ندای گیلان:عصر تدبیر نوشت: پس از پراکنده گویی ها و غیر شفاف سخن گفتن های مرد باروتی ، بسیارانی خواستار شفاف تر سخن گفتن این عضو هیجانزده شورا بودند. حاج محمود پس از دعوتی که از او برای شفاف سازی شد، بالاخره اسب اش رابرای این منظور زین کرد. اما آنچه به گفته خودش شفاف […]

ندای گیلان:عصر تدبیر نوشت: پس از پراکنده گویی ها و غیر شفاف سخن گفتن های مرد باروتی ، بسیارانی خواستار شفاف تر سخن گفتن این عضو هیجانزده شورا بودند. حاج محمود پس از دعوتی که از او برای شفاف سازی شد، بالاخره اسب اش رابرای این منظور زین کرد. اما آنچه به گفته خودش شفاف سازی نامیده شد، باز هم انبوهی از مجهول گویی وشاید مجعول گویی بود. او که مخالفانش را “مستان برنده قمار انتخاب شهردار” می خواند باز هم دست به دامن نقطه چین ها شد و مشخص نکرد منظورش از سگ بازی و ویلا و تاکسی ون و دو پاسبان و یک بچه چیست؟

حال که حاج محمود سر سخن گفتن ندارد، باید با حدس و گمان و چیدن پازل ها در کنار هم به کنه سخنانش پی برد و به رفتارشناسی اش پرداخت. طبیعی است که اینگونه سخن راندن های رییس اسبق حراست شهرداری رشت، امکان خطای در تحلیل را فراهم می آورد. اما چه می توان کرد که او پیچیده و غامض حرف می زند و راه تاویل و تفسیر را به عنوان تنها راه موجود، پیش روی مخاطب قرار می دهد.

محمود باقری چه می گوید؟

در حالیکه کمتر از دو هفته از نشستن شهردار جدید بر کرسی و کمتر از ده روز از بازگشت حاج محمود از سفر حج می گذرد، او ابتدا با حاشیه سازی برای حامیان شهردار جدید در شورای شهر، سعی کرد برای آنها هزینه بتراشد و انتقام انتخاب شان را از آنها بستاند.(اینجا و اینجا) اما از آنجا که عضو مورد نظرش به حرفهای در پرده او وقعی ننهاد، تصمیم گرفت مستقیم به هدف شلیک کند، سر تفنگ را به سمت شهردار جوان چرخاند و اسلحه را در حالت رگبار قرار داد. (اینجا) اما یک نکته را فراموش کرد و آن این بود که برخی از واژه های بکار رفته در افشاگری چند بندی اش اساساً نمی تواند در دایره واژگان این مرد میانسال وجود داشته باشد. چه کسی باور می کند که حاج محمود خطیبانی به “مطالعات ژئوتکنیک متروی رشت” نقد داشته باشد. این افشاگری عجولانه و دارای کلمات عجیب این شائبه را بوجود آورد که متن افشاگری توسط دیگران تحریر شده و در اختیار وی قرار گرفته است. اما از آنجا که به هر حال ایشان متن مذکور را منتشر کرده و مسئولیت اش را بر عهده گرفته است، باید آنرا منسوب به ایشان نامید و از او طلب عبور از نقطه چین کرد.

محمود باقری از چه چیزی عصبانی است؟

محمود باقری چنانکه پیشتر گفته شده مرد فرآیند یا به قول فرنگی ها پروسه نیست. او پروژه محور است و در پروژه نشاندن دوست و همشهری اش بر صندلی شهرداری، شکست سنگینی از دلسوزان حاضر در شورا خورده است. برای مردی که پیروزی را به هر قیمتی طلب می کند و هیچ حد و مرزی برای عبور از برخی هم پیمانان شوراییش قائل نیست و معتقد است که هدف وسیله را توجیه می کند،، این امر یک شکست جبران ناپذیر است که به هر ترفندی باید جبرانش کند. اینجاست که او علیرغم آنکه در حضور مردی که حضور در شورا را مدیون اوست، دست بر قرآن گذارده و ثابت قدم را شهردار رویاهایش می خواند، فقط به جبران عدم موفقیت دوستش در نشستن بر کرسی صدارت شهرداری از اعتقادات قلبی و شهردار رویای اش عبور می کند و به یاری نقطه چین ها به جنگش می رود!

