این اصلاح طلب ها کاری بلد نیستند اگر بیایند همه چیز را خشکسالی می برد

حسین مددی-روزنامه ی قاون:

وقتی می گفتند: آقا به پیر! به چی …، این اصلاح طلب ها کاری بلد نیستند اگر بیایند همه چیز را خشکسالی می برد! هیچکسی گوش نکرد، همه بلند شدید و رفتید پای صندوق و رای داديد، حالا تحویل بگیرید، یک هفته نگذشته سوژه دان طنزمان خشکیده، آن زمان حداقل یک جیبوتی بود که بهش گیر بدهیم، حالا هی می‌نشینیم خبرها را بالا و پایین می کنیم تا جان‌مان بالا بیايد برای یک سوژه، از حالا به بعد باید در مورد پانکراس و لوزالمعده و ساعات خواب کوآلاها در روز مطلب بنویسیم یا در مورد بحران اخراج 6 میلیون کارگر چینی تنها در یک روز!
بله مثل اینکه دوستان از اتاق فرمان اشاره می‌کنند، اینها چه ربطی به پیروزی بزرگ اصلاح طلبان داشت! عذر خواهی من را پذیرا باشید. هم اینک مطلع شدیم مراسم وداعي با عده ای دو دو کننده، سیمان سازنده، سیمان ریزنده در مقابل بهارستان در حال برگزاري است. تا اینجا هیچ پیامی برای هیچکسی نداشتم، اما کلا علاقه مندم به کارهای جناب شهردار عزیز که بعد از بعضي ها، رکورد دار حضور در انتخابات هستند که باز هم اصلا با این دو نفر کاری ندارم.
یک عده علاقه شدیدی به کاندیداتوری دارند و شب ها خواب کاندیدا شدن می بینند و کابوس‌شان هم رای نیاوردن است، که با صورت عرق کرده و موهای پریشان از خواب می‌پرند، آب دهنی قورت می دهند یک قلپ آب می‌خورند و آخیشی محکم می گویند و دوباره به خواب می‌روند. این افراد در هر صنفی که باشند علاقه به کاندیدا شدن دارند. در مدارس هم به صورت نمادین در انجمن اولیا و مربیان کاندیدای انجمن بودند اما متاسفانه طی یک حمله دم باریکی و انبر دستی نفر دوم شدند. البته بنا به گفته شاهدان عینی علت این حذف شدن كلا اعلام برائت نکردن بوده است. وقتی در مراسمی شام پخش می کنند کاندیدای پخش غذا می شوند، عده ای با خودشان فکر می‌کنند آقا وقتی در مجلس سیمان بازی می‌کنند، چرا ما نکنیم! ما در راستای تولید شغل و اشتغالزایی یک زمانی کاندیدا شدیم بالاخره باید برای جوانان این مرز و بوم کار درست کنیم، که در همین گیر و دار شغل مامور شهرداری به وجود آمد، آن هم در راستای سیمان کشیدن و بتن ریختن در گاری افراد دیگر! بالاخره دو سال تا انتخابات مانده چند ماه آخر مهم است.
يك نکته در پایان
طنز نویس که باشی بعضی وقت‌ها مجبور می‌شوی به زور بخندانی، آن هم با این حال و هوا، آن هم بعد از اینکه بفهمی یکی خودش را به آتش کشیده آن هم به خاطر کسب و کار و این بار برای احترام به روح یونس عزیز شوخی در کار نیست!‌