گروه ایرانشهر: معماری روستایی یکی از جاذبههای منحصر به فرد گردشگری ایران است. روستاهایی که گاهی به سبب پلکانی بودنشان، گاه به دلیل سرخی خشتهای بناها، گاهی به خاطر شباهتشان به لانه زنبور مورد استقبال گردشگران قرار گرفتهاند. اما در دهههای اخیر همراه با ورود مدرنیته و تکنولوژی به روستاها این معماری با تغییرات و […]
گروه ایرانشهر: معماری روستایی یکی از جاذبههای منحصر به فرد گردشگری ایران است. روستاهایی که گاهی به سبب پلکانی بودنشان، گاه به دلیل سرخی خشتهای بناها، گاهی به خاطر شباهتشان به لانه زنبور مورد استقبال گردشگران قرار گرفتهاند. اما در دهههای اخیر همراه با ورود مدرنیته و تکنولوژی به روستاها این معماری با تغییرات و تحولاتی که بعضا سبب مخدوش شدن و از بین رفتن چهره و فرهنگ اصیل روستاهایی آنها است، مواجه شده. این اتفاق اما چه پیامدهایی میتواند بر روستانشینان و حتی صنعت گردشگری روستایی که این روزها تنها منبع درآمدی روستاییان است، داشته باشد؟
مواجهه با روستا، مواجهه عاطفی و نگاهی از بالا به پایین است
اکبر حاج ابراهیم زرگر، استاد دانشگاه در دومین نشست از سلسله نشستهای هماندیشی «پیمون» در حوزه هنری با پرداختن به تعریف معماری روستایی بیان کرد: سادهترین تعریف معماری روستایی، سکونتگاهی است که جمعیت روستایی کشور در آن زندگی میکنند و نوع معماری که در این سکونتگاهها میشود معماری روستایی است، در مورد طبقهبندی انواع معماری روستایی یکی از رایجترین طبقهبندها بر مبنای پهنههای اقلیمی است؛ چیزی که بسیار شایع است. زرگر افزود: معمولاً وقتی بر این اساس گونههای مختلف طبقهبندی میشوند امکان مقایسه و بررسی تفاوتها و شباهتهایشان کار سادهای میشود، اما به نظر من این تنها نوع طبقهبندی نیست بلکه معماری مناطق مختلف را به جز شرایط اقلیمی یا پهنهبندی اقلیمی به گونههای دیگری هم میشود طبقهبندی کرد. اگر ما یک پهنهبندی فرهنگی داشته باشیم معماری این پهنههای مختلف با هم قابل مقایسه خواهد بود. یکی از نمونهها و مصادیق پهنهبندی فرهنگی را میتوان معماری روستایی کوچنشین یا کسانی که سابقه عشایری داشته و یا هنوز دارند، نامید؛ این به وضوح با معماری روستایی مناطق یکجانشین در همه زمینهها تفاوت دارد. زرگر با بیان اینکه پرداختن به معماری روستا، بستگی به این موضوع دارد که چشمانداز آینده روستا را ببینیم، گفت: پرداختن به معماری روستا، وضعیت فعلی، گذشته و چشمانداز آتی آن مستقیماً با این مسئله مرتبط است که ما چشمانداز آینده روستا را در کشورمان چطور میبینیم، در برنامههای توسعهای چطور با آن برخورد کردهایم، در حال حاضر چه اتفاقاتی در مورد مسئله روستا در جریان است و گذشتهاش چگونه بوده و … نمیشود بدون توجه به اتفاقات اقتصادی و اجتماعی و سیاسی، تحلیلی از وضع موجود معماری روستاها داشته باشیم و آیندهاش را ترسیم کنیم. این استاد دانشگاه افزود: واقعیت این است که ما در چهار دههای که از انقلاب گذشته همانند قبل آن، جامعه روستایی و روستانشینان را یک بخش دست دوم از جمعیت کشور تلقی کردیم. مواجهه با روستا یک مواجهه عاطفی از بالا به پایین و با سیاق محرومیتزدایی بوده است. انگار این جمعیتی که امروز حدود یک سوم جمعیت کل کشور هستند، جایگاهی در مجموعه نظام حکومتی ندارند. آنها از حقوق خود محرومند و دستگاه برنامهریزی کشور ما تلقی درستی از ظرفیتهای جامعه روستایی و حقوق آنان ندارد و هیچگاه اینطور فکر نکرده که بخشی از موتور مولد جامعه، روستانشینانی هستند که به لحاظ فرهنگی هم صاحبان فرهنگند و هم فرهنگ ساز. او با تاکید بر اینکه نباید تصور کنیم روستاییان تنها باید محرومیتزدایی شوند، افزود: مهمترین رویکرد شعاری که امروز در کشور برای معماری روستایی وجود دارد، مقاومسازی است که معتقدم شعار سخیفی است. متاسفانه همه چیز را برای مبحث زلزله فدا کردهایم و منظر و سیما و ساختار روستا از هم متلاشی شده است. وی گفت: بحث تغییر و تحول امری اجتناب ناپذیر است. مشکل این است که وقتی ما در مصدر قدرت مینشینیم و منابع و حکم حکومتی را در اختیار داریم برای امر کردن به روستاییها هیچ وقت مجال ندادهایم خودشان برای بهتر شدن بیندیشند و مسیر خودشان را طی کنند که در این صورت چیزی که اتفاق خواهد افتاد بسیار سازگارتر و بهتر از اتفاقی خواهد بود که ما الان در حال انجام آن هستیم.
