نماینده ای که توسط مردم انتخاب می شود مبنی بر اینکه اصلی ترین وظیفه آن مطالبه گری است، قطعا می بایست در کنار مردم و از جنس مردم باشد.

ندای گیلان:مصاحبه انتخاباتی زیر محصول گفتگوی دو طرفه در گروه گفتمان در یکی از شبکه های اجتماعی تلفن همراه است. این گفتگو که بین بهرام سبزی (مدیر گروه) و میرسعید صفوی (نامزد احتمالی انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی در حوزه تالش بزرگ) انجام شده است یک گفتگو دو طرفه در یک گروه 200 نفره می باشد که دیگر اعضای گروه سوالات خود را بصورت خصوصی به مدیر گروه ارسال کرده و مدیر گروه به عنوان نماینده سوالات را برای مصاحبه شونده طرح نموده است.

همچنین مصاحبه در مدت زمان حداکثر یک ساعت (از ساعت 10 شب گذشته) انجام گرفته است و مصاحبه با همین نامزد احتمالی انتخابات تالش در دوره های بعدی با جزییات بیشتری انجام خواهد گرفت.

دیگر نامزدهای احتمالی می توانند جهت انجام مصاحبه در شبکه اجتماعی تلگرام تلفن همراه اعلام آمادگی کنند.

متن کامل گفتگو با میرسعید صفوی تقدیم به خوانندگان محترم می شود:

لطفا خود را به اختصار معرفی نموده و سوابق تان را بیان نمایید؟

با نام و یاد خدا سخن را آغاز می‌کنم، بنده میرسعید صفوی هستم اهل شهرستان ماسال روستای میرمحله از خاندان صفوی، 36 ساله، متولد 20 شهریور 1358، تحصیلات بنده دانشجوی دکتری مهندسی نفت می باشد. حدود 10 سال عضو هیت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و حدود 13 سال به عنوان همکار طرح، کارشناس، مدیر پروژه و مشاور در طرح‌ها و پروژه‌های تحقیقاتی- صنعتی این حوزه فعالیت داشتم که بنوعی فعالیت اجرای اینجانب می باشد. در عرصه ی سیاسی هم دوره ی گذشته کاندیدای نمایندگی مجلس در حوزه ی انتخابیه تهران، ری و شمیرانات بودم که به جرات عرض می‌کنم، به عنوان اولین فرد از منطقه ی تالش در عرصه ی سیاسی و آن هم انتخابات مجلس در تهران در معرض انتخاب مردم قرار داشته ام. نکته ی قابل ذکر اینکه این حضور برای شخص بنده مثبت بوده است و قطعا برای منطقه ی تالش نیز مثبت ارزیابی می گردد. انشاالله که بتوانیم در جایگاهها و موقعیت های حساس‌تر دیگری در معرض انتخاب مردم قرار بگیریم.

چه شناختی از تالش بزرگ دارید؟ و مردم این سرزمین را چگونه تعریف می‌کنید؟

بنده قوم تالش و مردم تالش را به اختصار در این جمله تعریف می‌کنم که، “قوم تالش هویتی از تاریخ سرزمین اهورایی ایران” و مردم ساکن در منطقه تالش، مردمی نجیب، دوست داشتنی بسیار سخت کوش می باشند. متاسفانه نکته ای که در ذهن بنده می‌باشد و احتمالا دغدغه بسیاری از افراد هم نسل بنده نیز ممکن است باشد، این بوده که این قوم و این هویت تاریخی دچار یک گسست عظیمی با گذشته خود بوده و می توان اشاره نمود که، هویت فراموش شده ای است که در دل تاریخ این سرزمین، در یک انزوایی قرار داده شده است و بنظرم، رسالت افراد هم نسل ما و افرادی که در شرایط کنونی بعنوان مردم تالش و نسل نوعی از مردم تالش می باشند، احیای این هویت می باشد. امیدوارم که بتوانیم برای این مردم نجیب و قوم تاریخی که در حقیقت، هویت و تاریخی به مراتب فراتر از تاریخ مدون سرزمین ما ایران داشته باشد، قدم های مثبتی برداشته و به جایگاه والا و واقعی خود برسد.

