شما حاج آقا افتخاری آیا نمی‌دانستید روزی که پا به عرصه سیاست و نمایندگی می گذارید قطعا موافقان و مخالفینی نیز خواهید داشت؟ آیا نمی‌دانید که صدای مخالفین را نباید خفه کرد؟ خبرنگاران را فراخوان زده اید آنگاه دعوایتان را برایشان آوردید؟ آنان که یک سال تمام اخم ها را تحمل کرده بودند. همین یک روزشان را نمی‌شد با لبخند بدرقه شان سازید؟

یادداشت-عادله رحمتی خواه ماسوله:آقای افتخاری نماینده محترم فومن و شفت اگر قرار است اینگونه قشرهای گوناگون را مورد تجلیل و نوازشگری های افاضات خود قرار دهید، راستش اصلا راضی به زحمت شما نیستیم. چون شما انگار با تجلیل بیگانه و با فریاد و تهدید دوست چند ساله اید. به قولی ما را به خیر شما حاجتی نیست.

حاج آقای نماینده امروز و خطیب دیروز، لطفا کمی از منبر پایین بیایید و دست از نطق های آتشین بردارید و ردای نمایندگی و خدمت به مردم را برتن کنید و همت به خرج دهید. بگذارید شما را با عملگرایی تان بشناسیم نه با نطق های بالا منبری تان
آقای افتخاری شما آیا به خاطر دارید که هنوز مسئولیت اداره دو شهرستان فومن و شفت بهمراه روستاهای آن را بر عهده گرفته اید؟ آیا متوجه هستید که باید از اوضاع نابسامان مردم آگاه باشید. هنگامی که خبرنگار همکار از کاستی های تان می گویند اینگونه نیش دار بر آنها می تازید تا واقعیات حاکم بر شهرستان را به رخ تان نکشند.
شما وقتی با هواپیما به روستای لاسک میروید من ناچارم از آسفالت خراب آن انتقاد بنویسم. آنگاه شما گله تان بخاطر چیست؟
حال شما بهترین روز ما خبرنگاران را با کینه توزی ها و ناملایمت هایی که از جانب رقیب خود در دل دارید برای ما اخم می کنید.
شاید رقیب شما از ماکلوان و روستاهای دیگر با رفتاری که به وی شد ناراحت و عصبی بوده باشد و یک حرفی در تجلیل از خبرنگار به زبان جاری ساخته باشد شما چرا با تندی پاسخ می دهید. چرا دعوای سیاسی تان را به جمعی می کشانید که چشمان واقعی جامعه هستند برای دیدن آن چیزهایی که شما ممکن است ندیده باشید.

با تکیه زدن به جمله ای از نهج البلاغه توانگری های خود را که در آن شک دارید می خواهید پوشش دهید تا آبرویتان در خطر نیفتد؟
اگر دغدغه تان خدمت کردن است چرا دوستانه در کنار رقبا نمی نشینید. راستی حاج مهدی واقعا دغدغه خدمت است یا جنگ برای داشتن قدرت؟
در میدان جوانمرد و ناجوانمردانه شما نیز یک مهره بازی هستید
ممکن است شما کدامش باشید؟ کجای دین اسلام که شما دانش آموخته متون آن هستید پرخاشگری و عصبانیت ترویج شده است؟
شما حاج آقا افتخاری آیا نمیدانستید روزی که پا به عرصه سیاست و نمایندگی می گذارید قطعا موافقان و مخالفینی نیز خواهید داشت؟ آیا نمیدانید که صدای مخالفین را نباید خفه کرد؟ خبرنگاران را فراخوان زده اید آنگاه دعوایتان را برایشان آوردید؟ آنان که یک سال تمام اخم ها را تحمل کرده بودند. همین یک روزشان را نمی‌شد با لبخند بدرقه شان سازید؟ اگر هیچ سخنی به میان نمی آوردید و تنها به لوح تقدیر بسنده می کردید ما هم راضی بودیم.

