یادداشت ندای گیلان:چینش های مدیریتی کلان (مردانه) در کابینه های مختلف بعد از انقلاب اسلامی ایران و عملکرد مدیریتی آنان سبب شد تا افکار عمومی ایران آمادگی لازم برای به کارگیری زنان در چینش های مدیریتی کلان کشور را به عنوان یک ضرورت و الزام در کابینه دوازدهم درک کنند. مردم ایران به دلیل عبور […]

یادداشت ندای گیلان:چینش های مدیریتی کلان (مردانه) در کابینه های مختلف بعد از انقلاب اسلامی ایران و عملکرد مدیریتی آنان سبب شد تا افکار عمومی ایران آمادگی لازم برای به کارگیری زنان در چینش های مدیریتی کلان کشور را به عنوان یک ضرورت و الزام در کابینه دوازدهم درک کنند. مردم ایران به دلیل عبور از تمدن های مختلف در اعصار و قرون گذشته و پیوستگی های عمیق فرهنگی با جهان، تغییرات و تحولات جهانی را رصد و به راحتی با آن کنار می آیند. در این میان نقش زنان در نشان دادن پذیرش مدرنیته بارزتر است. از این رو برخی قدرتمداران کشور به عنوان نماد پایبندی به سنت دیرین اما خشک و خشن، هر از گاهی فشاراتی نشاندار را بر زنان تحمیل کرده، اما با مقاومت زنان و مردان جامعه روبرو می شوند. این پایداری در جهت پیشبرد مدرنیته سالهاست که به صورت پنهان و آشکار با سنت در نبرد است. این نبرد درونی سنت با مدرنیته اگر که تاکنون به پوشش دختران یا به تار موی آنها بسته بود و از قبل همان سنت ضربات زیادی هم به جامعه زده شد. اما اکنون سطح برخورد سنت و مدنیته عوض شده است به عبارتی اکنون این برخورد به سطوح دیگر نیز سرایت کرده است. به عنوان مثال شاید تا ده سال قبل زنانی که دارای پوشش کامل چادر بودند به مطالبات زنانی که شال یا روسری به سر می کردند چندان اهمیتی نمی دادند و دیواری قطوری بین آنها وجود داشته است. اما اکنون وضعیت فرق کرده است. وقتی در جلوی در مطرح ترین مسجد تهران در مراسم ختم یک دانشمند ایرانی به نام پرفسور میرزاخانی بنری بزرگ و بدون روسری او گذاشته می شود نشان دهنده پیام یکسانی از سوی سطوح مختلف جامعه در خصوص نوع پوشش زنان است. به واقع امروز جامعه زنان ایران از سطوح بالا تا پایین دارای مطالبات نسبتا یکسانی هستند. از جمله مطالباتی که این روزها دغدغه همه زنان کشور است حضور چندین وزیر زن در کابینه دولت دوازدهم و سایر سطوح مدیریتی است که به مطالبه کل جامعه تبدیل شده است. گویا این مطالبه عمومی اما اندک (در مقایسه با عملکرد قوی زنان در تمام عرصه ها) بر گلوی سنتگرایان گیر کرده، و سنتگرایان همچنان بر حذف زنان در مدیریت های ارشد پافشاری می کند. این پافشاری را می توان اینگونه تحلیل کرد:
به نظر می رسد سنتگرایان پس از شکست در انتخابات به شدت مخالف حضور موفق دولت در این دوره در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور هستند و به نوعی موفقیت دولت را شکست بیشتر خود می دانند. زیرا متوجه شده اند که مردم ایران تکلیف را روز رای گیری روشن می کنند. به همین دلیل تا آنجایی که می توانند سنگ اندازی می کنند تا رئیس دولت دوازدهم را کلافه و او را تسلیم خواسته های خود کنند. در واقع سنتی ها به چهار سال بعد فکر می کنند. این نگرش سنتی همچون نگرش های دیگر آن که در گذشته بارها تکرار و فضای جامعه را غبار آلود کرده بود، اگر چه به صورت مقطعی ممکن است کشور را به التهاب بکشاند یا خوراکی برای رسانه های خارجی باشد و یا به آرام سازی تندروها در زمانی محدود منجر شود. اما پس از فرونسشت غبار، مردم بیدارتر شده و به مقابله ی مدنی با آن می پردازند. همانطور که تاکنون نیز چنین بوده است. از این رو دکتر روحانی برای پیشبرد اهداف خود نیاز به زنان و مردان شایسته و توانمند در سطح وزیر دارد. چنانچه ایشان تسلیم خواسته های سنتگرایان بشود و نتواند به کمترین خواسته زنان مبنی بر به کارگیری آنان در سطح وزیر پاسخ گوید، ممکن است زنان جامعه با رئیس دولت زاویه بگیرند. چنانچه زنان جامعه با دولت زاویه بگیرند مطمئنا کل جامعه را تحت تاثیر این نگاه خود قرار خواهند داد. درست است که سطوح حاکمیتی کشور، مردسالارانه است اما بدنه جامعه به شدت به زنان اقبال نشان می دهد و موازنه لازم در بسیاری از موارد برقرار است. بنابراین بر مشاوران و نزدیکان دکتر روحانی به خصوص شورای عالی سیاستگذاری اصلاح طلبان است که ایشان را به این درک مسلم برسانند تا از تعداد بیشتری از زنان توانمند در کابینه خود استفاده کرده تا بدین طریق سطح رضایتمندی از دولت خود را در جامعه بالا برده و راحت تر به اهداف مورد نظر داخلی و خارجی دست یابد.

دکتر خدیجه گلین مقدم
فعال سیاسی، اجتماعی، زیست محیطی و مدنی زنان