به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، پس از واقعه عاشورا، اهل بیت(ع) و به ویژه امام سجاد (ع) بار رسالتی بزرگ را به دوش میکشیدند. آنان میبایست نهضت عاشورا را زنده نگاه میداشتند و از زحمات و مصیبتهایی که در راه دفاع از مبانی اصیل اسلام، متحمل شده بودند، […]

به گزارش‌‌‌‌‌ندای گیلان به نقل از خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس، پس از واقعه عاشورا، اهل بیت(ع) و به ویژه امام سجاد (ع) بار رسالتی بزرگ را به دوش میکشیدند. آنان میبایست نهضت عاشورا را زنده نگاه میداشتند و از زحمات و مصیبتهایی که در راه دفاع از مبانی اصیل اسلام، متحمل شده بودند، بهره برداری میکردند.با توجه به خفقان شدیدی که پس از واقعه عاشورا بر فضای جامعه حاکم بود و وحشتی که در دلهای مردم عراق و حجاز افتاده بود، هر گونه فعالیتی درباره زنده نگاه داشتن یاد و خاطره آن قیام سترگ و به ثمر رساندن اهداف آن، کاری بس دشوار بود.از این رو اهل بیت پس از بازگشت به مدینه با بهره گیری از شیوههای آرام و بی تنش، اما بنیادی، برای دستیابی به اهداف این قیام کوشیدند، با این حال از اقداماتی که موجب حساسیت دستگاه خلافت میشد و بهانهای برای محو دستاوردهای نهضت حسینی و فرهنگ تشیع به دست آنان میداد، پرهیز میکردند.با دقت در سخنان نقل شده از امام سجاد(ع) در آستانه ورود به مدینه میبینیم که امام اگر چه مصائب، دشواریها و غمهای وصف ناپذیر خود را با مردم در میان میگذارد و شهادت مظلومانه حسین(ع) و اسارت غم انگیز خود و همراهانش را مطرح میکند، به صراحت نامی از حکومت و به ویژه یزید به میان نمیآورد.با این حال مردم هم به روشنی درمییافتند که حکومت یزید عامل اصلی فاجعه کربلا بوده است و بر امویان لعن و نفرین میفرستادند. بنابراین اهل بیت با روشهایی به ظاهر غیر سیاسی، در قالب حرکتی فرهنگی و معنوی برای تداوم مبارزه و پاسداشت نهضت حسینی تلاش کردند و دست به فعالیتهایی زدند که در ادامه به مهمترین آن اقدامات اشاره میکنیم.دستگاه خلافت اموی همواره میکوشید که قیام امام حسین را قیامی بر ضد خلیفه رسول خدا(ص) جلوه دهد که سرکوب آن، حق و وظیفه دستگاه خلافت بوده است از این رو بعد از بازگشت اهل بیت به مدینه، امویان همه توان خود را به کار گرفتند تا این حماسه را به دست فراموشی بسپارند.در مقابل اهل بیت که به این نقشه شوم دشمن پی برده بودند عزم خود را جزم کردند تا با تمام توان قیام خونین حسینی را زنده نگه دارند یکی از راههای رسیدن به این هدف، برپایی مجالس سوگواری، عزاداری علنی و گریه بر شهدای کربلا بود که نوعی مبارزه منفی با حکومت یزید محسوب میشد. سوگواری و گریه در حقیقت نمودی خارجی از بیزاری درونی شیعیان از دشمنان امام حسین بود که بیش از همه بازماندگان بنی هاشم، به ویژه امام سجاد به این امر مهم اهتمام داشتند. در اینجا به نمونههایی از آن اشاره میکنیم:امام سجاد(ع) هرگاه ظرف آبی را برای نوشیدن بر میداشتن چنان میگریست که اشک دیدگانش با آب آن ظرف میآمیخت و وقتی از علت آن میپرسیدند میفرمود: چگونه گریه نکنم درحالیکه پدرم از آبی منع شد که برای درندگان و حیوانات آزاد بود.