انفجار چهار نفتکش و کشتی تجاری در بندر فجیره امارات موجب شده تا برخی با ربط دادن این انفجارها به موضع قبلی ایران در" عدم اجازه به کشورهای دیگر برای جایگزینی نفت ایران" و "عدم اجازه صادرات نفت از تنگه هرمز" تهران را عامل این انفجارها معرفی کنند.

ندای گیلان-صابرگل عنبری:همچنان انفجار چهار نفتکش و کشتی تجاری در بندر فجیره امارات در هاله‌ای از ابهام است. اماپرسش کلیدی این است که پس از این اتفاق چه خواهد شد؟ در قالب دو فرضیه مطرح در رسانه‌های منطقه‌ای و جهانی در این باره، فارغ از مواضع سیاسی طرف‌های درگیر می‌توان به پاسخی حداقلی دست یافت. فرضیه نخست، ایران یا بازوان منطقه‌ای آن را متهم می‌کند فارغ از این که برخی طرف‌ها این فرضیه را در قالب اهداف خاصی مطرح می‌کنند اما اگر به دور از این سوگیری‌های غیرمنطقی، بر اساس این فرضیه پیش برویم که حملات فجیره در کنار حملات «بی‌سابقه» پهپادهای انصار ا… به چند مرکز نفتی عربستان می‌تواند ترجمان تهدیداتی باشد که در چند ماه اخیر بیان شده است؛ مبنی بر این که در صورت تلاش آمریکا برای صفرسازی صادرات نفت ایران، نفتی از منطقه صادر نخواهد شد یا این که اجازه داده نخواهد شد که هیچ کشوری جایگزین ایران در بازار نفت شود، در این صورت، این حملات در سایه خوانشی است که امکان وقوع جنگ را منتفی می‌داند، از این رو، پیام روشن است؛ قدرت لازم برای قطع نفت از منطقه وجود دارد.

در همین حال، هدف هم وادار کردن واشنگتن به نشان دادن انعطاف به اروپا برای ایجاد مخرجی برای صادرات نفتی ایران است. هدف دیگر هم احتمالا ایجاد بازدارندگی از وقوع یک جنگ است؛ به این معنا که نه تنها توان لازم برای قطع صادرات نفت از کل منطقه وجود دارد بلکه نابودی کل زیرساخت‌های نفتی آن هم ممکن است.

با این تصور که تاثیرات غیر قابل تصوری بر بازار انرژی خواهد داشت و پیامدهای آن می‌تواند وضعیت شکننده‌ای برای دونالد ترامپ در انتخابات آینده آمریکا ایجاد کند و ابتکار عمل را از او بگیرد.فرضیه دوم این است که ما با یک سناریوی از پیش طراحی شده آمریکا با همراهی عربستان، امارات، اسرائیل یا سناریوی طرف سومی (سه طرف پیش گفته) منهای خود آمریکا مواجه هستیم که هدف آن افزایش غیر معمول سطح فشار به ایران و وارد کردن منطقه به فازی نظامی است. پذیرش این فرضیه توطئه‌گونه در سایه اعزام ناوها و کشتی‌های جنگی این مفروض را دارد که آمریکا قصد ورود به یک جنگ و لو محدود را دارد یا به سمت آن کشیده می‌شود؛ اگر طرف سوم را دخیل بدانیم.فارغ از این فرضیه‌ها، شکل برخورد آمریکا و شخص ترامپ با این حملات برای پیش‌بینی رفتار بعدی آن مهم است. فعلا با وجود موضع آشکار ایران و متهم کردن «عناصر بیگانه» یا «طرف‌های سوم» اما عربستان، امارات و اسرائیل به شکل خزنده و آرامی در حال متهم کردن تهران هستند.

هر چند این اتهام فعلا رسمی نیست و از جانب رسانه‌ها، تحلیل‌گران و افراد نزدیک به مراکز قدرت بیان می‌شود، باید در روزهای آینده دید آیا واشنگتن اعلام می‌کند که نتیجه تحقیقاتش ایران و هم‌پیمانان آن را متهم می‌کند یا خیر؟ بر اساس فرضیه دوم باید این کار را انجام دهد و گر نه این فرضیه زیر سوال خواهد رفت.اگر این اتفاق بیفتد طرح چنین ادعایی از جانب آمریکا صرفا با هدف متهم‌ کردن ایران نیست بلکه برای توجیه اقداماتی است که در واکنش به آن صورت خواهد گرفت و نشانه‌ای از تصمیم آمریکا برای ورود به مرحله اول اقدامات نظامی است.

منظور وقوع یک جنگ گسترده نیست. این اقدامات ابتدا می‌تواند شکل پنهانی به خود گیرد. به این معنا که حملاتی به نفتکش‌ها و کشتی‌های تجاری ایران صورت گیرد اما نه آمریکا مسئولیت آن را به عهده بگیرد نه هیچ طرف دیگری. این اتفاقات می‌تواند مفروض مشترک دو فرضیه باشد. تداوم رویارویی نظامی «غیر آشکار» از طریق یک سری حملات هدفمند دو سویه می‌تواند به یک جنگ آشکار در آینده منجر شود اما بر اساس خوانشی اجمالی از مواضع و اوضاع، همه طرف‌ها چه ایران چه آمریکا از ورود به آن پرهیز می‌کنند. به هر حال، باید منتظر روزها و هفته‌های آینده ماند.