محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس مجلس نماینده تهران به خاطر نقشی که این روز‌ها در جناح اصولگرا بازی می‌کند، در کانون توجه رسانه‌ها قرار گرفته است.

به گزارش ندای گیلان تابناک نوشت:

محمدرضا باهنر، نایب‌رئیس مجلس نماینده تهران به خاطر نقشی که این روز‌ها در جناح اصولگرا بازی می‌کند، در کانون توجه رسانه‌های اصلاح‌طلب قرار گرفته است.

باهنر گزینه پایداری برای ریاست مجلس دهم است؟!

بعد از اینکه آینده سیاسی محمدرضا باهنر روز گذشته در کانون توجه روزنامه شرق و هفته‌نامه صدا قرار گرفت، امروز هم روزنامه ابتکار در مطلبی با تیتر «چرخش بزرگ» به این موضوع پرداخته و ‌نوشته است: «بنده اصولاً از خیلی وقت قبل اعتقاد نداشتم که حرف مرد یکی است و واقعاً این موضوع را باور نداشتم، همیشه می‌گفتم مرد همانی که آن لحظه می‌فهمد را بیان می‌کند. اگر قرار باشد یک سیاستمدار عصا قورت داده باشد، نمی‌تواند کار سیاسی انجام دهد. برای کار سیاسی باید فرد راحت باشد و اعصاب آرامی داشته باشد، باهنر ۱۳۷۰ با باهنر ۱۳۸۰ فرق می‌کند‌».

این‌ها بخشی از سخنان باهنر در مورد شخصیت سیاسی‌اش طی سی و شش سال گذشته است. باهنر این روز‌ها به خوبی نشان داده ‌که حرف مرد یکی نیست و یک سیاستمدار به راحتی می‌تواند زمین بازی خود را تغییر دهد. مرد پشت صحنه مجلس شورای اسلامی این راهبرد سیاسی خود را طی سال‌های گذشته نیز به خوبی نشان داده است. او زمانی طرفدار پروپاقرص ناطق نوری بود و دگر روز دوست نازنین محمود احمدی‌نژاد!

باهنر سال ۹۳ نیز بوی تغییر می‌دهد؛ تغییری که تعجب بسیاری از ناظران سیاسی را برانگیخته است. باهنر بعد از سال ۸۸ در طیف اصولگرایان نزدیک به علی لاریجانی تعریف می‌شد. اصولگرایانی که اعتدال را در دستور کار خود قرار داده بودند. حالا این نماد اصولگرایان معتدل، دست به دست تندرو‌ترین راست گرایان ایران گذاشته است تا ادبیات تازه‌ای را وارد جریان راست ایران کند.

‌«مرد لابی‌های مجلس» زمانی که سید رضا تقوی به دنبال ایجاد یک راهبرد وحدت میان اصولگرایان سنتی و آیت‌الله مصباح بود، ساز ناوک خود را با عضو جامعه روحانیت کوک کرد و گفت: «قطعا آیت‌الله مصباح نمی‌تواند محور وحدت اصولگرایان باشد. محور این وحدت جامعتین است» حالا همین محمدرضا باهنر که دست رد به وحدت با پایداری‌های زده بود در چرخشی ناگهانی اعلام کرد که: «اصولگرایان هیچ وقت نمی‌توانند با اصلاح‌طلبان ولو معتدلین آن‌ها ائتلاف کنند بلکه فقط باید با خودشان وحدت داشته باشند‌».

باهنر‌ از عدم ائتلاف با اصلاح‌طلبان سخن می‌گوید؛ مسأله‌ای که شاید او پیش از این به آن اعتقاد نداشت اما امروز فضای اصولگرایی بوجود آمده باعث شده است تا محمدرضا باهنر نیز تصمیم بگیرد مهره‌های خود را به گونه‌ای بچیند که در کنار مهره‌های آیت‌الله مصباح و جبهه پایداری قرار بگیرد.

