکه هر چه در دستیابی به این آرمان بکوشند نزد شهروندان به عنوان خدمت گیرندگان اصلی، وزن سیاسی و اجتماعی پیدا می کنند و از طرفی دیگر به تصمیمات جمعی آنان بیشتر صحه می گذارند و مقبولیت شان بیش از پیش فزونی می یابد.

1. مسیری که نقد کردن در آن، یک فرایند مساله مدارانه ست که معضلات و آسیبها حلاجی و ریشه یابی شده و سپس به صورت علمی و آکادمیک به تصمیم گیری و تصمیم سازی منجر می شود. مسیری که غریزه مبتنی بر عقلانیت در میان دولتمردان٬ سیاست گذاران و مسئولان اجرایی این مسیر چربش محسوس دارد به بیان دیگر؛ مسیر عقلانیت٬ منطق٬ تنش زدایی٬ برنامه محوری و آزادی اندیشه و قلم

2. مسیری که نقد کردن در آن، یک فرایند هیجان مدارانه است که از طریق غوغاسالاری به استقبال مشکلات می رود مسیری که غریزه مبتنی بر احساس در میان کار به دستان چربش عینی و محسوس دارد و نهایتا مسیر تنش زایی، بحران آفرینی، بی برنامگی، پوپولیستی و عوام‌فریبانه انتخاب مسیر آسان است.

ابراهیم محبی-نماینده گیلان در شورای عالی استانها