به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، استاد شهید مرتضی مطهری درباره علل و عوامل شهادت امام علی(ع) میگوید:اگر از ما بپرسند که حضرت علی(ع) را چه کسی کشت همه میگوییم که ابن ملجم با همدستی قطام و تحریک معاویه اما اگر بپرسند که چه چیز امام(ع) را به شهادت […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، استاد شهید مرتضی مطهری درباره علل و عوامل شهادت امام علی(ع) میگوید:اگر از ما بپرسند که حضرت علی(ع) را چه کسی کشت همه میگوییم که ابن ملجم با همدستی قطام و تحریک معاویه اما اگر بپرسند که چه چیز امام(ع) را به شهادت رساند باید بگوییم یک نقطه روشن در وجود خود و نقطه تاریک در دشمنانش.نقطه روشن در وجود خودشان همان عدالت و انعطاف ناپذیریشان در راه حق بود. پیغمبر اسلام(ص) میفرمود که علی آنجا که پای خدا در میان بیاید هیچ انعطافی ندارد.حتی یک مرد خارجی درباره حضرت علی(ع) گفت که علی در محرابش کشته شد به این علت که در باب عدالت شدت زیادی به خرج میداد و انعطاف ناپذیر بود. بنابراین این انعطاف ناپذیری ایشان درباره عدالت سبب جنگهای جمل، صفین و نهروان شد ایشان در جنگ نهروان هم به خاطر عدالت کشته شد.اما نقطه تاریک دشمنان همان تعصب، جهالت، نادانی و جهل یک مرد احمق نادان، ابن ملجم مرادی که هیچ گاه درکش به علی (ع) نرسید، همچنین علاقه و مسئله جنسی او هم مزدی بر علت شد که البته تاریخ نشان میدهد که اگر این جریان پیش نیامده بود ابن ملجم از کار خود پشیمان میشد ،چرا که همان دشمنان درجه اول هم وقتی مقابل او قرار میگرفتند، به خود میلرزیدند.دو ـ سه بار همین ابن ملجم هم خدمت حضرت (ع) آمد و گفت که مثل اینکه شما به من بدبین هستید، اگر واقعا بدبین هستید و فکر میکنید من تصمیم سوئی درباره شما دارم، این گردن من و این شما، گردنم را بزنید!حضرت تبسمی کرد و گفت تو که کاری نکردی! چندین بار حتی او پشیمان هم شد ولی فایدهای نداشت مخصوصا زمانی که با آن زن خارجی هممسلکش قُطام آشنا و عاشق بی قرارش شد و تصمیم گرفت به کلی از کشتن حضرت علی(ع) صرف نظر کرده و به دنبال زندگی خود برود.زمانی که ابن ملجم از قطام خواستگاری کرد، قطام به او پاسخ مثبت داد و گفت که تو هممسلک من هستی و من حاضرم با تو ازدواج کنم اما مهر من سنگین است اگر بتوانی پرداخت کنی من به همسریات در میآیم، ابن مجلم پرسید که مهرت چیست هر چه باشد تهیه میکنم، قطام گفت که مهر من چهار قلم است: نخست یک غلام، دوم کنیز و سوم سه هزار درهم پول. ابن ملجم گفت تهیه میکنم. قطام گفت: چهارم خون علی(ع)!وقتی قطام این را گفت، ابن ملجم تکانی خورد و گفت مادرت به عزایت بنشیند، علی را بکشیم؟! قطام گفت: دیگر چیزی جز این حرارت و کینه مرا تسکین نمیدهد، ابتدا ابن ملجم انکار کرد و گفت که این کار شدنی نیست و از فضائل امام گفت اما برعکس قطام عصبیتها را در وجود ملجم بیدار و تحریک کرد و گفت که تو از خود ما هستی! یادت هست او چطور خون برادرانت را در نهر نهروان ریخت؟ نمیخواهی از او انتقام بگیری؟ در نهایت ملجم راضی شد و گفت که حقیقت این است که من به این شهر نیامدم مگر برای کشتن علی!انتهای پیام/ک