ارتین زندفلیت کارگردان فیلم هم این پسربچه‌ها را بن‌مایه‌ی فیلم خود قرار داده و دوران تنش‌زا و بی‌نهایت پراسترس آن‌ها در اسارت دانمارکی‌ها را به تصویر کشیده است.

به گزارش ندای گیلان،بعد از معرفی فیلم‌هایی شناخته شده در قسمت قبلی  و ارائه‌ی نکاتی جالب در مورد روند ساخت آن‌ها، این هفته سراغ فیلم‌هایی می‌رویم که به نسبت مخاطب کمتری جذب کردند اما کاملا موفق و خوش‌ساخت از آب درآمدند. ابتدا دوباره سراغ یک اکشن دیگر از دنزل واشنگتن می‌رویم و این‌بار صرفا با قاتلی حرفه‌ای رو به رو نیستیم، بلکه داستان فیلم عمیق‌تر و صد البته پیچیده‌تر از این حرف‌هاست. سپس سراغ یکی از اولین نقش‌آفرینی‌های جنیفر لارنس می‌رویم که در ۱۹ سالگی نشان داد چه بازیگر قابلی است و چند سال بعد اسکار را از آن خود کرد. سپس سراغ یکی از رقیبان فروشنده در اسکار 2017 می‌رویم، یک فیلم جنگی دانمارکی که به سختی فراموشش خواهید کرد. در انتها طبق رسم همیشگی یک انیمیشن خواهیم داشت اما اینبار اثری بسیار خاطره‌انگیز و کمترتوجه‌شده را انتخاب کردیم که همیشه یکی از بهترین آثار دیزنی برای من بوده است. پس با معرفی فیلم این هفته نیز همراه زومجی باشید و مثل همیشه، با نظرات خود ما را در بهبود این بخش یاری کنید.

Déjà Vu

اکشن علمی تخیلی تونی اسکات فقید یکی دیگر از آن فیلم‌هایی است که با موضوع سفر در زمان ذهن‌ها ما درگیر خودش می‌کند. دنزل واشتنگتن که یک بار دیگر در سال ۲۰۱۰ در یکی از آخرین فیلم‌های تونی اسکات هم با او همکاری کرده بود، این بار نقش یک مامور اداره مبارزه با مواد مخدر را بازی می‌کند که در زمان به گذشته سفر می‌کند تا جلوی یک حمله‌ی تروریستی را که در نیو اورلئانز اتفاق می‌افتد بگیرد و همچنین جان معشوقه‌اش را نیز نجات دهد. فیلم دژاوو در سال ۲۰۰۶ با ۷۵ میلیون دلار بودجه تهیه شد و بعد از دوره‌ی اکران خود موفق شد ۱۸۰ میلیون دلار در سراسر جهان فروش کند. تری روسیو و بیل مارسیلی، دو فیلمنامه‌نویس فیلم از یک استاد دانشگاه کمک گرفتند تا تئوری سفر در زمان و کرم‌چاله‌ها را به شکلی عملی در فیلم پیاده کنند.

فیلم بین منقتدان با استقبال نسبتا متوسطی مواجه شد و نقد‌های گوناگونی دریافت کرد. در خلاصه‌ی نقد‌های راتن تومیتوز می‌خوانیم: «تونی اسکات سعی می‌کند جنبه‌های اکشن، علمی تخیلی، رومانتیک و انفجارهای بزرگ را با هم در یک فیلم ترکیب کند اما بن‌مایه‌ی سفر در زمان در چنین فیلمی به‌جا نیست و اکشن‌ها هم چندنا چفت و بست محکمی ندارند.» برخی منتقدان فیلم را از لحاظ فنی تحسین کردند اما باز هم به موضوع سفر در زمان اشاره می‌کنند که از لحاظ علمی به چنین فیلمی نمی‌سازد. در جواب این انتقادها، روسیو و مارسیلی بارها اظهار کردند که فیلمنامه‌ی آن‌ها هیچ مشکلی نداشت و این کارگردانی اسکات بود که کار را نسبتا خراب کرد. به گفته‌ی آن‌ها اسکات به خواست خودش تغییراتی در فیلم داده که باعث گسستگی یکپارچگی آن شده است. به هر صورت، فیلم Deja VU قطعا ارزش دیدن را دارد و احتمالا بیشتر از منتقدان سخت‌گیر از فیلم لذت خواهید برد.

Winter’s Bone

جنیفر لارنس هفت سال پیش اولین نامزدی اسکار خود را برای همین فیلم Winter’s Bone دریافت کرد. این فیلم مستقل در آن سال به قدری موفق شد که توانست سه نامزدی اسکار دیگر از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر مکمل مرد را کسب کرد. دبرا گرنیک این فیلم را بر اساس رمانی به همین نام از دنیل وودرل ساخته که در سال ۲۰۰۶ منتشر شده است. جنیفر لارنس نقش دختر هفده‌ ساله‌ای را ایفا می‌کند که برای حفاظت خانواده‌اش، باید پدر گمشده‌اش را پیدا کند. فیلم «استخوان زمستان» مضامین مختلفی مانند رابطه‌های دور و نزدیک درون یک خانواده، قدرت و سرعت پخش شدن یک شایعه، خودمختاری، ثروت و قدرت و جایگاه متزلزل آن‌ها را که توسط آزمایشگاه‌های زیرزمینی و غیرقانونی مواد مخدر و به خصوص شیشه تغییر می‌کند به تصویر می‌کشد. این فیلم علاوه بر نامزدی‌هایش در جوایز آکادمی، موفق شد جایزه‌ی هیئت داوران جشنواره فیلم ساندنس ۲۰۱۰ را از آن خود کند.