باقری عصبانی است. چون با اشتباه گرفتن ابراهیم خلیلی با صادق خلیلی او را یک تنه شهردار رشت کرد. دکتر جمشیدی را با این خیال که به سبب جوانی و کم تجربگی چون ابزاری در دستش خواهد داشت، رییس شورا کرد.آنگاه که ذکاوت و دانش رییس جوان شورا تصورات او را بر هم زد، از او عبور کرد و رییس شورا را عوض کرد. آنگاه که انتصابات مورد نظرش توسط خلیلی باتجربه به هیچ گرفته شد اورا استیضاح و عزل کرد.

اما اتفاق تلخ برای او نه انتخاب ثابت قدم، که بی اعتمادی یارانش به او بود که از این همه تلاطم و هیجان به تنگ آمدند و او را به حال خود وانهادند. اینجا بود که او برای کاندیدای محبوبش فقط سه رای توانست جمع کند و نه فقط ثابت قدم را در چشم برهم زدنی به عنوان شهردار منتخب مقابل خود دید، که یارانی را در کنار خود مشاهده کرد که دیگر به منویات او وقعی ننهاده بودند و به دیگر گزینه ها رای داده بودند. یارانی دلزده از سخنان هیجانی مردی که بواسطه سن و سال باید آرامتر از آنچه هست می بود، بسیار آرامتر از آنچه هست… از دست دادن یاران وفادار بیش از شهردار شدن دکترای جوان شهرسازی باعث عصبانیت حاج محمود شده است.

باقری چه می کند؟

حاج محمود در روزهای پرکش و قوس انتخاب شهردار به هر دوستی که می رسید، موبایل می گشود و از تماس افرادی سخن می گفت که گویا در نهادهای مرجع حضور دارند و چندان با ثابت قدم موافق نیستند. او البته نمی دانست یا نمی خواست بداند که آیا نظر آن افراد، نظر شخصی است یا موضع رسمی؟ هرچند با نشستن ثابت قدم بر صندلی با تایید رسمی همان مراجع ادعایی مرد باروتی ، شخصی بودن آن نظرات تایید شد، برای او مهم بود که همکارانش را به زعم خود، از طریق نهادهای نظارتی کنترل و هدایت کند. چون دیگر خودش توان هدایت آنها را از دست داده بود و نمی توانست بر رایشان تاثیر بگذارد.اوج رفتار او در روز۱۳ بهمن و تنها یک روز پس از از اخذ رای اکثریت شورا توسط ثابت قدم برای تصدی شهرداری رشت رقم خورد، آنجا که اودر بیانیه های مسلسل وار چونان مدعی العموم دست به افشاگری و گله گذاری از دوستان شورایی والبته اعلام جرم علیه شهردار تکنو کرات منتخب زد که گویا هنوز این دادستان خود خوانده به سیاق حیرت آور مشغول تنظیم کیفرخواست در دادگاه یکنفره اش می باشد.

جانا سخن از زبان ما می گویی

اما اگر دست از تفسیر حاج محمود برداریم و بیانیه های اخیرش را صادقانه و از سر دلسوزی و میل به شفافیت بدانیم( که انشاالله همینطور است) آنگاه ناچار می شویم از او درخواست کنیم که شفاف سازی را از خود آغاز کند.

بطور مثال و به عنوان مشتی نمونه خروار، بهتر است بجای آنکه از حکم برائت شهردار در دادگاه صالحه ی برگزار شده عبور کند و بر طبل ارتشای ۴۰۰ میلیونی حادث نشده ، بکوبد ، از چگونگی تبدیل حسینیه به نمایشگاه مبلمان حرف بزند و از فرآیند تغییر کاربری این قبیل املاک رمزگشایی کند. حال که شفاف سازی در مورد ثابت قدم حق مردم است، شفاف شدن احوالات اعضای شورا نیز حق الناس محسوب می شود. حال که ایشان به ستار بودن علاقه ندارد، بهتر است پرده از تمام وقایع و افراد حاضر در مدیریت شهری بر افتد. و البته از این دست سوالات و دغدغه ها بسیار است و مرد ساده زیست قطعاً برای تمام آنها پاسخ دارد.

بهتر است او سوزن را به خود بزند تا جوالدوزهایش اثربخشی داشته باشد. اگر برای این شفاف سازی ها یادآوری و کمکی از ما بر می آید، در خدمتیم، که چه خوش سرود خیام نیشابوری:
هست، از پس پرده گفت و گوی من و تو / چون پرده برافتد، نه تو مانی و نه من