فرارو:  هرسال بخشی از آثار فرهنگی کشور به‌دست مردم تخریب می‌شود. این تخریب می‌تواند در قالب ریختن دیوارهای یک بنای تاریخی، استفاده بیش از ظرفیت از آن‌ها، کندن و جدا کردن بخش‌هایی از یک اثر تاریخی و… باشد. اما آنچه در میان این‌ تخریب‌ها بیش از همه به چشم می‌آید دیوارنوشته‌هایی است که تنِ بناهای […]

فرارو:
 هرسال بخشی از آثار فرهنگی کشور به‌دست مردم تخریب می‌شود. این تخریب می‌تواند در قالب ریختن دیوارهای یک بنای تاریخی، استفاده بیش از ظرفیت از آن‌ها، کندن و جدا کردن بخش‌هایی از یک اثر تاریخی و… باشد. اما آنچه در میان این‌ تخریب‌ها بیش از همه به چشم می‌آید دیوارنوشته‌هایی است که تنِ بناهای تاریخی و فرهنگی را پوشاند‌ه‌اند؛ جمله‌ها و اشکالی که گاه با ذغال، گاه با رنگ و گاه با خراشیدن روی سرمایه‌های ملی کشور حک شده‌اند. چه‌چیز این رفتار را توجیه می‌کند؟
 کارشناسان فرهنگی یادگاری‌نویسی‌ها و دیگر خرابکاری‌ها بر سر آثار فرهنگی و تاریخی و یا همان وندالیسم فرهنگی را از جدی‌ترین عوامل و عللی می‌دانند که موجب نابودی آثار تاریخی به‌مرور زمان است؛ آثاری که در همه کشورها و فرهنگ‌ها سرمایه‌هایی ملی به حساب می‌آید. ریشه و دلیل این تخریب‌گری در چیست و چه باید کرد؟
بسیاری از مسئولین و کارشناسان معتقدند برای جلوگیری از این تخریب‌ها باید قوانین سفت و سخت‌تری وجود داشته باشد. البته این به معنای آن نیست که در قانون اساسی ما مجازاتی برای وندال‌ها در نظر گرفته نشده باشد. چراکه براساس ماده 558 قانون مجازات اسلامی، هرکس به بخش یا کل بناها، مکان‌ها، محوطه‌هاريال مجموعه‌های فرهنگی و تاریخی یا مذهبی که در آثار ملی به ثبت رسیده باشد و یا به تزئینات و ملحقات، خطوط و نقوش و… در این اماکن آسیب بزند، علاوه بر خسارت، به حبس یک الی ده سال محکوم خواهد شد.
با این‌وجود، تاکنون برخوردی جدی با متخلفان و تخریب‌گران این محیط‌ها دیده نشده و این قانون به دلایل مختلف نتوانسته نقش پیشگیرانه‌ای داشته باشد. به همین دلیل مسئولین میراث فرهنگی حفظ آثار فرهنگی و تاریخی را در گرو همکاری همه مردم دانسته‌اند و گفته‌اند بدون این همکاری نمی‌توان جلوی تخریب‌گری‌ها را گرفت.
تقویت هویت ملی نیز راهکاری است که صاحبنظران علوم اجتماعی برای حفظ آثار ملی بر آن تاکید دارند. ناصر فکوهی –انسان‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران- با اشاره به ضعف هویت ملی در جامعه ایران در این‌باره معتقد است “درونی‌نشدن “هویت ملی” در سیستم اجتماعی ما تا حد زیادی مانع اصلی عدم ایجاد مفهوم «میراث فرهنگی» و سپس  تخریب فیزیکی آن به دلیل عدم توجه و نگه‌داری از آن بوده است”.
آرمان شهرکی –استاد دانشگاه و پژوهشگر اجتماعی- در همین رابطه از بعد دیگری درباره تخریب آثار فرهنگی و تاریخی سخن می‌گوید. او در گفتگو با فرارو با تاکید بر اینکه اشکال وندالیسم از تخریب‌های شهری تا تخریب بناهای تاریخی وجود دارد، می‌گوید ریشه‌های آن را باید در مسائل روان‌شناختی جستجو کرد.
شهرکی گفت: به تخریب آثار فرهنگی اگر نگاهی کلان داشته باشیم، به تبع باید آن را به مسائل آموزشی و اطلاع‌رسانی برگرداند. اما شاید وندالیسم پدیده‌ای است که که بیش از همه می‌توان به آن نگاهی روان‌شناختی داشت. تخریب‌گری را بیش از هرچیز باید به فاکتورهای روانی و فردی بازگرداند تا فاکتورهای جمعی و آموزشی. یک فرد حتی با وجود آموزش دیدن و حتی ناسیونالیسم بودن در مواجهه و زمان خاصی ممکن است به اثری آسیب وارد کند.