تغییر زیستبوم، اصالت روستایی را از بین میبرد
جواد دیواندری، استاد دانشگاه با بیان اینکه معماری روستایی به معنای معماری مبتنی بر بستر روستا است، اظهار کرد: وقتی میگوییم معماری روستایی یعنی معماری مبتنی بر بستر روستا و وقتی میشود بستر روستا، یعنی مبتنی بر بوم و مبتنی بر ساختارهایی که با زندگی شهری کمی متفاوت است که در این صورت از اصولی برخوردار میشود. دیواندری افزود: «بوم» یکی از واژههایی است که مباحث فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و از همه مهمتر مبحث مکانی و بعد مکان و زمان را هم در بر میگیرد. تهدیدها و فرصتهایی که ما در زندگیهای شهری دچار آن هستیم این است که وابستگی به زیستبوم دست خوش تغییر قرار میگیرد. وی ادامه داد: هر تغییری در سبک زندگی، تغییر در رفتارها را هم به وجود میآورد. روستاهای ما نیز امروزه به دو شکل بومی و غیربومی تبدیل شده است و اینگونه تغییرات زیست بومی، بر رفتارها هم تاثیر میگذارد و به مرور، اصالت روستایی را از بین میبرد و نوع نگاه به روستا هم دستخوش تغییر میشود. این استاد دانشگاه گفت: یکی دیگر از فرصتهایی که باید به آن توجه کرد این است که معماری بومی ما مبتنی بر شرایط بوده است. حال که تغییر در سبک زندگی در روستاها رخ داده، باید ساختارهایی هم برای آن فراهم کرد. وی ادامه داد: ما برای ساختمانها در معماری سه مرتبه داریم؛ مرتبه اول، معماری با مفهوم «سرپناه» یعنی پایینترین مرحله از یک بنا که فقط نیازهای اولیه و ضروری را تامین میکند. مرتبه دوم، «فناوری و ساختمان» که جدیدترین فناوریها و دانش و محاسبات را در آن وارد میکنیم و مرحله سوم، «معماری» که در آن مولفههایی را میبینیم که در واژه کمیتها نمیگنجد و در آن کیفیتها نقش بازی میکنند. وقتی میخواهیم در معماری روستایی، به رفع نیازها و مولفههای روستا توجه کنیم، باید به این مولفه نیز توجه کنیم که ما در مرتبه معماری وارد میشویم و در این مرتبه باید دقتهای بیشتری داشته باشیم که در این صورت نوشتن یک قانون برای تمام مناطق کشور، کار درستی نیست چراکه هر کدام مولفهها و شاخصههای خود را دارند. این استاد دانشگاه در ادامه گفت: شاید مهمترین بخشی که در روستاها اتفاق میافتد این است که ما از بیرون به درون روستا وارد میشویم و دخالتهایی در محیط روستایی انجام میدهیم و در قالب قوانین و ضوابط اعمام نظرهایی میکنیم که به نظر خودمان مطلوب است، در صورتی که نه تنها اینطور نیست بلکه داریم معضلات جدیدی برای آن ایجاد میکنیم. وی افزود: مردمان روستایی هوشمندند، اگر بعضی قوانین را از دوش آنان برداریم و در عوض همه چیز را به خودشان واگذار کنیم و اجازه دهیم خودشان بر خودشان حاکمیت کنند و به عبارتی مشارکت درونزا داشته باشند و به جای نگاه از بالا به پایین، نگاه پایین به بالا وجود داشته باشد، بسیاری از چالشها درون سیستم، خود به خود حل خواهد شد که در این صورت توسعه درونزا بسیار پایدارتر از توسعهای است که از بیرون به روستا وارد میشود. اما واقعیت این است که ما دائماً میخواهیم در کار روستاییان دخالت کنیم و آنقدر برایشان ضوابط و قانون میگذاریم که هویتشان را هم از دست میدهند.
گردشگری میتواند به فرهنگ روستا آسیب بزند
مریم حسینی، دانشجوی دکتری معماری و استاد دانشگاه نیز در این نشست با اشاره به تجربههایش در پژوهشهای میدانی که در روستاهای کشور انجام داده است، اظهار کرد: ما همیشه با یک چالش بزرگ در انتخاب روستاهایی که مورد پژوهش قرار گرفتنهاند، مواجه هستیم. برای انتخاب این روستاها فاکتورها و عواملی را در نظر میگرفتیم به این صورت بود که زندگی روستایی در آنها جریان داشته باشد و کالبد روستا تا حد زیادی قابل خوانش باشد اما در این سالها هر چقدر میگذرد از تعداد این روستاها کاسته شده، به دلیل تغییر و تحولات دهههای اخیر که میزان کوچ زیاد از روستاها به شهرها رخ داده و تعداد روستاهای اندکی باقی ماندهاند. وی ادامه داد: با برنامهریزیهایی که در سطح کلان انجام میشود روستاها هدف گردشگری قرار گرفتهاند که این مسئله به نظر عاملی برای تداوم حیات است اما کمی در باطن آسیبزا است. حسینی بیان کرد: به وجود آمدن جاذبههای گردشگری در یک روستا، میتواند به لحاظ فرهنگی برای آن محیط آسیبزا باشد.
Sunday, 10 November , 2024