به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست بیمها و امیدها به مناسبت روز جهانی فلسفه عصر روز گذشته( 2 آذر ماه) با حضور ضیاء موحد، محمدجواد صافیان، رضا سلیمان حشمت، و جمعی دیگر از اساتید فلسفه کشور در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.در این […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، نشست بیمها و امیدها به مناسبت روز جهانی فلسفه عصر روز گذشته( 2 آذر ماه) با حضور ضیاء موحد، محمدجواد صافیان، رضا سلیمان حشمت، و جمعی دیگر از اساتید فلسفه کشور در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد.در این مراسم ضیاء موحد با اشاره به حضور بیم و امید با یکدیگر گفت: وجود بیم مستلزم امید است و برعکس. سابقه این بحث به دوران یونان برمیگردد. در یونان باستان بازار جدل و مباحثات خیلی گرم بود و در نتیجه آن دادگاههایی تشکیل میشد و افراد یعنی وکیل و موکل میترسیدند که برنده یا بازنده دادگاه شوند به همین دلیل هم بازار مغالطات گرم بود. در نتیجه به این قضیه رسیدند که منطق و مغالطات را بنویسند.وی در ادامه گفت: اصولا مقداری از خطابهها از لحاظ منطقی هیچ پایه و اساسی ندارند و این ایجاد هراس میکند و ذهن دانشجویان را درست و منسجم بار نمیآورد. در کتب قدیم مغالطات را به 13 طبقه تقسیم کرده بودند در صورتی که الان به 200 دسته رسیده است. چرا که با پیچیده شدن استنتاج ها، مغالطات هم وسعت پیدا میکند. بعضی از استدلالات به حدی پیچیده است که فهمیدنش هنر است. اگر اینها را در برابر غیاسات یا مغالطات ارسطویی بگذارید مغالطات ارسطویی بیشتر به بازی شباهت دارد.موحد افزود: کسی که خوب به این مسائل توجه دارد سهروردی است. او استاد مسلم و مسلط منطق قدیم است ولی وقتی به حکمت الاشراق میرسد. میگوید که میخواهم منطق را ساده بکنم و واقعا هم تا حدودی آن را ساده کرده است.موحد با بیان اینکه این بیم ها وجود دارد که انسان منطقی تام از لحاظ نظری غیرممکن است. ما نمیتوانیم منطقی و تام باشیم، افزود: پس در استدلالهایمان همیشه مغالطاتی وجود دارد. یکی از تحقیقاتی که شده میگویند که هر نفری هفتاد تا باور دارد، اگر بخواهیم که ببینیم که از این هفتادها یک گزاره نتیجه میشود یا نه باید جدولی تشکیل بدهیم با 2 به قوه 70 سطر و تندترین کامپیوترها اگر ثانیهای یک میلیون سطر را چک بکند سیصد هزار قرن طول می کشد.وی در پایان گفت: با وجود رشد تکنولوژیهایی مانند کامپیوتر که به کمک فکر بشر آمده است و محاسباتی که با بشر غیر قابل انجام بود را انجام میدهد اما این سوال مطرح است که اگر ابزار در جایی خراب شد ما چگونه به جواب آن اعتماد کنیم و راه این است که ابزاری جدیدتر یا کامپیوتری جدیدتر بیاید. اما الان در پیچیدگی ها به جایی رسیدیم که تقریبا می شود گفت که مجبوریم متوسل به استقرا بشویم.در ادامه محمد جواد صافیان استاد فلسفه دانشگاه اصفهان طی سخنانی عنوان کرد: نیچه در این جمله عمق نیست انگاری و نهیلیسم را نشان میدهد که ما امروزه عمق آن را بیشتر حس میکنیم. اساسا زندگی با امید شروع میشود و همه جوامع انسانی با امید زندگی می کنند و به پایان میرسانند.