امام صادق (ع) میفرمایند: علی بن الحسین (ع) بیست سال بر مصیبت پدرش گریست و هر وقت غذا جلوی او میگذاشتند گریه میکرد. روزی یکی از غلامان به ایشان گفت: فدایت شوم ای فرزند رسول خدا میترسم از کثرت حزن و اندوه خود را هلاک کنی، فرمود: از درد و اندوه خویش به خدا شکوه میکنم و چیزی از خدا میدانم که شما نمیدانید. هرگاه کشته شدن فرزندان فاطمه را به یاد میآورم بی اختیار بغض گلویم را میگیرد و اشکم جاری میشود.به یقین گریههای امام سجاد (ع) و اهل بیت ریشههای عاطفی داشت و شاهدان آن حادثه دردناک هرگز آن را فراموش نمیکردند اما این رفتار آنان و تکرار و استمرار آن پیوسته یاد فاجعه کربلا و حماسه عاشورا را زنده نگاه میداشت و اجازه نمیداد که ظلم و جنایت حاکمان اموی فراموش شود.پس از واقعه جانسوز کربلا بانوان بنی هاشم برای زنده نگه داشتن یاد شهدای کربلا پیوسته در ماتم و عزا بودند. امام صادق(ع) روایت کردهاند که بعد از واقعه کربلا همسر امام حسین(ع) برای آن حضرت ماتم به پا کرد و گریست و زنان و خادمان نیز آنقدر گریه کردند که اشکهایشان تمام شد.همچنین نقل کردهاند که وقتی پس از شهادت امام حسین(ع) اهل بیت به مدینه بازگشتند، بعضی از اشراف قریش، به خواستگاری رباب مادر سکینه، همسر آن حضرت آمدند اما او گفت: بعد از رسول خدا کس دیگری را به عنوان پدرشوهر نمیپذیرم او پس از واقعه کربلا هرگز زیر سقفی نشست و بعد از یک سال از شدت حزن و اندوه در گذشت.ام البنین نیز در بقیع حاضر میشد و چنان با سوز وگداز بر پسرانش نوحه سرایی میکرد که مردم اطراف او جمع میشدند و گریه میکردند.امام سجاد(ع) علاوه بر گریه و سوگواری برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا اقدامات دیگری نیز انجام میداد. برای مثال مردم را به گریه کردن و گریاندن برای امام حسین(ع) و مصائب اهل بیت تشویق میکرد و میفرمود: هر مومنی که برای کشته شدن امام حسین گریه کرد، به طوریکه اشکهایش بر گونهاش جاری شود، خداوند او را سالیان طولانی در غرفههای بهشت جاری میدهد….بدین ترتیب امام پیوندی روحی و معنوی میان مردم و اهل بیت برقرار میکرد تا همواره راه آنها را ادامه دهند. امام سجاد(ع) همچنین مردم را برای زیارت امام حسین(ع) تشویق میکرد. ابوحمزه ثمالی از امام سجاد درباره زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) پرسید. امام در جواب او گفت: او را هر روز زیارت کن و اگر نمیتوانی هر جمعه و اگر نمیتوانی هر ماه و اگر اینکار را نکردی حق رسول خدا را خوار و سبک شمردهای.امام سجاد(ع) همچنین برای زنان بنی هاشم غذا فراهم میکرد تا بتوانند به سوگواری بپردازند. برقی با سند خود روایت کرده است که پس از شهادت امام حسین(ع) زنان بنی هاشم لباسهای سیاه و پشمینه پوشیدند و از سرما و گرما شکوه نمیکردند و امام سجاد در زمان سوگواریهایشان برای ایشان غذا تهیه میکرد.اگرچه امام سجاد(ع) در مدینه از حرکتهای انقلابی و بهانه ساز به نفع خلافت پرهیز میکرد هیچگاه ظالمان را هم تأیید نکرد و همواره تا جایی که میتوانست در مقابل حاکمان ستمگر مخالفت میکرد چنانکه عزاداری و گریه آن حضرت به نوعی حرکت سیاسی در مخالفت با حرکت اموی و افشاگری برضد آنها محسوب میشد زیرا وقتی شخصی چون امام سجاد(ع) با آن عظمت و مقام گریه میکرد.کسانی که شاهد آن گریهها بودند و علت آن را میدانستند طبعا حادثه کربلا و مظلومیت اهل بیت و هتاکی و ستمگری خاندان اموی در خاطرشان تداعی میشد و اگر سبب آن را نمیدانستند این پرسش مهم در ذهنشان نقش میبست که چرا علی بن الحسین(ع) با این درجه و مقام چنین گریه میکند؟