قهرمانی اگر توانست نامی محبوب برای خود دست و پا کند برای این بود که اقداماتش موجبات بهبود واقعی زندگی مردم شد نه آن که با آمار و ارقام مدام بر آن تاکید کند.

به گزارش ندای گیلان، قهرمانی فردی بود که در خانه ۸۰ متری در خیابان نامجوی رشت زندگی می کرد و البته ساده زیستی خود را نیز در بوق و کرنا نمی کرد، او حتی وقتی در کویت به عنوان سفیر تام الاختیار فعالیت می کرد نیز خانه اصلی اش در رشت قرار داشت و فرزندانش نیز در همین شهر زندگی می کردند و مثل آن افرادی نبود که حتی با وجود گیلانی بودن در خود همین گیلان به عنوان مدیر پروازی شناخته می شوند و فرزندانشان در شهرهای بزرگ داخلی و خارجی سکونت دارند.
قهرمانی در زمان استانداری اش این گونه نبود که فرصت مدیریتی جدید را برای خانواده و خواهرزاده و برادر زاده هایش مهیا کند که چنین روالی سال هاست در مدیریت دولتی ایران رسوخ کرده و مشاهده می کنیم هر مقام عالی رتبه ای پست های حساس و کلیدی را در اختیار بستگان خود قرار می دهد. همین روال در مورد همشهریان چابکسری قهرمانی نیز صدق می کند و این گونه نبود که غالب مدیران و یاران قهرمانی متعلق به شهر و دیار وی باشند. این را مقایسه کنید با غالب مدیران و مشاوران و یاران غیربومی استاندار بعد از قهرمانی و یا این سال ها که مشاهده می کنیم بسیاری از مدیران آستانه ای که حتی متعلق به جناح اکثریت دولت نیز نیستند در بدنه مدیریتی استانداری گیلان ورود کرده اند. برای همین سلسله مراتب مدیریتی به جای شایسته سالاری بر تلفیقی از رویکردهای قوم و خویش سالاری با مدیران همسو با یک جریان سیاسی تبدیل می شود.

قهرمانی اگر توانست نامی محبوب برای خود دست و پا کند برای این بود که اقداماتش موجبات بهبود واقعی زندگی مردم شد نه آن که با آمار و ارقام مدام بر آن تاکید کند. همین چند روز پیش بود که مهندس جعفرزاده نماینده فعلی رشت و مدیرکل سابق بنیاد شهید استان از خاطره خود در جلسه استانداری گیلان زمان قهرمانی سخن می گوید که وقتی یکی از مدیران از احتمال نرخ پائین بیکاری به زیر ده درصد سخن گفت و خواست این مساله به صورت رسمی بیان شود استاندار فقید به شدت مخالفت می کند که این مساله باعث می شود از اعتبارات کشوری بی بهره شویم و باید همچنان نرخ رشد بیکاری دو رقمی اعلام شود. این را مقایسه کنید با کسانی که در هر جلسه با ربط و بی ربطی بر مساله کاهش نرخ بیکاری تاکید می کنند و مدام آن را افتخاری برای خود می دانند. قهرمانی به این آمار و ارقام ها و تاکید مداوم بر آن اعتقاد نداشت چون معتقد بود که تعریف از خود گره خاصی از مشکلات باز نمی کند.