مهمترین پتاسیل ها و ظرفیت های تالش را در چه چیزهایی می‌بینید؟

به نظر بنده بزرگترین ظرفیت ها و پتانسیل های منطقه تالش منابع انسانی، جغرافیای وسیع و مستعد، منابع طبیعی بی نظیری و همچنین موقعیت نسبتا استراتژیک را نام برد. نکته قابل ذکر اینکه، در دو سمت و دو سوی این منطقه وسیع و پهناور به عنوان بخشی از جلگه حاصلخیز گیلان، دو منطقه قرار دارد. یکی بندر آستارا و دیگری بندر انزلی که باید به جرات این واقیعت را پذیرفت که در یک شرایط نسبتا خوبی از نظر منابع و موقعیت امروز استان و کشور قرار دارند. این نکته نشان می دهد که منطقه ای که ما بین این مناطق قرار گرفته، قطعا در بسیاری از منابع و ظرفیت ها و پتانسیل هاف شاید فراتر از این دو منطقه باشد. بنظرم و با توجه به نکاتی که اشاره گردید، ثروتی فراتر از منابع انسانی اشاره شده نمی توان نام برد که متاسفانه، دوستان در عرصه های تصمیم گیری و تصمیم سازی در دوره های گذشته، آن را به فراموشی سپردند. امیدوارم که با اتکا به چنین ظرفیتی، بتوان اقدامات موثری در سطح منطقه به صورت زیر بنایی انجام داد.

خاستگاه سیاسی آقای صفوی؟

بنده با کمال افتخار اعلام می‌نمایم که بعنوان یک اصلاح طلب، با توجه به خاستگاه دانشگاهی به عرصه سیاسی ورود نموده ام مهمترین ویژگی یک فرد دانشگاهی، با کمال احترام به تمامی اقشار، اصناف و درحقیقت، هر فردی در جایگاه اجتماعی مختص به خود، قابلیت پویایی لازم بوده به این معنی که، امروز از دیروز بهتر بوده و نیز سعی در این نکته که فردا از امروز بهتر باشد. بنظرم با تکیه بر عقبه و خاستگاه بنده و همچنین رویه اصلاح طلبی، بتوانم با این پرچم، تا انتهای عمر سیاسی خود، درعرصه‌ی سیاسی کشور عزیزمان ایران، موجودیت داشته و منشا خدمات و خیر برای منطقه و مردم باشم.

جناب صفوی شما در دور قبل در لیست مستقل دکتر مطهری بودید آیا قلمداد کردن خودتون بعنوان چهره اصلاح طلب با این عمل شما در دور قبل تناقض ندارد؟

تشکر می‌کنم از سوال تان. در واقع مسئله ای که مطرح کردید، با توجه شرایط ویژه ای که کشور پس از متاسفانه اتفاقات سال 88 قرار داشت و با کمال تاسف، دوستان اصلاح طلب در یک شرایط خاصی قرار گرفتند و باتوجه به اینکه، در سال 90 اولین انتخابات بعد از آن اتفاقات ناگوار درسطح کشور برگزار شد شرایط خاصی برای اصلاح طلبان در دوره گذشته حاکم بوده است. بنابر توصیه‌ی برخی از دوستان معتمد و مورد وثوق و نیز پیشنهاد آنها مبنی بر اولین ورود رسمی در عرصه ی سیاسی با درنظر گرفتن شرایط آن مقطع زمانی بود. همان گونه که که مستحضرید، دوستان اصلاح طلب از چهره های برجسته و سران اصلاحات تا بدنه‌های اجتماعی و حتی بسیاری از احزاب، در دوره ی گذشته بنوعی انتخابات را تحریم کرده و بنایی بر شرکت و حضور موثر نداسته اند. بنده تصمیم در خصوص اولین حضور رسمی در عرصه ی سیاست را، با مشورت با دوستان و اطرافیان، ورود بصورت مستقل بنا نهادم. البته اشاره کنم به این نکته که بیشتر افراد آن لیست متمایل به جریان اصلاحات بوده اند.

با توجه به اینکه شما بیشتر در تهران سکونت داشتید، آیا با بافت مردم تالش و مناسبات آن که در رای آوری و عملکرد مناسب نماینده تاثیرگذار هست آشنایی دارید؟ و در روند انتخابات چقدر به آن معتقد هستید؟