فیلم با استقبال فوق‌العاده‌ی منتقدین روبه‌رو شد و همه به اتفاق بازی جنیفر لارنس را تحسین کردند. ۹۶ درصد نقدهای Winter’s Bone در راتن تومیتوز نقدهای مثبت بودند و در خلاصه‌ی نقد این سایت آمده: «تاریک و افسرده، درگیرکننده و با این حال به طرز عجیبی امیدوار، این فیلم بهترین اثر دبرا گرنیک تا به امروز است که در آن شاهد عملکردی باورنکردنی و آینده‌ساز از جنیفر لارنس هستیم.» راجر ایبرت که امتیاز کامل به فیلم داده جدا از تحسین لانرس، کارگردانی گرنیک را هم قدرتمند داسته و گفته او بدون اینکه پیام‌های اخلاقی را به دوش کاراکترها بگذارد و به دام کلیشه‌ها بیفتد، داستانی تاثیرگذار تعریف می‌کند. پیتر تراورس از رولینگ استون فیلم را فراموش‌نشدنی خطاب کرده و عملکرد لارنس را چیزی فراتر از یک بازی، بلکه یک طوفان دانسته است.

فیلم land of mine

Land of Mine

«سرزمین مین» یکی از آن فیلم‌های جنگ جهانی است که با روح و روانتان بازی می‌کند. این فیلم آلمانی-دانمارکی که در اسکار 2017 نامزد بهترین فیلم خارجی از کشور دانمارک شده بود، داستان واقعی سربازان آلمانی را تعریف می‌کند که بعد از جنگ جهانی دوم، مجبور می‌شوند در دانمارک زمین‌های پر از مین را پاکسازی کنند. تخمین زده می‌شود بیش از ۲۰۰۰ سرباز آلمانی، از جلمه بسیاری جوان و نوجوان مجبور بودند مین‌ها را خنثی کنند که بیش از نیمی از آن‌ها یا کشته شدند یا اعضای بدن خود را به خاطر انفجار مین‌ها از دست داده‌اند. مارتین زندفلیت کارگردان فیلم هم این پسربچه‌ها را بن‌مایه‌ی فیلم خود قرار داده و دوران تنش‌زا و بی‌نهایت پراسترس آن‌ها در اسارت دانمارکی‌ها را به تصویر کشیده است. این گروه پسران پس از دیدن آموزش‌های لازم که آن‌ها هم بسیار خطرناک هستند، پا به زمین‌های پر از مین می‌گذارند و در شرایط بی‌نهایت دشواری زندگی خود را می‌گذارنند.

فیلم Land of Mine با استقبال گسترده‌ی منتقدین مواجه شده است. این فیلم بخشی از جنگ جهانی را روایت می‌کند که معمولا دور از توجه مانده و در بعضی صحنه‌ها به درجه‌ای از تنش و اضطراب می‌رسد که تماشاگر را روی صندلی میخکوب می‌کند. اولین اکران فیلم که در فستیوال فیلم تورنتو سال ۲۰۱۵ بود، به قدری تماشاگران را تحث تاثیر قرار داد که ایستاده آن را تشویق کردند. فیلم در دانمارک هم موفق ظاهر شاد و بر اساس گفته‌ی منتقدان داخلی، بهترین فیلم سال ۲۰۱۵ دانمارک لقب گرفت.

Treasure Planet

سیاره‌ی گنج یکی از فراموش‌شده‌ترین آثار دیزنی است و خود استودیو هم چندان دوست ندارد بعد از ۱۵ سالی که از  اکران آن می‌گذرد درباره‌اش صحبت کند. اما حداقل برای من، سیاره‌ی گنج یکی از بیادماندنی‌تری کارهای دیزنی است. این انیمیشن که به طرز بسیار ماهرانه‌ای تکنیک سنتی و دستی کارتون‌های دو بعدی را با فناوری سه‌بعدی کامپیوتری ترکیب کرده، هم از لحاظ داستان و مضمون و هم از لحاظ ظاهری یکی از متفاوت‌ترین آثار دیزنی است. چهل و سومین انیمیشن دیزنی با اینکه با نقدهای خوبی هم روبه‌رو شد، اما به دلیل بودجه‌ی بسیار بالای ۱۴۰ میلیون دلاری‌اش و شکست آن در باکس آفیس با فروش کمتر از ۱۱۰ میلیون دلار، از خاطره‌ها پاک شد. بیش از هزار نفر از جمله چهارصد هنرمند و طراح و صد موزیسین حدود چهار سال و نیم وقت صرف کردند تا یکی از بزرگ‌ترین پروژه‌های دیزنی را خلق کنند.

منتقد واشنگتن پست در مورد فیلم می‌گوید خالص‌ترین ویژگی آثار دیزنی را می‌توان در سیاره‌ی گنج دید: این اثر نسل‌ها را به یکدیگر نزدیک می‌کند. بسیاری از منتقدان ظاهر انیمیشن و ترکیب تکنیک‌های جدید و قدیمی در آن را تحسین کردند و حتی تا جایی پیش رفتند که این ویژگی را یکی از عوامل انتخاب این انیمیشن برای تماشا به همراه خانواده دانستند. از طرف دیگر، کاراکترها به اندازه‌ی ظاهر هنری انیمیشن پرداخته نشده‌اند و با اینکه صحنه‌های طنز و به یادماندنی در آن کم نیست، اما فیلمنامه می‌توانست بهتر باشد.