اتحادیه اروپا رتبه اعتباری بالایی دارد و ظرفیت وام گرفتن آن تا حد زیادی بدون استفاده مانده است. چه زمانی بهتر از وجود یک بحران موجودیت برای استفاده از این ظرفیت هاست؟

به گزارش خبرنگار بین الملل ندای گیلان، جورج سوروس در تحلیلی در خصوص وضعیت اتحادیه اروپا می نویسد:  اتحادیه اروپا به یک بحران موجودیت دچار شده است. طی دهه گذشته، هر آن چه امکان داشت با مشکل روبه رو شود، در نهایت به مشکل دچار شد. چگونه یک پروژه سیاسی که صلح و رونق اروپا را پس از جنگ پایه ریزی کرد، اکنون به این جا رسیده است؟من شخصا اتحادیه اروپا را به عنوان تجسم ایده جامعه باز تلقی می کردم. زیرا انجمنی داوطلبانه متشکل از دولت های برابر و همسطح بود که با هم متحد شدند و بخشی از حاکمیت خود را برای نفع عمومی قربانی کردند. اما به نظر می رسد از زمان بحران مالی ٢٠٠٨، اتحادیه اروپا راه خود را گم کرده است. این اتحادیه یک برنامه به منظور کاهش مالیات را به اجرا گذاشت که منجر به بحران یورو شد و منطقه یورو را به یک رابط میان اعتباردهندگان و بدهکاران تبدیل کرد. اعتباردهندگان شرایطی را مطرح کردند که بدهکارها مجبور به پذیرش آن بودند، اما نمی توانستند آن را تامین کنند. این وضعیت روابطی را ایجاد کرد که نه داوطلبانه و نه برابر بود.سپس، هجوم پناهندگان در سال ٢٠١٥ آغاز شد. در ابتدا، اکثر مردم با دردسرهای پناهندگانی که از سرکوب سیاسی یا جنگ داخلی فرار کرده بودند همدردی کردند، اما آن ها نیز نمی خواستند زندگی روزمره شان در اثر مشکلات به وجود آمده در خدمات اجتماعی متزلزل شود. به همین دلیل، به زودی از شکست دولت ها برای مقابله با بحران ناامید و سرخورده شدند. در واقع، بحران پناهندگان کل اروپا را مختل کرده است. رهبران فرصت طلب حتی در کشورهایی که تقریبا هیچ پناهنده ای را نپذیرفته اند، از این موضوع بهره برداری می کنند.از سوی دیگر نیز آمریکا مشکلات اتحادیه اروپا را تشدید کرده است. رئیس جمهور دونالد ترامپ با خروج یک جانبه از توافق هسته ای ایران و اعمال تعرفه های تنبیهی، به طور موثری اتحاد ترانس آتلانتیک را نابود کرده است. این باعث فشار بیشتر بر اروپایی شده که در تنگنا قرار گرفته است.اتحادیه اروپا با سه مشکل اصلی مواجه است: بحران پناهندگان، سیاست ریاضتی که مانع پیشرفت اقتصادی اروپا شده است و تجزیه ارضی مانند برگزیت. اعمال کنترل و مدیریت بحران پناهندگان ممکن است بهترین نقطه برای آغاز باشد.کشورهای عضو نباید مجبور به قبول پناهندگانی شوند که آن ها را نمی خواهند و پناهندگان نیز نباید مجبور به اقامت در کشورهایی باشند که نمی خواهند در آن ساکن شوند. اتحادیه اروپا باید از مرزهای خارجی خود محافظت و آن ها را برای مهاجران قانونی باز کند. کشورهای عضو نیز به نوبه خود، نباید مرزهای داخلی‌شان را ببندند.مهم است بدانیم که بحران پناهندگان یک مشکل اروپایی است که نیاز به یک راه حل اروپایی دارد. اتحادیه اروپا رتبه اعتباری بالایی دارد و ظرفیت وام گرفتن آن تا حد زیادی بدون استفاده مانده است. چه زمانی بهتر از وجود یک بحران موجودیت برای استفاده از این ظرفیت هاست؟ از لحاظ تاریخی، بدهی های ملی همیشه در زمان جنگ افزایش یافته است. البته اضافه شدن به بدهی ملی مخالف با باور غالبی است که از سیاست های ریاضتی حمایت می کند اما سیاست های ریاضتی نیز یک عامل تاثیرگذار در بحران اخیر اروپاست.تا همین اواخر، می شد استدلال کرد که ریاضت نتیجه داده: اقتصاد اروپا آرام آرام بهبود یافت و به نظر می رسید اروپا باید در همین مسیر ادامه دهد. اما با نگریستن به آینده، باید توجه داشت که اروپا اکنون با فروپاشی توافق هسته ای ایران و از بین رفتن اتحاد ترانس آتلانتیک روبه رو است، که تاثیر منفی بر اقتصاد آن دارد و موجب اختلالات دیگر نیز می شود. اروپا نیاز دارد که برای پشت سر گذاشتن بحران وجودی خود، به شدت تلاش کند. به بیان دیگر، اتحادیه اروپا باید خود را مجدد بسازد و تعریف کند.از سه مشکل ذکر شده، من به دو مورد اشاره کردم. مشکل تجزیه ارضی مانده که برگزیت نمونه خوبی از آن است. این یک فرایند بسیار مخرب و مضر برای هر دو طرف است. اما این وضعیت باخت-باخت را همچنان می توان به یک وضعیت برد-برد تبدیل کرد.بریتانیا با لغو برگزیت و ایجاد نکردن حفره ای بزرگ در بودجه اروپا که به سختی قابل جبران است، به اروپا خدمت بزرگی خواهد کرد. مزایا و استدلال های اقتصادی برای باقی ماندن در اتحادیه اروپا بسیار قوی است، اما تنها در چند ماه گذشته بر همگان آشکار شده و برای گسترده شدن این دیدگاه به زمان زیادی نیاز است. تا آن زمان، اتحادیه اروپا باید خود را به سازمانی تبدیل کند که کشورهایی مانند بریتانیا به منظور تقویت وضعیت سیاسی، خود در پی پیوستن به آن باشند.چنین اروپایی دو تفاوت مهم با اروپای فعلی دارد: اول، باید به وضوح بین اتحادیه اروپا و منطقه یورو تمایز ایجاد شود. دوم، باید به رسمیت شناخته شود که بسیاری از مشکلات یورو حل نشده است و نباید مجاز به نابودی طرح اروپایی شود.واقعیت های تلخ امروزی ممکن است کشورهای عضو را به کنار گذاشتن منافع ملی خود برای حفظ اتحادیه اروپا مجبور کند. این همان چیزی است که امانوئل ماکرون، رئیس جمهور فرانسه طی سخنرانی خود در آخن به هنگام دریافت جایزه شارلمانی اعلام کرد و پیشنهادش نیز از سوی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان که با مخالفت های داخلی شدیدی روبه روست، مورد حمایت قرار گرفت.