شما فریاد حقیقت گویی سر میدادید و ما را سربازان واقعی جامعه و پل ارتباطی مردم و مسئولین خواندید و نقش خطیر ما را یاد آور شدید از هوش و ذکاوت و خلاقیت قلم ما خبرنگاران گفتید پس همه را به یک چشم بنگرید و بدانید انتقاد از شما جهت اگاهی بخشی از مردمی است که ناامیدشان کرده اید از عملکردتان ناراحتند ما صدای شیوا و رسای مردم هستیم به رعایت آداب و اخلاق حسنه تاکید می کنید و احترام گذاشتن را نکته نظر خود بیان میدارید چطور شد شما حرمت خبرنگار را نگه نمیدارید و بدون اینکه لوح تقدیر را تقدیم حضورشان کنید مجلس را به امان خدا رها کردید.
در طول یکسال ۳۶۴ روز متعلق به شماست یک روز که برای من و قلمم بود را نه تنها پای صحبت های من ننشستید بلکه خواستید قلمم را با رفتاری پرخاشگرانه بشکنید و از روی آن رد شوید غافل از اینکه قلم جادویی من به این راحتی شکستنی نیست او نفسی از جنس مردم است اگر مردمی نباشند آن نیز نیست شما نمی توانید صدای مردمی که انها را نمی بینید بشکنید شما با این رفتار انتقادات مرا به اثبات رساندید و هیچ شک و شبه ای بجا نگذاشتید.

به همان نهج البلاغه پناه ببرید به همان کلام خدا دل بسپارید لحن خوب را همه می توانند داشته باشند هنر آنست با بدان بتوان نشست و مهربان بود.
باید حواسمان به تاریخی که می خواهد از ما برای آیندگان یاد کند باشد.
شما گفتید سوال بپرسید از مسئولینی که چهل سال خدمت نظام را در دست داشته اند اجازه پرسش ندهید و بگذارید فقط پاسخگوی شما باشند
شما چطور اجازه می دهید از شما بپرسم؟

شما می فرمایید بنده موکت منزل خود را بخاطر خطای فرزندم بِبُرم و شما فرش منزلتان سالم بماند یا فرزندی ندارید و یا فرش منزلتان تکراری شده و می خواهید تغییرش بدهید.
اما مردم با مشقت تمام فرش زیر پای خود را میفروشند تا آبرویشان در جامعه حفظ بماند و از موج خرابی های اقتصادی آسیبی به آنها نرسد.

تناقض داستان گویی هایتان در جلساتی که موضوع آن متفاوت است بیانگر بینش شماست آتش در دست و فریاد آن و پرسش چرا فریاد میزنی و در پاسخ بگوید: مگر کوری
را باید برای مردم یاد اور شوم که وقت آن است کور نباشیم و عملکرد های نداشته شما را ببینیم و اشتباه نکنیم تا در آتش دستان خود که انتخاب کننده هستند بسوزند.

از خبرنگارانی گفتید که شیشه خورده دارند نیازی نیست در روز تجلیل فرد فرد افراد که باب دلتان ننوشته اند بیگانه از خانه مطبوعات بدانید آنها نیز نا ملایمت ها و عدم عملکرد های شما را با استخوان هایشان لمس کرده اند .
آقای افتخاری نماینده محترم فومن و شفت تجربه کسب کردید و نظرات مردم را راجع به خودتان متوجه شدید نمی توانید به فرموده پیامبر مهربانی ها مکارم اخلاق را داشته باشید کنار بکشید تا نفسی دوباره بیاید. این روزها هوای دور و برتان با رفتارهای تان نفس گیر شده است. شاید مدتی خوب باشد از میدان انتخابات و سیاست فاصله بگیرید فرصتی بخود بدهید و استراحت کنید و کمی مهربان تر گردید.
شما نه رستم دستانی و نه سهراب جوان و زورمند پس صبور باشید و بخود فرصت بدهید.

تجلیل شما خاطره انگیز ترین تجلیلی بود برای دیده شدن خودتان
دیگر ناز و نوازش جواب نمی‌دهد شاید جنگ زرگری، شما را به جهانیان بشناساند اما بدانید این جنگ تنها شما را خسته رها می‌کند.
خبرنگار همیشه در جایگاه خود با قدرت می نویسد برا حقی که نا حق از روی آن گذشته باشند.

  • نویسنده : عادله رحمتی خواه ماسوله