به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سارا جلوداریان در آستانه ماه محرم سرودهای با عنوان عطش برای واقعه جانگداز کربلا سروده است.باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده استبر سر و سینه بکوبید، محرّّم شده استهر طرف مینگرم بوی عطش میآیدغیرت آب از آنسوی عطش میآیداز محرّّم […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، سارا جلوداریان در آستانه ماه محرم سرودهای با عنوان عطش برای واقعه جانگداز کربلا سروده است.باز هم کوچه و بازار، پر از غم شده استبر سر و سینه بکوبید، محرّّم شده استهر طرف مینگرم بوی عطش میآیدغیرت آب از آنسوی عطش میآیداز محرّّم چه بگویم، سخنم گویا نیستاز محرّّم چه بخوانم، غزلم شیوا نیستاز محرّّم چه بگویم، جگرم خون شده استآه، انگار جهان نیز دگرگون شده استمن کی ام؟ ذرهی ناچیز سر راه حسینای خوشا بوسه نشاندن به گلوگاه حسینمن کیام؟ گرد و غبار لب درگاه حسینمن کیام؟ شاعر گمنام هواخواه حسیناز قلم، معجزهی تازهتری میخواهمشعر سوزان شدید الاثری میخواهمروضه خوانان! گره از عقده ما باز کنیددم بگیرید و همه مرثیه آغاز کنیددم بگیرید و بگریید، شب عاشوراستشب غربت، شب طوفان، شب مردان خداستروح ما راهی بین الحرمین است، فقطجان ما پیشکش عشق حسین است، فقطقصه آغاز شد و سنگ به هق هق افتادآتش فاجعه در جان خلائق افتادشاهزاده علی اکبر که به میدان آمدمثل یک سرو سرافراز خرامان آمدهمه مبهوت جوانمردی و رزم آوری اشهمه دلباخته ی معرفت حیدری اشعطر فردوس و نفسهای مسیحایی داشتخوی پیغمبری و جذبه ی لیلایی داشتناگهان، همهمه در پرده ی افلاک افتادپیکر پاک علی اکبر، برخاک افتاداز جگر گوشه ی لیلا چه بگویم، سخت است …دیگر از آن قد و بالا چه بگویم، سخت است …قاسم بن الحسن از دشت جنون می آمدبا لب تشنه و آغشته به خون می آمدنوجوان بود ولی سینه ی دریایی داشتقامت کوچک و تدبیر صف آرایی داشتنوجوان بود ولی جام ولایت نوشیدعاقبت شربت شیرین شهادت نوشیدنوبت کودک شش ماهه، علی اصغر شدحیف از آن غنچه که با تیر جفا، پرپر شدساقی تشنه لبان، مشک به دندان آمدمثل یک ماه جهانتاب رجزخوان آمدکاش جاروکش آن صحن و سرایت بشومکاش یا حضرت عباس فدایت بشوملحظه ای که علم از دوش علمدار افتادکوه محنت به دل قافله سالار افتادوای از قافله سالار و تن بی کفنشوای از گودی گودال و سر بی بدنشاز جگرپاره ی زهرا چه بگویم ، سخت است …از عزیز دل مولا چه بگویم، سخت است …بعد از آن، قوم نبی را به اسارت بردندهرچه از اهل حرم بود به غارت بردندکنج تاریک خرابه،گل سرخی خفتهوای از درد یتیمی و غم ناگفته…بیرق افتاد ولی زینب کبرا برخاستبا همان خطبه ی معروفش از جا برخاستگرچه از داغ برادر،کمرش خم شده بودآخرین فرصت پیکار،فراهم شده بود***کربلا هرچه بخواهیم، به ما خواهد دادکربلا حاجت ما را به خدا خواهد دادانتهای پیام/و