اکنون گمانه‌هایی درباره اعضای کابینه دوازدهم مطرح می‌شود که بر اساس آن می‌توان گفت ظاهرا آن‌چنان توجهی به حضور اصلاح‌طلبان نشده است و همین امر موجب نگرانی این طیف سیاسی شده

سرویس سیاسی ندای گیلان-مطهره شفیعی: 24 میلیون رأی به روحانی تنها 24میلیون کاغذ نبود که نام حسن روحانی بر آن نقش بسته باشد؛ 24میلیون امید، 24 میلیون انتظار و 24 میلیون… رأی 24 میلیون نفر به روحانی رأی به تداوم تغییر بود و تقویت اصلاحات. در سال 92 بود که روحانی وعده‌های زیادی در عرصه‌های اقتصادی، اجتماعی و البته سیاسی مطرح و وعده داد پرونده‌ هسته‌ای را به‌سرانجام می‌رساند که در مورد آخر با امضای توافق هسته‌ای نشان داد عزم او برای تحول در پرونده هسته‌ای جدی بوده است. در ماه‌های پایانی دولت یازدهم و در آستانه انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود که تاکید شد باید با انتخاب مجدد روحانی فرصتی برای تحقق وعده‌های باقیمانده ایجاد کرد. نباید فراموش شود اصلاح‌طلبان و اعتدالیون بیشترین نقش را در پیروزی حسن روحانی در سال 92 داشتند. در زمان چینش کابینه یازدهم این حامیان اصلی از دخالت در چینش کابینه پرهیز کردند و اجازه دادند که روحانی بر اساس برنامه‌های خود به انتخاب وزرایش بپردازد. در نهایت چند وزیر و معاون به نام‌های بیژن زنگنه، دانش آشتیابی، محمود حجتی، شهیندخت مولاوردی، معصومه ابتکار و مجید انصاری در کابینه حضور یافتند که برخی توانایی جریان اصلاحات برای حضور در کابینه یازدهم را بیشتر از این تعداد می‌دانستند. در سال 96 بار دیگر اصلاح‌طلبان بودند که سبب پیروزی روحانی شدند و انتظار این بود از حضور آنها بیش از گذشته استفاده شود اما شنیده‌ها خلاف این انتظار است.

ناطق نوری و لاریجانی

اکنون باید تاثیرگذاران در دولت دوازدهم را به یک مثلث تشبیه کرد که یک ضلع آن حسن روحانی، و اضلاع دیگرش علی لاریجانی و حجت‌الاسلام ناطق نوری هستند. بدون تردید هر 3 شخصیت را باید در دایره اصولگرایان سنتی تعریف کرد به‌ویژه آنکه ناطق نوری و حسن روحانی هر دو از اعضای جامعه روحانیت مبارز هستند. هر چند ناطق نوری مدت زیاد و روحانی هم از سال 92 چندان حضوری در جلسات این تشکل روحانی نداشته‌اند اما نمی‌توان منکر همسویی گرایش‌های سیاسی آنها شد. ناطق نوری در سال 92 سعی کرد نقش آفرینی علنی در ترکیب کابینه نداشته باشد و زمانی نام او و کابینه در کنار هم مطرح شد که روحانی از عباس آخوندی به عنوان وزیر راه نام برد. آخوندی باجناق ناطق نوری است و دیدگاه‌های ناطق نوری و روحانی در بسیاری از موضوعات همسو بوده است. بنابراین مشخص است که روحانی در سال 92 هم از مشورت و تاثیرگذاری ناطق نوری بهره‌مند شده است. ناطق نوری در سال 96 این همراهی را علنی کرد، چنان که چندی پیش اظهار داشت: «برخی می‌گویند که شما چرا از آقای روحانی حمایت می‌کنید؟ بنده مکررا در خصوص دلایل بسیار این مهم اشاره کرده‌ام که یکی از مهم‌ترین آنها، افزایش اعتبار نظام جمهوری اسلامی ایران در عرصه‌های بین‌الملل است، به خاطر داریم زمانی در این عرصه به سمت انزوا پیش می‌رفتیم اما امروز به جایگاهی دست یافته‌ایم که سران 6 کشور قدرتمند و صنعتی، در یک‌سو و ایران اسلامی با اقتدار تمام در سوی دیگر میز مذاکره با آنان می‌نشیند و از مواضع بحق نظام و مردم حراست و حفاظت می‌کند.» حمایت‌های لاریجانی از روحانی هم واضح است، چنان‌که همین چند روز پیش بود که رئیس مجلس با تاکید براین که مصلحت نمی‌دانم در مقام رئیس مجلس به کارهای انتخاباتی ورود کنم به عملکرد دولت نمره قبولی بالاتر از متوسط داد و اعلام کرد «با روحانی رفیقم». البته باید تاکید داشت این با هم بودن‌ها و حرکت در یک مسیر بسیار مفید است اما مشکل آنجاست که چشم بر دیگر تاثیرگذاران و حامیان اصلی روحانی بسته شده است.