سوال بسیار بجای مطرح کردید. با توجه به حضور بنده در خارج از تالش در تقریبا یک دهه و نیم گذشته، بواسطه تحصیل و شرایط کاری، می توان این مسئله را به عنوان یک تهدید برای خودم تلقی نمود. ولی نکته ای که می توان اشاره کرد، این است که بنده به عنوان یک فردی جدا از حلقه ی تصمیم گیری، تصمیم سازی و مدیریتی 20 سال گذشته منطقه تالش، به این عرصه ورود کرده ام. حلقه ای که افراد تصمیم ساز و اجرایی آن در سطح سه شهرستان بنوعی متفرق و جدا از هم نبوده اند و حتی به عنوان یک زنجیره عمل کرده اند. البته ممکن است بنا به مقتضیاتی، بعضا جدایی بین آنها اتفاق افتاده باشد. همانگونه که اشاره کردم، حقیر از بیرون از این مجموعه بوده و این نکته می تواند یک فرصت تلقی گردد. کما اینکه در طول 2 یا 3 ماه گذشته، علی رغم انفعال و بنوعی سکوت قابل تامل مردم در خصوص موضوع انتخابات در این دوره، دید اولیه در خصوص شنوندگی صحبت ها، مواضع، برنامه ها، اندیشه ها و دلایل حضور، نسبت به بنده حقیر، مثبت بوده است. بنظر می رسد بتوان این مسئله را برای اینجانب، یک نکته قالب اتکا و فرصت تلقی نمود.

نگاهتان به نماینگی بیشتر نگاه منطقه ی است یا ملی؟

قطعا یک نماینده هم در عرصه ی ملی وظایفی دارد و هم در عرصه ی منطقه ای. طبیعتا در عرصه ی ملی مهمترین وظیفه ی یک نماینده، تصمیم سازی می باشد. دقت بفرمایید تفاوت تصمیم سازی با تصمیم گیری در این است که تصمیم گیری وظیفه ی مدیران اجرایی بوده، در حالی که بنظر بنده، تصمیم سازی وظیفه ی یک نماینده می باشد. در سطح ملی می بایست، در سطح کلان و در چهارچوب برنامه های بلند مدت کلان کشور مانند سند چشم انداز، برنامه های توسعه ای 5 ساله و طرح آمایش سرزمین، که یک طرح بسیار بزرگ در سطح ملی است، یک نماینده وظایفش را انجام داده و طبیعتا، وظایف منطقه ای آن نماینده در راستای وظایف ملی تعریف می گردند. البته این مهم (وظایف منطقه ای) با استفاده از جنبه ی مثبت اصطلاح لابی گری که حقیر آنرا “قدرت چانه زنی” نامگذاری می نمایم، امکان پذیر و میسر میگردد. در واقع (باید) بتواند منابع لازم غیر موجود در حوزه نمایندگی خود را جذب نموده تا ظرفیت ها و پتانسیل های بالقوه را به صورت بالفعل در آورد. البته فکر می کنم در این مجال فرصت این نیست که به مصادیق بپردازیم. بنده در صورت جلب رای اعتماد مردم تالش، رضوانشهر و ماسال یک وظیفه ی ملی داشته که قطعا در آن حوزه به وظایف خودم می بایست عمل نمایم و یک سری وظایف منطقه ای نسبت به انتخاب کنندگان دارم که انشاءالله در این بخش نیز، تمام کوشش و تلاش بر این خواهد بود که به عهدی که با مردم بسته ایم، وفادار خواهیم ماند.

فعالیت انتخاباتی در بحث تبلیغات در تهران مشکل بود یا اکنون در تالش؟

 قطعا فعالیت های انتخاباتی در منطقه تالش، و به صورت عام شهرستان ها و در شرایط امروز جامعه ما، به مراتب بسیار سخت تر از تهران می باشد. بنده به صراحت خدمت شما عرض می کنم که در دوره گذشته با توجه به اینکه، بصورت گروهی وارد شدیم، طبیعتا هزینه ها و برنامه ریزی ها برای تبلیغات و در مجموع، جمع 30 نفره و بتبع، افرادی که در کنار این 30 نفر قرار داشته اند، هر یک به عنوان نماینده 30 نفر عمل می نمودند. با حضور چنین زنجیره ای که نماد یک کار تیمی و تشکیلاتی منسجم می تواند باشد، حضور در تبلیغات راحت تر می باشد. نکته ی بعدی اینکه، در تهران با توجه به گستردگی که وجود دارد و نیز شرایطی که برای انتخاب مردم حاکم است، ابزارهای غیر سنتی بیشتر در تبلیغات اثر گذار بوده که به راحتی از آن ابزار ها و امکانات می توان بهره برد. متاسفانه در مناطقی مثل منطقه تالش این ابزار ها وجود ندارد، اما بحمدالله، خیزش و حرکتی در نسل جوان امروز مناطقی همانند منطقه تالش مشاهده می شود که، بسیاری از آن خلاء ها که ابزارهای اصلی عرصه ی انتخابات است، در حال پر شدن است. بنظرم در شرایط امروز، جوان ها جلو دار هستند که سعی آنها نیز دوری از شرایط سنتی است.

