دکتر نیکنام ببری*- در شرایطی که انتظار می رفت با پایان خلافت سرزمینی داعش در سوریه، جنگ فرسایشی در سوریه به سمت حل و فصل شدن حرکت کند؛ نشانه‌ها و قراین از داخل و خارج از سوریه از ورق خوردن برگ جدیدی از بحران و خشونت‌های مسلحانه در این کشور حکایت دارد. از منظری اگر […]

دکتر نیکنام ببری*- در شرایطی که انتظار می رفت با پایان خلافت سرزمینی داعش در سوریه، جنگ فرسایشی در سوریه به سمت حل و فصل شدن حرکت کند؛ نشانه‌ها و قراین از داخل و خارج از سوریه از ورق خوردن برگ جدیدی از بحران و خشونت‌های مسلحانه در این کشور حکایت دارد. از منظری اگر تا دیروز طرف‌های اصلی بحران سوریه دولت اسد، گروه‌های مخالف و داعش بودند؛ این بار میدان‌داران اصلی نزاع در سوریه طرفین قدرتمند خارجی هستند.
در راس این کشورها روسیه و امریکا قرار دارند. هر دو کشور مدعی سهم، کسب نفوذ و جایگاه در فردای سوریه هستند و با تقویت جریان‌های حامی خود در تلاش برای حفظ دست برتر در برابر یکدیگر می‌باشند. با نگاهی به اظهارات مقامات بلندپایه خارجی هر دو کشور به روشنی می‌توان عمق اختلاف دیدگاه‌ها را در خصوص سرنوشت بحران در سوریه ملاحظه کرد. لحن ها به شدت انتقادی است و به خصوص طرف آمریکایی، روس‌ها را به صراحت به نسل کشی و کشتار غیرنظامیان متهم می کنند. زمانی دونالد ریگان رئیس جمهوری وقت آمریکا در توصیف رفتارهای تهاجمی و توسعه طلبانه اتحاد جماهیر شوروی به این کشور لقب امپراطوری شیطان داد. به نظر می رسد وضعیت کنونی در روابط روسیه و آمریکا بی شباهت به دوران جنگ سرد نیست و توصیف رفتارها و کنش ها یادآور این دوران است. بدین رو به زعم واشنگتن این شیطان هنوز هم به استراتژی جنگ طلبانه و دشمنی جویانه‌اش ادامه می دهد. جوزف واتل از فرماندهان ارشد آمریکا در خاورمیانه در توصیف رفتار مردان کرمیلن می گوید که روس‌ها استاد بحران سازی و جنگ‌های داخلی هستند و امروز در سوریه با سیاست های خاص شان دو طرف بحران در سوریه( دولت اسد و مخالفان) را به جان هم انداخته‌اند و هر روز بر آتش این منازعه می افزایند. در حالی که این کشور همراه با دیگر اعضای شورای امنیت رای به برقراری آتش بس در غوطه شرقی دمشق داده بود و حتی با ارائه پیشنهادی مبنی بر توقف کامل جنگ در پنج ساعت از روز، برای عبور غیرنظامیان از مناطق جنگی یک گام جلوتر از سایر قدرت ها در برقراری صلح در این منطقه برداشته بود؛ اما ادامه ماجرا در سوریه و تداوم حملات هوایی نشان از این دارد که این کشور یا توانایی توقف حملات را ندارد و یا اینکه نسبت به توقف خشونت ها بی میل است.
بنا بر آخرین گزارش‌ها طی هفته های اخیر در غوطه شرقی حدود 500 نفر کشته شده و نزدیک به 4000 نفر دیگر نیز زخمی شده‌اند. با عطف به تداوم عملیات های نظامی در این منطقه و اسکان نزدیک به 500 هزار نفر در این منطقه پیش بینی می شود که طی روزها و هفته های آتی بر آمار مرگ و میر ها افزوده شود. جنبه تلخ ماجرا در اینجاست که ساکنان محلی غوطه شرقی به سبب ترس از انتقام گیری و بازداشت حاضر به ترک خانه و کاشانه شان نیستند.
همین امر ضرورت توقف بحران در این منطقه را از سوی قدرت های جهانی اجتناب ناپذیر ساخته است. در این بین رسانه های غربی بیش از هر کسی انگشت اتهام را به سوی مرد اول روسیه ولادیمیر پوتین نشانه گرفته اند و وی را مسئول اتفاقات و فاجعه انسانی پیش آمده در سوریه می دانند.
