هرچند در ظاهر معنای حرف ترامپ این است که او شرطی ندارد که نیاز باشد ایران آن را اجرا کند و سپس پای میز مذاکره برود اما اگر قبلا پیش شرط‌های اجباری تعیین و حتی اجرا شده باشد چه؟

به گزارش ندای گیلان، رئیس جمهور آمریکا شامگاه دوشنبه به ایران پیشنهاد مذاکره داد و به خبرنگاری که از وی پرسید چه شرط‌هایی برای مذاکره دارد پاسخ داد: «هیچ پیش‌شرطی». چرا نباید این پیشنهاد را قبول کرد؟  در ظاهر رئیس جمهور آمریکا از موضع قبلی این کشور که در قالب شروط 12 گانه پمپئو مطرح شده بود، عقب نشسته و برای یک مذاکره «بدون پیش شرط» اعلام آمادگی کرده است،پس  چرا مخالفت کنیم؟
بدیهی است برای مواجهه درست با این پیشنهاد ترامپ باید نیات او را از طرح این مسئله در شرایط فعلی درک کنیم و متناسب با آن واکنش نشان بدهیم.اگر چه این پیشنهاد رئیس جمهور آمریکا در کمتر از دو ساعت  از سوی  وزیر خارجه و سخنگوی امنیت ملی  این کشور مشروط شد و به نوعی به شرایط قبلی بازگشت اما مسئله‌ای که در این نمایش جدید ترامپ کمتر کسی به آن توجه می‌کند، پاسخ به این سوال است که آیا واقعا آمریکا بدون پیش شرط پیشنهاد مذاکره داده است؟ آیا نباید پرسید پشت این ژست جدید از سوی کسی که با افتخار اعلام می‌کند «من برجام را برهم زدم» چه نهفته است؟ به نظر می‌رسد جدای از شخصیت شومن ترامپ و ولع سیری ناپذیر او برای دیده شدن،  وی با ارائه این پیشنهاد سعی دارد در عرصه سیاسی و دیپلماسی عمومی به اصطلاح ایران را در گوشه رینگ قرا ر دهد.
برخی پیش شرط‌های اجرا شده
هرچند در ظاهر معنای حرف ترامپ این است که او شرطی ندارد که نیاز باشد ایران آن را اجرا کند و سپس پای میز مذاکره برود اما اگر قبلا پیش شرط‌های اجباری تعیین و حتی اجرا شده باشد چه؟ آیا در این صورت بازهم می‌توان گفت که مذاکره بدون پیش شرط است؟واقعیت این است که اکنون پیش شرط‌های اجباری درحال اجراست که به نوعی مذاکره را از منطق یک مذاکره واقعی خارج می‌کند.
– خروج آمریکا از برجام که یک توافق چندجانبه بوده و پشتوانه حقوقی بین‌المللی آن قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل است، عملا نشان می‌دهد   آمریکا هرآن چه از پیش شرط‌هایی را که می‌توانسته اعمال کند، قبلا اعمال کرده است، چه ایران بخواهد و چه نخواهد. خروجی که نشان می‌دهد آمریکا به هیچ قول و قراری حتی امضا و قانون داخلی خود و نیز قطعنامه‌های شورای امنیت هم پایبند نیست. در چنین شرایطی اصولا این کشور چطور می‌تواند حرف از مذاکره بزند؟
– آمریکا با خروج از توافق هسته‌ای که نتیجه مذاکره چند جانبه و 12 ساله بین‌المللی بود، سایه تحریم‌ها را بر سر ایران سنگین کرده و مدام اعلام می‌کند که به سمت صفر کردن صادرات نفت ایران حرکت می‌کند. مسئله‌ای که برخی مشتریان دایمی نفت ایران را ترسانده و آن‌ها اعلام کرده‌اند که به تدریج خرید نفت از ایران را کاهش می‌دهند.
– دستورات خزانه داری آمریکا برای بازگشت تحریم‌ها در دو مقطع مرداد و آبان 97، عملا فرمان خروج از بازار ایران را به برخی شرکت‌ها و موسسات بزرگ مالی و اقتصادی دنیا داده است. تاجایی که شرکت‌های مطرحی چون توتال، انی، زیمنس، ایرباس، دنیلی، مرسک و برخی دیگر از این شرکت‌ها اعلام کرده‌اند که بازار ایران را ترک خواهند کرد. آیا خسارت‌های عینی و روانی که ناشی از این اتفاق است برای ایران به راحتی جبران پذیر است؟
–  در چند هفته اخیر تیم‌های متعدد اقتصادی از وزارت خزانه داری آمریکا با سفر به ترکیه، چین، هند و برخی کشورهای اروپایی به طور مستقیم بر سر عدم تعامل و ارتباط اقتصادی با ایران با این کشورها مذاکره می‌کنند و پیشنهادهای اقتصادی می‌ دهند و کشورهایی را که از همراهی با تحریم ایران سرباز بزنند،  به تحریم و تنبیه مالی تهدید می‌کنند.
– در کنار همه این‌ها حمایت‌های صریح دولت آمریکا از تروریست‌های منافقین و سوق دادن آن‌ها به خیابان‌های ایران برای کشتار مردم بیگناه، یکی دیگر از اقدامات اخیر کاخ سفید است که روی هر قاتلی را سفید می‌کند.