وی در ادامه تصریح کرد: در این موضوع اگر عصبیت را مد نظر قرار دهیم پرداختن به ملیت دیگر چندان اهمیت نمی‌یابد و از نظر من درصد زیادی به مسائل و یا حتی بیماری روانی بازمی‌گردد.
شهرکی همچنین به نقش ضدیت با آثار تمدنی در وندالیسم اشاره کرده و در این‌باره اظهار کرد: ضدیت با آثار تمدنی یکی‌دیگر از دلایل وندالیسم است. مشابه این امر را می‌توان در تخریب‌ بنا‌های تاریخی توسط گروه داعش نیز دید، که به روان‌شناختی خشونت بازمی‌گردد و باید آن را ریشه‌یابی کرد.
این استاد دانشگاه ادامه داد: البته این به معنای آن نیست که برای این‌کار ریشه‌هایی جامعه‌شناختی در نظر نگیریم. ناراحتی ایرانی‌ها از مسائل اجتماعی می‌تواند یکی از دلایل تخریب‌گری‌ها باشد. ایرانی‌ها در همین راستا و با ضدیت با مظاهر تمدن، از سطل زباله تا تخت جمشید، دست به تخریب می‌زنند. درنتیجه باید بیش از همه به سراغ ساختارهای روانی و هستی‌شناختی افراد برویم، چرا که توسل به متغیرهای جامعه‌شناختی کلان نمی‌تواند در این رابطه چندان روشنگر باشد.
این پژوهشگر همچنین گفت: در جامعه‌شناسی مفهومی به‌نام “پدیده آبرومند” وجود دارد. این مفهوم به معنای چیزی است که فرد را از طبقه پایین به طبقه بالا یا فرهیخته‌تر می‌برد. برعکس این پدیده مخالفت با فرهیختگی می‌شود که از یک گرایش ذاتی پیروی می‌کند. در فرهنگ ایرانی نیز این مخالفت در بسیاری افراد دیده می‌شود. برای مثال هنگامی‌که به فرد گفته می‌شود به‌دلیل حضور در فضایی مجلل رفتارهایش را کنترل کند و او برعکس این خواسته دست به خراب‌کردن آن فضا بزند.
آرمان شهرکی درباره رابطه میان ملی‌گرایی و وندالیسم فرهنگی توضیح داد: از نظر من ایرانی‌ها ضعف ملی‌گرایی ندارند. پدیده‌هایی جمعی مانند تجمع مردم در مرگ مرتضی پاشایی و یا عرب‌ستیزی و غیره نمونه‌هایی از ناسیونالیست بودن ایرانی‌‌هاست و اینکه یک نفر بر دیوار یک بنای تاریخی بنویسد “آی‌لاو‌ی‌یو” به معنای ضعف حس ناسیونالیستی او نیست.
آرمان شهرکی همچنین در انتها به نقش آموزش در جلوگیری از انواع وندالیسم تاکید کرده و گفت: آموزش می‌تواند در کاهش تخریب‌گری‌ها موثر باشد، اما به شرطی که در قالب کلان به آن پرداخته نشود. اینکه گمان کنیم با آموزش در رسانه‌ها می‌توان جلوی این امر را بگیریم اشتباه و تاثیر رسانه در این زمینه بسیار کم است، چرا که ما با ریشه‌هایی عمیق‌تر روبروییم. اگر قرار است آموزشی نیز داده شود باید آن را بر متغیرهای روانی متمرکز کنیم، مثلا بر خشونت‌های فردی یا جمعی که کاملا تخصصی باشد. همچنین باید دیدگاهی خرد داشته باشم و نه کلان؛ باید آرام آرام از تحلیل‌های کوچک در موقیعت‌های کوچک جغرافیایی آغاز کنیم و راهکارها را در ابعاد کوچکی ماننده محله، شهر و… به کار ببندیم. یکی از اشکالاتی که به تحلیل‌گران ما وارد است، کلان بودن تحلیل‌هاست، مانند همین که گفته می‌شود ملی‎‌گرایی بر وندالیسم موثر است، درحالی که این یک تحلیل کلان است که باید خرد شود و نمی‌توان آن را تعمیم داد.