عملا تجمیع آرا برای اصولگرایان امکان پذیر نبوده و به دلیل عدم سنخیت سیاسی و اجرایی و حتی پشتوانه های متعدد و متنوع هر کاندیدا در سنگر اصولگرایی عملا وحدت رییسی و قالیباف دور از ذهن به نظر می رسد!

یاداشت ندای گیلان: به دنبال اعلام اسامی کاندیداهای احراز شده انتخابات ریاست جمهوری به نظر می رسد فضای انتخاباتی و به تبع آن آینده سیاسی ایران دستخوش تحولات بسزایی خواهد شد .از جمله اتفاقات قابل توجه در این انتخابات که تحسین شورای نگهبان را برای برخی اقشار بدنبال داشت! عدم احراز صلاحیت برخی افراد بود که در جای خود قابل پیش بینی ولی مورد تامل و بازبینی است اما به صرف ماندن این شش نفر توجه به چند نکته برای رسیدن به کرسی دوازدهمین دوره ریاست جمهوری ایران حائز اهمیت است.

  1. شاید مهمترین ساختار پیش رو برای رقابت بین اصولگرایان از یک طرف و اصلاح طلبان و اعتدالگرایان از طرف دیگر ائتلاف روحانی-جهانگیری و رییسی-قالیباف باشد .اصولگرایان که در این دوره برای رسیدن به وحدت و یکپارچگی به هر دری زدند تا بتوانند تلنگری بر آراء روحانی در انتخابات آینده بزنند کاملا ناکام بوده و اکنون ائتلاف رییسی-قالیباف شاید تا حدی تسکین درد فرو خورده آنها باشد و رویای پیروزی را در اذهانشان منور کند. آنها پیش خود می پندارند که در این فرصت باقیمانده و با توان موجود تنها راهشان برای تجمیع آراء و خروج از شکستی سنگین شاید گرد آمدن رییسی و قالیباف در یک جبهه بوده تا در پایان راه یکی از آن دو به نفع دیگری عرصه را خالی نماید. اما با نگاهی عمیق تر به این موضوع می توان دریافت که در شرایط پیش رو، عملا تجمیع آرا برای اصولگرایان امکان پذیر نبوده و به دلیل عدم سنخیت سیاسی و اجرایی و حتی پشتوانه های متعدد و متنوع هر کاندیدا در سنگر اصولگرایی عملا وحدت رییسی و قالیباف دور از ذهن به نظر می رسد! آنچه که مسلم است آنست که کناره گیری هر کدام از این کاندیداها نیز به نفع دیگری بر بوته آراء دکتر روحانی تاثیر مثبت خواهد گذاشت چون جنس خاستگاه رای آوری رییسی و قالیباف در بطن مردم متفاوت و غیر همسان بوده ودر برخی مواقع رای یکدیگر را می بلعد . از طرف دیگر ائتلاف روحانی و جهانگیری و همپوشانی خوب آنها در دوران تبلیغات ومناظره های انتخاباتی در تبیین عملکرد موثر دولت مستقر می تواند سبد آرای حسن روحانی را مستحکم تر گرداند.هر چند در این چند صباح باقی مانده انتظار می رود که این دو به طور شفاف ازفاکتورهای به ثمر رسیدن تلاشهای چهار ساله دولت قبل و عدم حصول نتیجه در برخی از دستاوردها پرده برداری کنند.
  2. حضور محمود احمدی نژاد در این انتخابات می توانست رقیبی برای روحانی محسوب شود البته نه از آن جهت که برنده انتخابات باشد بلکه بدین خاطر که همچون گذشته به دلیل رفتارهای عوام فریبانه، تا حدی می توانست بر روی سبد آرای روحانی تاثیر گذارده و در بدترین شرایط انتخابات را به دور دوم کشاند . اما رد صلاحیت تاریخی او نیز بر روی آرای اصولگرایان تاثیر منفی خواهد گذارد، اگر چه او برای روحانی نقش یک رقیب را ایفا می کرد اما در سالهای گذشته بیشترین عناد و ناملایمات و تخریب ها را از سوی اصولگرایان بر خود می دید و این بار تمام تلاشش را بر آن بود تا با شیوه های انتخاباتی خاص خود و با در دست داشتن تریبونهای تبلیغاتی پایگاه اصولگرایان را متزلزل ساخته و تا حد امکان تخریب نماید. اما رفتارهای نابخردانه و دستپاچگی سیاسی و عدول از چهارچوب حاکمیت جهت تاثیر گذاری بر آرای خاموش و… با وی چنان نمود که پشتوانه محکمی چون جایگاه عضویت در مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نتواند مانع رد صلاحیتش گردد.هر چند که او در زمان باقی مانده نیز به نحوی دیگر، از تلاشش برای خودنمایی در عرصه قدرت وناتوان جلوه دادن کاندیدای اصولگرایان فرو گذار نخواهد کرد اما نامش برای همیشه در کتابهای تاریخ آینده در زمره مردان ناخوشایند و ناکام سیاسی ایران ثبت خواهد شد.
  3. به نظر می رسد حزب موتلفه به دلیل حضور کاندیدای منحصر به فرد ومطبوعش در آوردگاه انتخابات به سایر جبهه های اصولگرایی فخر می فروشد ! اما به خوبی می داند که میر سلیم جایگاه و خاستگاه مردمی مناسبی نداشته و در صورت تمایل به پیروزی رییس جمهوری از جریان اصولگرایی باید وی را فدا کند پس کناره گیری میر سلیم به نفع کاندیدای منتخب اصولگرایان در روز پایانی محتمل به نظر رسیده و حزب موتلفه با این عمل می تواند دین خود را به آرمانهای اصولگرایی ادا کند اما در سوی دیگر هاشمی طبا می تواند به دلیل سوابق سیاسی نزدیک به جریان اصلاح طلبی و با تصمیم گیری درست انتخاباتی مکمل آراء حسن روحانی گردد.

مهدی روحی-روزنامه نگار