به این فهرست می‌توان اقدامات دیگری از آمریکا را نیز افزود؛ مثلا تجهیز گروهک‌های تروریستی تجزیه طلب و وارد کردن آن‌ها به مرزهای شرقی و غربی ایران برای ایجاد ناامنی و حمایت آشکار و صریح از هرگونه اغتشاش و آشوب در ایران که امنیت مردم را برهم می‌زند.
با وجود چنین پیش شرط‌هایی که از قبل، اجرا هم شده است آیا مضحک نیست که دونالد ترامپ از مذاکره بدون پیش شرط حرف بزند؟ آیا واقعا اگر پیشنهاد برای مذاکره بدون پیش شرط باشد و پیشنهاد دهنده هم آمریکا باشد، ایران نمی‌پذیرد؟
تجربه مذاکره بدون پیش شرط با آمریکا
نگاهی به مذاکرات دوجانبه ایران و آمریکا در عمان در زمستان 1391 پیرامون مسئله هسته‌ای نشان می‌دهد که چنین نیست و آن جایی که آمریکایی‌ها از پیش شرط‌های خود گذشته بودند، ایران درباره مسئله هسته‌ای مذاکره کرد و حتی این مذاکرات با همه فراز و فرودها به یک توافق هم رسید؛ اما چه سود؟ آمریکا پیش از مذاکرات محرمانه در عمان پیغام داده بود که اصل غنی سازی ایران موضوع مذاکره نخواهد بود و این مسئله را پذیرفته است، این درحالی بود که تمام قطعنامه‌های وقت سازمان ملل از ایران می‌خواست غنی سازی خود را متوقف کند و هیچ سطحی از غنی سازی را در ایران به رسمیت نمی‌شناخت. در حقیقت با برداشته شدن این پیش شرط بود که ایران در مسئله هسته‌ای وارد مذاکره شد. هرچند آمریکایی‌ها در طول همان مذاکراتی که به برجام منتهی شد نیز تلاش کردند ابعاد برنامه هسته‌ای ایران را تاجایی که می‌توانند محدودتر کنند. البته این مذاکرات سرانجام به برجام منتهی شد، برجامی که اگر از سوی آمریکا به درستی اجرا می‌شد، حتی می‌توانست به مذاکره درباره موضوعات دیگر نیز بینجامد. این سیاست، سیاست اصولی ایران بود که توسط رهبر انقلاب در فروردین 1394 بیان شده بود: «… امروز فقط موضوع مورد بحث و مورد مذاکره(با آمریکا)، مسائل هسته‌ای است. حالا، این تجربه‌ای خواهد شد؛ اگر طرف مقابل از کج‌تابی‌های معمولی خودش دست برداشت، این یک تجربه‌ای برای ما می‌شود که خیلی خب، پس می‌شود در یک موضوع دیگر هم با این‌ها مذاکره کرد؛ امّا اگر دیدیم نه، این کج‌تابی‌هایی که همیشه از این‌ها دیده‌ایم باز هم وجود دارد و کج‌راهه دارند می‌روند، خب طبعاً تجربه‌ گذشته‌ ما تقویت خواهد شد.» این تجربه گران بها در حقیقت نسخه جدیدی از سند تاریخی بدعهدی‌ها و خرابکاری‌های آمریکا علیه مردم ایران (از سرنگونی دولت مردمی دکتر مصدق تا حمایت‌های گسترده از صدام و منافقین و…) شد. جایی که هم دولت اوباما در یک سال پایانی اش و هم دولت ترامپ در 18 ماه اخیر تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا منافع توافقی که به استناد 11 گزارش آژانس از سوی ایران به طور کامل اجرا شده به کشورمان نرسد. در نهایت هم ترامپ با خروج پر سرو صدا از برجام تیرخلاص را به آن شلیک کرد. تیری که نه فقط به برجام بلکه به هرگونه اعتماد به آمریکا شلیک شد تا ثابت کند حتی مذاکرات بدون پیش شرط با واشنگتن ثمری جز آن چه می‌بینیم ندارد.
بدیهی است ترامپ  که براساس بسیاری از نظرسنجی‌ها و در آستانه انتخابات داخلی کنگره آمریکا محبوبیت شکننده‌ای دارد، سعی می‌کند برای تغییر این شرایط در کنار مسئله فلسطین و کره شمالی همان نقشه قبلی یعنی «تسلیم ایران» را با ابزار جدید به پیش ببرد؛ ابزاری به نام فشار سیاسی و عمومی بر ایران و این تصویر سازی که ایران تمایل به مذاکره ندارد. قطعا مسئولان نیز با توجه به این مسئله نحوه واکنش به پیشنهاد وی را تنظیم خواهند کرد.  همان طور که عمده مسئولان و به ویژه کمال خرازی رئیس شورای راهبردی سیاست خارجی اعلام کرد  «ترامپ عاشق ملاقات برای ملاقات»  است و «باید قبل از هر چیز، خروج آمریکا از برجام را جبران کند و نشان دهد که برای تعهدات اسلاف خود و قوانین بین‌المللی احترام قائل است.» پاسخی که به نوعی می‌توان آن را پاتکی به تک ترامپ برای فضا سازی روانی علیه ایران ارزیابی کرد. واقعیت این است که آهن را باید با آهن برید، ترامپ برای مذاکره بدون پیش شرط باید همه پیش شرط‌هایی را که اکنون اجرا می‌شود متوقف کند، امری که دست او را برای افکار عمومی روخواهد کرد.

  • نویسنده : امیرحسین یزدان پناه