جبهه پایداری و رهبری معنوی آن، هیچ گاه ائتلاف با اصلاح‌طلبان را بر‌نمی‌تابند و حتی به آن فکر نمی‌کنند، حتی در برخی مواقع آنان اصلاح‌طلبان را خائن به نظام و انقلاب می‌دانند. در کنار آنان اما برخی از جریان‌های اصولگرایی اعتقاد دارند که می‌شود با اصلاح‌طلبان نیز ائتلاف کرد. باهنر حالا بعد از گذشت یک سال و نیم از میان این دو دیدگاه سخنان اعضای جبهه پایداری را تکرار می‌کند و می‌گوید با اصلاح‌طلبان ائتلاف نکنیم.

در این میان سؤالی ایجاد می‌شود که آیا توافقی میان باهنر و جبهه پایداری شکل گرفته است؟ آیا اعضای جبهه پایداری وعده بزرگی به باهنر داده‌اند که او دچار چرخشی اساسی شده است و سخن عدم از وحدت را در دیدار با عضو ارشد جبهه پایداری یعنی آقا تهرانی بیان می‌کند؟

به نظر می‌رسد باهنر نیز مانند حداد عادل به این نتیجه رسیده است که باید مجلس آینده یک مجلس اصولگرا باشد و البته فرقی نمی‌کند این اصولگرایی، اصولگرایی باهنری باشد یا اصولگرایی کوچک زاده‌ای بلکه فقط رسیدن به کرسی‌های سبز پارلمان مهم است. اما راضی کردن باهنر برای این چرخش کار سختی است و او به همین راحتی تغییر تاکتیک و استراتژی نمی‌دهد. این تغییر بزرگ باید برای باهنر صرف بی‌شماری داشته باشد و آنهم می‌تواند ریاست باهنر بر مجلس اصول‌گرای دهم باشد.

اصولگرایان نزدیک به مصباح یزدی و یا حداد عادل و دوستانش در صورت کسب اکثریت مجلس قطعا دیگر به لاریجانی برای ریاست مجلس اعتماد نخواهند کرد. به خاطر همین به دنبال رسیدن به گزینه‌ای مطلوب برای این کار هستند. آن‌ها می‌دانند که جذب باهنر و آمدن او به اردوگاه‌شان یک گل بزرگ به لاریجانی و طیف نزدیک به اوست که می‌تواند شوک بزرگ به این جریان اصولگرایی باشد. به خاطر همین پایداری‌ها حاضر شدند در ازای این گل بزرگ در صورت پیروزی، ریاست مجلس را تقدیم محمدرضا باهنر کنند. قطعا تجربه بالای باهنر مقبولیت بیشتری نزد نمایندگان و جریان‌های سیاسی در مقابل سعید جلیلی دارد و باعث شده است تا جبهه پایداری و برخی جریان‌های اصولگرایی به این نتیجه برسند که باهنر گزینه مناسبی برای ریاست مجلس است.

باهنر به عنوان دبیرکل جبهه پیروان و به واسطه داشتن قدرت لابی‌گری می‌تواند، بسیاری از جریان‌های اصولگرایی را وارد این بازی تازه سیاسی خود کند. یا به بیانی بهتر باهنر با این حرکت می‌تواند لاریجانی را دور بزند و به صندلی سبز ریاست مجلس برسد.

این اتفاق باعث می‌شود که لاریجانی نیز به اردوگاه حسن روحانی برای انتخابات مجلس دهم نزدیک‌تر شود تا شاید ایرانیان شاهد رقابت نفس گیر این دو دوست دیروز و رقیب امروز باشند. قطعا همانگونه که خود باهنر گفته است می‌تواند باهنر ۹۴ با باهنر ۹۰ و ۹۱ متفـــاوت باشــد. تفاوتی که می‌توان به آن لقب متفاوت‌ترین باهنر تمام سال‌ها را داد. باید دید آیا این استراتژی عملیاتی می‌شود یا بازهم باهنر با یک حرکت سیاسی در روش سیاسی خود تغییر ایجاد می‌کند.