روحانی منهای اصلاحات؟

بدون شک اصلاح‌طلبان بیش از دو جریان ناطق نوری و لاریجانی در پیروزی روحانی صاحب نقش بودند اما برخی این انتقاد را مطرح می‌کنند که چهره روحانی برای انتخاب کابینه و برنامه‌ریزی برای دولت دوازدهم رو به جریان ناطق و لاریجانی است و نیم نگاهی به جریان اصلاحات ندارد. هدف اصلی اصلاحات تحقق وعده‌های دولت است چرا که آنها خود را در مقابل مردمی مسئول می‌دانند که در سال 1400 از آنها خواهند پرسید «چرا با این وعده‌ که روحانی در دولت دوم به وعده‌ها عمل می‌کند سبب نوشتن نام او بر برگه رأی شدید» و پاسخ به این اقشار به طور قطع نمی‌تواند این باشد که رئیس‌جمهور در برنامه‌ریزی و چینش کابینه از اصلاح‌طلبان استفاده نکرده است. البته باید در نظر داشت اصلاح‌طلبان سهم‌خواه کابینه نیستند اما چنان که کرباسچی دبیر کل حزب کارگزاران مطرح کرده، روحانی باید از حضور و راهکارهای آنها برای حل مشکلات استفاده کند تا فردا در قبال آنانی که درباره عملکرد دولت دوازدهم سوال می‌کنند، بتوانند پاسخگو باشند. اکنون گمانه‌هایی درباره اعضای کابینه دوازدهم مطرح می‌شود که بر اساس آن می‌توان گفت ظاهرا آن‌چنان توجهی به حضور اصلاح‌طلبان نشده است و همین امر موجب نگرانی این طیف سیاسی شده که دارای بدنه قوی است. روز گذشته حمیدرضا جلایی‌پور فعال سیاسی اصلاح‌طلب نوشت: «حرکت دست به عصای او در چینش کابینه، نه یک تغییر موضع استراتژیک بلکه حرکتی تاکتیکی است. شکست فاحش «رقیب» در انتخابات می‌توانست اتفاق مهمی نباشد. اما وقتی «رقیب» در این شرایط زمانی، به امکانات و امنیت دولت موازی تکیه زده و به ایجاد شکاف میان نظام با روحانی و اصلاح‌طلبان امید بسته است، روحانی باید به چه راه چاره‌ای می‌اندیشید؟ چاره روحانی این بوده که از طرفی، طبق مطالباتی که به ۲۴ میلیون طرفدارانش وعده داده بر این نکته تاکید کرده که با وزرایی کار می‌کند که به این مطالبات اعتقاد داشته باشند و از طرف دیگر، سعی کرده در چینش کابینه تا حدودی رضایت بزرگان کشور را تامین کند. به نظر من این راه حل روحانی برای دور کردن مانع‌تراشی «تندروها» قابل دفاع است، به ویژه برای دولتی که به مردم وعده کار و شغل داده است و این مهم در چهار سال آینده بدون همکاری مقامات ارشد ممکن نیست.» اوهمچنین تاکید کرده است:

«مهم‌ترین مساله در چهار سال آینده برای اصلاح‌طلبان این است که دولت و شهرداری‌ها بتوانند برای بهبود معیشت مردم و کاهش فاصله طبقاتی اقدامات موثری انجام دهند. اگر وضعیت معیشتی مردم بهبود نیابد جامعه مدنی هم نمی‌تواند در برابر دولت موازی از آزادی‌هایش دفاع کند. اگر در مقابل وزیر اصلاح‌طلب، کارشکنی کنند اما وزیر اصولگرا در اجرای سیاست‌های روحانی موفق باشد، در چهارسال آینده دومی بر اولی ترجیح دارد.»