‌‌‌‌‌ندای گیلان:«بیانیه» نام مجموعه شعر شاعری ایدئولوژیک و متعهد به نام عباس باقری است. او تجربه آثاری غیر از سپید را نیز دارد. موسیقی را خوب می شناسد و توانسته است به استحکام زبانی و نوشتاری در اشعارش پایبند باشد. هر چند گاهی همین استحکام میان او و دیگر شاعران نوظهور فاصله انداخته است اما […]

‌‌‌‌‌ندای گیلان:«بیانیه» نام مجموعه شعر شاعری ایدئولوژیک و متعهد به نام عباس باقری است. او تجربه آثاری غیر از سپید را نیز دارد. موسیقی را خوب می شناسد و توانسته است به استحکام زبانی و نوشتاری در اشعارش پایبند باشد. هر چند گاهی همین استحکام میان او و دیگر شاعران نوظهور فاصله انداخته است اما در این مجموعه 240 صفحه ای شعرهای بلندی دارد که گاهی به هشت صفحه می رسند.به عنوان مثال شعر “در شهر” (صفحه129) شعری است متشکل از 128 سطر با تصاویری متعدد که این قلم اگر در دست شاعران نوظهر امروزی بود چه بسا از هر تصویر شعری جدا می ساختند و به این وحدت معنایی و ساختاری نمی رسیدند. عباس باقری هر یک از این تصاویر و اندیشه های کوتاه را به انضمام روایت و ارجاعات برون متنی، در ساختار خوش نشانده است.چه می خواهی بگویی؟!که یعنی هیچ اتفاقی نیافتاده است؟یعنیهیچ پروانه ای                 بی بالهیچ صنوبری                 بی برگ ریزانهیچ آرزومندی                  بی شناسنامهاز دست این پنجره های فرو بستهبه ستوه نیامده است؟!حالا اگر به دغدغه هایت پشت نکرده ایپاشو، بیا ببیناین صف سوء تغذیه که هی موج بر میداردو از مد بی قراری دریابیشتر پیچ و تاب می خوردچرا نوبت حرف هایشان به تاخیر افتاده استکه بیایندروی دیوار کوتاه رفتگرها برخیزند                                      و بگویند:-آقایان!این خیابان منتهی به خیابانی دیگرو البته ابتر – راکی می شود بی بال و بی برگ ریزان و بی شناسنامه باطله دید؟! کی… ؟! شاعر سوال های بزرگی در سر دارد و شعر را پلی می داند برای به اشتراک گذاشتن این سوال ها و یا مخاطبانش را با تصاویری به سمت و سوی مشاهداتی که خود تنها دیده است هدایت می کند. گویی دستانتان را می گیرد و شما را در کنار لحظاتی می برد. لحظاتی که تنها در آن ها می توان این مشاهدات را دید. منظره هایی که در اجتماع و طبیعت دو شاخصه اصلی آن هستند. البته در دیدن این لحظات و منظره ها گاهی باید شک کرد. هر چقدر بیشتر به طبیعت نزدیک می شوی گویی به دردها و غم های شاعر نزدیک شده ای. هر  چقدر به تصاویر جامعه در شعر نزدیک می شوی گویی به سیاست نزدیکتری و اینجاست که شاعر چون قدیسه ای هر چه را بخواهد برای تو زیبا نمایان می کند.دیده اینهنگ ها چگونه از مرزبندی آب ها دست بر نمی دارندآرامش رابه اقیانوس ها راه نمی دهندو مردمبرای صدف ها و مروارید هاخط و نشان می کشند؟!دیده ایتوفان های ابلهچگونه، چگونه خاک را غربال می کنندو زباله ها رامی برند به آسمان علییینمردم، امابه رفتگرها، چشم غره می روند؟؟!دیده ای    باغبان هاچگونه، شاخه های لاغر را به باد شماتت می گیرندو مردمریشه ها را از آفت مُبرا می دانندتا موریانه ها بیایندخاک درخت های پوده را به توبره ببرند؟!دیده ای         آدمیچگونه می خواهد رد پایش رادر سنگلاخ ها به حافظه راه بسپاردو هیچ کسآمار چترهای بر باد رفته رادر برف ریز دره ها به یاد نمی آورد؟!دیده ایروزنامه های مخمل چاپچرا به باد غبغب همدیگر کار ندارندو همهتقصیر رابه گردن دراز این پلنگ از خزر تا خلیج فارس می اندازند؟!دیده ای…نه… اصلا دیده نمی شودکه بخواهی نام آن ها رابرای رزونامه های مواجب بگیر، پست کنی!اصلا نوشته نمی شوند که بخوانیچه رسد به این که بروی سراغ شان رااز همسایه سر در گریبانت بگیری! به کسی کاری نداشته باشبه روزنامه نگارها و کلمه ها و همسایه ها                                                فکر نکن!زمین قبول کرده استکه همه ریشه ها به سنگ رسیده اند!(صفحه 233 / بیانیه / سوره مهر)شاعر مجموعه “بیانیه” هر چند از مرز 61 سالگی گذر کرده است اما جسارت عجیبی در بیان دیدگاه های زمان خود دارد و هنوز هم که هنوز است چون دیگر شاعران هم دوره خود به چرخه تلخ سکوت نپیوسته است.یادداشت: مجید سعدآبادیانتهای پیام/و