دختری که با تماس با پسرجوان او را وسوسه کرده و به خانه اش رفته بود زمانی که فهمید پسرجوان به او علاقه ندارد با تهمت تجاوز از او انتقام گرفت…

به گزارش سرویس حوادث ندای گیلان؛صبح دوازدهم اردیبهشت 95 یک دختر نوجوان به نام نیلوفر همراه مادرش به کلانتری119 مهرآباد جنوبی رفت و از یک پسر 24ساله شکایت کرد. دختر نوجوان به پلیس  گفت: هفت ماه پیش در راه مدرسه با یک پسر جوان به نام احمد که صاحب یک سوپرمارکت بود آشنا شدم. او شماره تلفنش را به من داد و من بعد از چند روز با او تماس گرفتم. من چند بار با احمد بیرون رفتم تا اینکه گفت به من علاقمند شده و قصد ازدواج دارد. او مرا به خانه اش دعوت کرد تا با مادرش ملاقات کنم اما وقتی به hنجا رفتم کسی در خانه نبود. احمد در آپارتمان را به رویم قفل کرد و مرا آزار داد.

به دنبال شکایت دختر نوجوان وی به پزشکی قانونی معرفی شد. وقتی پزشکی قانونی آزار دختر نوجوان را تایید کرد احمد 24ساله بازداشت شد. این پسر اما خودش را بی گناه خواند و منکر آزار نیلوفر شد. پسر جوان در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد و قضات دادگاه با توجه به مدرک های موجود در پرونده وی را به اعدام  محکوم کردند.

با اعتراض احمد به حکم صادره پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی موشکافانه قرار گرفت و حکم صادره تایید نشد.

به این ترتیب احمد این بار در شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.

در این جلسه که غیرعلنی برگزار شد دختر نوجوان گفت: پسر جوان با حرف هایش مرا فریب داد. او گفته بود مادرش می خواهد مرا از نزدیک ببیند تا طی روزهای آینده به خواستگاری ام بیایند.من هم خام حرف های احمد شدم و به خانه او رفتم اما کسی در خانه نبود. احمد ادعا کرد مادرش در حمام است اما وقتی متوجه شدم دروغ می گوید در را به رویم قفل کرد . او بدون توجه به التماس هایم مرا آزار داد .بعد از ان ماجرا احمد دیگر پاسخ تماس هایم را نداد. من هم از ترس آبرویم سکوت کردم و از خانه بیرون نرفتم تا اینکه عمه ام با من صحبت کرد و من ماجرا را برایش توضیح دادم. حالا به افسردگی مبتلا شده ام و از احمد شکایت دارم.

سپس متهم به دفاع پرداخت و گفت: من واقعا مستحق حکم اعدام نیستم. چون نیلوفر را آزار نداده ام.

وی در تشریح آشنایی اش با دختر نوجوان گفت: دختر جوان در راه مدرسه به سوپر مارکتم می آمد و از من خرید می کرد. او شماره تماسم را از روی شیشه مغازه ام برداشته بود که با من تماس گرفت و ابراز علاقه کرد. من چند بار با او تلفنی صحبت کردم و با هم به پارک ر فتیم. او می گفت دختر تنهایی است وی می خواهد با من در ارتباط باشد. آخرین بار تماس گرفت و از من خواست تا به دیدنش بروم اما به او گفتم در خانه کار دارم. به همین خاطر آدرس خانه مان را گرفت و به آنجا آمد. ما با هم صحبت کردیم و قلیان کشیدم. اما وقتی دید علاقه ای به ادامه دوستی با او ندارم خانه مان را ترک کرد. من هیچ وقت او را آزار ندادم.

در این جلسه هیات قضایی وارد شور شد و با توجه به دفاعیات متهم وی را از اتهام تجاوز  به عنف تبرئه و به 99 ضربه شلاق  و  2سال تبعید به یک شهرستان محکوم کرد.