وی در ادامه افزود: منظور این است که وقتی بحران دامنگیر می شود بحث امید هم مطرح می شود. امروزه شاهدیم که بحران در وجه گسترده آن جهان ما را در بر گرفته است. بحران در دو وجه مادی و معنوی امروزه گریبانگیر بشر است.صافیان گفت: وجه مادی بحران در عناصر چهارگانه یعنی آب، آتش، خاک و باد مشهود است و بیم از آن کم و بیش جهانی شده است. اما بحران معنوی که هم عنان با بحران های مادی است مانند بحران در اخلاق و ارزش های اخلاقی، بحران در سیاست و بحران در اندیشه و اندیشه دینی است.وی یادآور شد: وضع کنونی ما از جهان مختلف وضعی بحرانی است و این بحرانی بودن در همین سطح باقی نمیماند و به نظر می رسد که ریشه بسیار اساسی تری دارد. همانطور که نیچه آن را برهوت مینامد بحران در سطح مختلف خود را آشکار می کند.صافیان در ادامه افزود: با ناامید روانشناسی بحران را نمی توان چاره کرد اما درک عمیق بحران و اعتراف به آن می تواند ما را کمک کند. امروز وضعیت ما به نحوی است که به جای اینکه بحرانها را شناسایی و به آنها اعتراف کنیمآنها را انکار می کنیم. همانطور که هایدگر در تفسیر سخنان نیچه که برهوت یک نوع فنا و نابود کردن و ویران سازی است اما او بین دو معنای ویران کردن و نابودسازی تمایز قائل است. به نظر هایدگر، برهوت فقط نابود نمی کند.وی در پایان یادآور شد: اما اگر اینها تهدید است به نظر می رسد، به نظر می رسد که امید به آن است که به عمق بحران و بیم ها آگاهی پیدا کنیم و بنابراین از دل همه بیم ها آنچه که می تواند بروید ققنوس وار امیدی است به اینکه باری دیگر بتوان برگشت به آن ریشه هایی که با یاد و خاطره تجدید پذیر است. و آنان که نگاهبانان یاد و خاطره در میان هر مردمی هستند شاعران به معنی حقیقی کلمه هستند.سپس رضا سلیمان حشمت با طرح این پرسش که فلسفه چه کمکی میتواند به ما بکند، گفت: همیشه بیم ها و امیدها در طول تاریخ بشر بوده و خواهد بود و در قرن بیستم یعنی تقریبا 100 سال پیش وقتی که جنگ جهانی اول به وقوع پیوست با توجه به اینکه کشتههای زیادی در اروپا بر زمین مانده بود.وی در ادامه فزود: در یونان باستان نهضتی را سقراط و افلاطون ایجاد کردند به نوعی برای نجات از وضعی بود که در یونان پیش آمده بود که در ورطه زوال معمولی و نابودی بود. در واقع می خواهم بگویم که این بیم ها و امیدها به لحاظ تاریخی همواره وجود داشته است. وقتی که یک فرهنگ به سمت افول می رود بحث بیم و امید و خوف و رجاء در آن شدت میگیرد.حشمت گفت: وضع بین خوف و رجاوضعی است که به ویژه ما با آن مواجه هستیم. ما امروز نمی دانیم که چگونه باید به آینده بیاندیشیم. گاهی ناامید می شویم، گاهی دچار بیم و هراس می شویم. این وضع فعلی ما است که بشر امروز درگیر آن است و به جغرافیای خاصی هم اختصاص ندارد.وی در ادامه گفت: این بیم و هراس امروز ما بیم و هراس تاریخی و وجودشناختی است که به آن به پست مدرن تعبیر می شود.سلیمان حشمت گفت: ما در روزگاری زندگی می کنیم که خوف و رجا گریبانگیر ما است. ما هم به لحاظ روانشناسی درگیر هستیم، اموری که در منطقه می گذرد نگرانمان می کند و هم اینک مرحله تاریخی است که در آن قرار داریم و مرحله ای است که با دوره های قبل متفاوت است و نیست انگاری که در این دوره سیطره انداخته است با زمان های دیگر متفاوت است. البته خود نیست انگاری می تواند طلیعه ای برای امیدهای تازه باشد.انتهای پیام/