کلاس انتخابات تالش را چگونه ارزیابی می کنید؟

بنده ترجیح می دهم که این سوال شما رو به این صورت مطرح کنم، سطح انتخابات تالش چگونه است؟ علی رغم نکاتی که بسیاری از بزرگان، از انتخابات تالش و گذشته ی تالش در عرصه ی انتخابات مطرح می نمایند، معتقدم یک نکته ی بسیار ظریف و روشنی در انتخابات تالش وجود دارد که می توان آنرا “شور و نشاط اجتماعی بسیار کم نظیر” وصف نود. شاید دلایل حاکم شدن این مسئله در منطقه تالش را بتوان، تعارضات قومی، زبانی، مذهبی و یا عوامل دیگر قلمداد کرد. این نکته از منظر برخی از دوستان، ممکن است منفی تلقی شود، ولی بنده حقیر کاملا به مثبت بودن چنین ظرفیتی معتقدم. زیرا، این شور و نشاط اجتماعی زایدالوصف در منطقه تالش، سطح انتخابات تالش را از برآیند مناطقی مشابه منطقه تالش، به مراتب فراتر قرار داده است. نکته ای که به واسطه این شور و نشاط اجتماعی کم نظیر، متاسفانه مغفول مانده این است که، این شور و نشاط می تواند یک موتور محرکه قابل توجه در روند توسعه تالش تلقی شود. ولی متاسفانه بجای آنکه بتوان این شور و نشاط را بصورت یک کارکرد موثر مدیریت نمود، بی بهره و حتی بعضا در جهت منفی بکار می رود. مثالی عرض کنم، بجای یک نسیم موسمی مستمر و اثر بخش، بصورت یک باد فصلی مقطعی، که می تواند مخرب نیز باشد، می باشد. حقیقتا این نشاط اجتماعی قابلیت محرکه ای لازم جهت تبدیل پتانسیل و ظرفیت های بالقوه به بالفعل را دارد.

وظیفه نماینده را باتوجه به قانون یعنی قانون گذاری و نظارت … تفسیر موسع می کنید یا مضیق؟

مهمترین وظیفه یک نماینده “مطالبه گری” است. به عبارتی، نماینده یک منطقه و یا مردم یک منطقه ی می بایست، پیشتاز در مطالبه گری حقوق و خواسته های مردم آن منطقه باشد. وظایف قانونی و مصرح حوزه نمایندگی به صورت واضع مشخص است و یک نماینده دو وظیفه ی اصلی دارد، قانون گذاری و نظارت چه در سطح ملی و چه در سطح منطقه ای. طبیعتا این دو وظیفه عام را من باب ورود به تمامی حوزه ها و عرصه ها نمی توان تفسیر به رای نمود. قاعدتا وظیفه قانون گذاری، بر برنامه های کلان کشور که می تواند، برنامه های توسعه ای حوزه انتخابیه خود را نیز در راستای برنامه های کلان کشور قرار دهد، منطبق کرد. نکته قابل اتکا در این بخش این است که یک نماینده در جایگاه و منصب نمایندگی پارلمان یک کشور در وهله اول ملی و در گام بعدی منطقه ای، می بایست استراتزیک محور فکر و عمل نمایند. در بخش نظارتی نیز، در راستای قانون های مصوب و قابل اجرا، تعریف پذیر می‌باشد. البته نهاد پارلمان به مثابه اهرم نظارتی مردم بر نهادهای حاکمیتی، در جوامع مردم سالار، تلقی شده که بواسطه تحقیق و تفحص، قابلیت اجرا در تمامی بخش ها را دارا می باشد.