از دید کشورهای غربی روس‌ها با فشار بیشتر به آمریکا در سوریه در تلاش برای کمرنگ تر ساختن حضور امریکا در منطقه هستند. روسیه تحت رهبری پوتین در پی تبدیل کردن کشورش به یکی از قطب های مهم قدرت در نظام چند قطبی امروز جهانی است و در همین راستا خواستار جایگاهی هم سطح با آمریکا در منطقه استراتژیک خاورمیانه است. از این منظر روس‌ها با تداوم حمایت های سیاسی و نظامی از اسد این پیام را به طرفین امریکایی می دهند که سوریه جزء مناطق استراتژیک روسیه است و قدرت‌های غربی باید با حضور روسیه در این کشور کنار بیایند.
کنترل بازارهای سوریه
متعاقب با افزایش تحرکات سیاسی و نظامی روسیه در سوریه باید به آمادگی شرکت های بزرگ اقتصادی روسیه جهت تصاحب بازارهای سوریه توجه کرد. هم اکنون حدود دویست شرکت روسی آماده حضور در بازارهای اقتصادی و صنعتی سوریه هستند تا مزد حمایت نظامی و سیاسی دولت شان از دولت مرکزی سوریه را دریافت کنند. بشار اسد رئیس جمهوری سوریه در دیدار با سرگئی کاتیرین مشاور رئیس جمهوری روسیه ضمن استقبال از حضور سرمایه گذاران روسی در اقتصاد سوریه اعلام کرد که بازسازی کامل سوریه به سرمایه ای در حدود 200 الی 500 میلیارد دلار نیاز دارد. این میزان سرمایه بی شک فراتر از حجم و ظرفیت اقتصادی روسیه است و ضرورت مشارکت دیگر قدرت های بزرگ صنعتی را می طلبد. در این میان اتحادیه اروپا اعلام کرده که تا زمانی که مساله توافق سیاسی در سوریه به سرانجام مطمئنی نرسد حاضر به سرمایه گذاری در سوریه نیستند. از دید سران اروپایی هر گونه سرمایه گذاری در سوریه اعطای پول به صندوق دولت اسد است. در حال حاضر اقتصاد روسیه به خاطر تحریم های فزاینده بروکسل و واشنگتن توان و ظرفیت حضور کامل در سوریه را ندارد.
جالب اینجاست که حتی در حوزه های نفت و گاز هم که شرکت های روسی از تخصص و دانش بالایی برخوردارند؛ تحریم های چهار سال اخیر این امکان را از این شرکت ها گرفته که تجهیزات و صنعت کافی برای به حرکت درآوردن چرخ های صنعتی سوریه داشته باشند.
دیمیتری کاپیتانوف از روسای ارشد شرکت نفتی ریمریا طی اظهارتی می‌گوید که طی یک سال اخیر دو بار از شهر دمشق و حمص دیدن داشته ام و فضا برای سرمایه‏گذاری‏های نفتی در این مناطق بسیار مهیاست اما آنچه که مانع فعالیت شرکت شده است؛ چگونگی حضور و مشارکت مان در صنعت انرژی سوریه تحت فضای تحریمی است. این در حالی است که هر روزه نظاره‏گر تشدید تحریم و فضای تنش میان مسکو و واشنگتن هستیم و همین امر تاثیر خود را در آینده اقتصادی سوریه برجای خواهد گذاشت.
مداخله جدی تر آمریکا در بحران سوریه
حمایت تمام قد دولت روسیه از بشار اسد و تلاش برای مبارزه با جریان های رقیب دولت سوریه، این دیدگاه را در میان سران کاخ سفید حاکم کرده که باید از رویکرد تماشاگرانه و منفعل به سمت مداخله فعال نظامی در سوریه تغییر مسیر دهند. هم اکنون در اتاق فکرهای کشورهای غربی این ایده به تدریج در حال شکل گرفتن است که گریزی از مداخله نظامی جدی در سوریه وجود ندارد. به عبارتی تجربه بحران بوسنی باید دوباره به محک آزمون و اجرا گذاشته شود. بحران نسل کشی در بوسنی زمانی پایان یافت که سازمان دفاعی ناتو در سال 1995 اقدام به بمباران مواضع نیروهای صرب کرد.
در همین راستا امریکایی ها بر این باورند که تا زمانی که یک سیستم بازدارندگی علیه دولت سوریه در کنار مداخله جدی نظامی برقرار نشود؛ امکان پایان بحران هفت ساله در این کشور میسر نخواهد شد. تفاوت اقدام جدید نظامی آمریکا با ائتلاف بین الملل ضد داعش در این خواهد بود که حرکت جدید با شعار حراست از مردم نه فقط جریان های تروریستی را هدف قرار خواهد داد بلکه مستقیما ارتش و دولت سوریه را در تیررس حملات خود قرار خواهد داد. بدین رو ادامه تحولات در سوریه نوید بخش منازعه ای به مراتب گسترده تر و با ابعادی فراتر از مرزهای سوریه دارد.
*کارشناس روابط بین الملل