دخالت نماینده در عزل و نصب ها تا کجا مفید است؟

در لابه لای عرایض قبلی و با توجه با سوالاتی که قبلا مطرح فرمودید، فکر می‌کنم به صورت تلویحی پاسخ این سوال را ارایه نمودم. بنظرم وظیفه ی اصلی یک نماینده چیز دیگری غیر از دخالت در امور اجرایی است. معتقدم که ساز و کارهای تعیین مسئولان اجرایی در هر منطقه ای، بصورت قانونی و مدون تعیین شده است. طبیعتا در هر سازمان و اداره ای، یک رویه سازمانی برای ارتقاع از سطوح پایین تا سطوح مدیریتی تعریف شده است که مستقل از وظایف حوزه نمایندگی می باشد. البته معتقدم که یک نماینده به منظور دارا بودن قدرت و پشتوانه لازم جهت جلب نظر حاکمیت به سوی حوزه انتخابیه خود، می بایست هماهنگی لازم با تیم اجرایی منطقه خود را در سطح کلان، داشته باشد. طبیعتا اختلاف دیدگاه و حتی اختلاف خاستگاه سیاسی نیز ممکن است وجود داشته باشد، حقیر یک برنامه ای را دنبال می نمایم که بنظر قابلیت عملیاتی نمودن را داشته باشد. تشکیل یک تیم مشاوره ای و خلاق بنام “تیم نمایندگی حوزه انتخابیه تالش، رضوانشهر و ماسال” که با تخصص ها و تجارب گوناگون، می توانند نقش مکمل را در کنار مدیران اجرایی سه شهرستان ایفا نمایند. البته مدیران اصلی حوزه های اجرایی براساس ساز و کار مدون و مشخص انتخاب می شوند.

انتظارات مردم از نمایندگان چگونه است و چگونه باید باشد؟ این انتظارات از کجا نشات گرفته؟

در شرایط فعلی، اصلی ترین انتظاری که مردم از نماینده خود دارند این است که بتواند رونق اقتصادی در منطقه خودش را بدنبال داشته باشد. البته این مهم را به واسطه ی شرایط امروز جامع و کشور بیان می نمایم. با توجه به حضور چند وقت اخیر در بین مردم، به این باور قلبی رسیده ام که مردم ما خیلی دوست داشتنی هستند و تنها انتظار آنها این است که، احساس نمایند شخصی که بعنوان نماینده خود در مجلس انتخاب می نمایند، در کنار آنها قرار داشته و بنظر حقیر، نمی توان بزرگترین پشتوانه برای یک نماینده را چیزی بالاتر از حمایت مردمی و منتخبان قلمداد نمود. بنابراین چنین خواسته و انتظاری غیر معقول و غیر منطقی نمی باشد. براستی هرگاه مردم احساس نمایند، نماینده ای که رای و اعتماد آنها را جلب کرده و درطول بازه ای که این اعتماد و مسئولیت سنگین را بر دوش خود دارد، همواره در کنار آنها بوده باشد، دین فرد منتخب به انتخاب کنندگان ادا شده و این مهم نیز به واسطه تعریفی که برای یک نماینده و مسئولیت آن در جایگاه نمایندگی که همانا خواسته مطالبه گری حقوق مردم است، قابل تصور می باشد. طبیعتا یکسری انتظاراتی در حوضه های مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی نیز برای مردم وجود خواهند داشت که آنها نیز، در چهارچوب همان انتظار کلی (مطالبه گر حقوق منتخبین با بودن درکنار مردم) تعریف می گردند.

آیا لزوما نماینده و دولت باید همسو باشند؟

طبیعتا همسویی نهاد قانون گذاری و نهاد اجرایی در سطح استراتژیک، که همانا تدوین برنامه های قابل تغییر جهت رسیدن به اهداف معین می باشد، می تواند موثر باشد. البته نکته ظریفی که اینجا می بایست درنظر داشت این است که، بزرگترین مسئولیت یک نماینده قرار گرفتن در کنار مردم است نه اینکه در کنار دولت قرار بگیرد. به اعتقاد بنده اینکه در یک بازه زمانی مشخص، دولت حاکم یا همان نهاد اجرایی و قانون گذار حتما می بایست از یک طیف و  یا خاستگاه سیاسی یکسان باشند، الزامی نبوده، ولی در سطوح اجرایی برنامه های ملی و منطقه ای می تواند اثربخشی مثبت و مفید داشته باشد. کما اینکه لازم است اشاره نمایم به این نکته که ما درحال تمرین روند دموکراسی هستیم و این نهال نوپا که بواسطه انقلاب شکوهمند اسلامی 1357 در کشورمان کاشته شد و در حال نهادینه شدن می باشد، کم کم به آن حد از رشد و بالندگی برسد که حتی یک نهاد اجرایی و یک نهاد قانون گذاری کاملا غیر همسو، در سطح کلان، بتوانند در راستای منافع جمعی و ملی حرکت نمایند، هرچند ممکن است در سطوح جزیی تر، با در نظر گرفتن اختلاف سلایق و دیدگاه در روش ها و برنامه ریزی ها حرکت کنند.

چه چیزهایی در بحث نمایندگی در نظر دارید که در دوره های گذشته انجام نشده و آنرا در ادوار گذشته نمی بینید؟

افرادی که در سنوات گذشته و ادوار قبلی افتخار نمایندگی مردم تالش، رضوانشهر و ماسال را داشته اند، قطعا منشا یک سری خدماتی بوده اند و بتبع، انتقادهایی نیز به عملکرد برخی از این عزیزان وارد است. بنظر این حقیر و بدون درنظر گرفتن اتفاقات بعضا مثبت و منفی گذشته، مهم ترین موارد و نیاز امروز این سه شهرستان را در سه حوزه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی به این شرح می توان بر شمرد: در بخش سیاسی، عدم دخالت در امور اجرایی سه شهرستان در حوزه نمایندگی کاملا نهادینه شود. بنظر بنده وجود یک تیم متفکر و متخصص در سطوح نظری، برنامه ریزی و اجرایی در کنار نماینده، می تواند بدون دخالت مستقیم در امور اجرایی، به پیشبرد برنامه ها جهت رسیدن به اهداف کمک نماید. دربخش اقتصادی، بزرگترین معضل امروز منطقه، وجود موانع متعدد قانونی و بعضا فراقانونی جهت رونق اقتصادی است که بویژه در جذب سرمایه و منابع به منظور رشد و توسعه پایدار می تواند مثمرثمر باشد. در بخش اجتماعی، با کمال تاسف می بایست به وجود محرومیت در بدنه اجتماعی منطقه تالش معترف باشیم که در لوای زیبایی های خدادادی و طبیعی موجود در سه شهرستان پنهان مانده است. بنظرم اولویت مهم در این حوزه الزام به تدوین برنامه های کوتاه مدت و بلند مدت جهت محرومیت زدایی، بویژه فقر زدایی، می باشد.

رابطه مردم با نماینده و بالعکس چگونه باید باشد؟

نماینده ای که توسط مردم انتخاب می شود و در پاسخ های قبلی نیز اشاره داشتم، مبنی بر اینکه اصلی ترین وظیفه آن مطالبه گری است، قطعا می بایست در کنار مردم و از جنس مردم باشد. اگر قصد تعریف یک رابطه ساختاری بدین منظور را داشته باشیم، طبیعتا این رابطه کاملا عرضی و عللی بوده و به هیچ وجه طولی و معلولی نخواهد بود. زیرا فردی که افتخار نمایندگی مردم یک منطقه نصیب وی می گردد، حتما می بایست در کنار آنها باشد و مردم احساس نمایند که مشکلات آنها را از نزدیک لمس و درک نموده، تا بنواند با انتقال این موارد به سطوح بالاتر تصمیم سازی و بعضا در سطح اجرایی و تصمیم گیری حاکمیت، در جهت رفع آن مشکلات و معضلات گام های موثر و مفیدی برداشته شود.

جمله یا کلمه ای گفته میشه مقابلش چیزی بفرمایید.

نفت: قرن بیستم و بیست و یک

ماسال: بهشتی از تالش

علی مطهری: پاردوکس اصلاح طلبی و اصول گرایی

دکتر ظریف: ظریف ترین دیپلمات پس از پیروزی انقلاب اسلامی

تالشان مقیم تهران: دلتنگ زادگاه پدری

هشت اسفند: برگی پرافتخار از تاریخ دموکراسی ایران عزیز

گروه گفتمان: عاشقان سرزمین اهورایی تالش

کلام آخر؟

ضمن تشکر و سپاس از وقتی که دراختیار بنده حقیر قرار دادید و مجددا عذر تقصیر بابت مشکلات ابتدایی ارتباطی و بعضا درطول صحبت و پرسش و پاسخ، کلام را با این شعر حضرت حافظ به انتها می رسانم و از خداوند بزرگ و حضرت دوست می خواهم که اگر:

درکوی نیکنامی مارا گذر نباشد        گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را

شب بر همگی خوش، به امید پیروزی مردم نازنین، سخت کوش، دوست داشتنی و محجوب تالش در آزمون بزرگ هفتم اسفند 94

یاحق

ممنون از وقتی که به گفتمان دادید