زهرا داستانییک قلب بزرگ که تیری از وسط آن می‌گذرد و حروف اول دو نام در کنارش بر روی یک جام مسی در سرسرای اصلی دوره اسلامی موزه ایران باستان دیده می‌شود، کمی آن طرف‌تر نام دیگری که تاریخ حک شدنش زیر آن نوشته شده به چشم می‌خورد. باورش هم سخت است که چطور کسی […]

زهرا داستانی
یک قلب بزرگ که تیری از وسط آن می‌گذرد و حروف اول دو نام در کنارش بر روی یک جام مسی در سرسرای اصلی دوره اسلامی موزه ایران باستان دیده می‌شود، کمی آن طرف‌تر نام دیگری که تاریخ حک شدنش زیر آن نوشته شده به چشم می‌خورد. باورش هم سخت است که چطور کسی چنین کار دشواری را انجام داده است؟ از آن گذشته چه دلیلی می‌تواند یک نفر را به چنین کاری ترغیب کند؟
به صراحت می‌توان گفت که کمتر بنا یا اثر تاریخی را می‌توان در ایران پیدا کرد که از گزند یادگارنویسی‌ها در امان باشد. گاهی حتی این یادگاری‌ها ظاهری جدید اما ناخوشایند را برای بناهای تاریخی رقم زده‌اند، ظاهری که اولین نفری که نخستین یادگاری را بر چهره یک بنای تاریخی کشیده آن را به چنین حال و روز بدی گرفتار کرده است. رضا یکی از گردشگران نوروزی است که در ایام نوروز از استان خوزستان، مرکزی و اصفهان دیدن کرده اما از سفرهایش راضی و خشنود نبوده است. او به «ابتکار» می‌گوید: «واقعیت این است که نه تنها در این سفر بلکه در تمامی سفرها به مکان‌های مختلف اعم‌از طبیعی یا فرهنگی و تاریخی به قدری رفتارهای بدی از گردشگران دیده‌ام که اصلا سفر برایم خوشایند نبوده است. این رفتارها در طول مسیر از ریختن زباله آغاز می‌شود و فراتر می‌رود. زمانی هست که زباله تولید کردن در طبیعت و حتی در مکان‌های تاریخی از روی عمد است. من در کنار رودخانه دز در دزفول فردی را دیدم که بطری را به داخل آب می‌انداخت تا جریان آب بطری را از او دور کند و او بتواند با تفنگ بادی به آن شلیک کند یا در خانه طباطبایی‌های کاشان کودکی را دیدم که کاغذی را خرد کرد و ریخت داخل حوض آب و نیم ساعت طول کشید تا نگهبان بتواند خرده‌های کاغذ را از سطح آب جمع کند.» این گردشگر نوروزی می‌گوید: «بخش دیگری از ماجرا وندالیسم گردشگری را تشکیل می‌دهد و خیلی دیگر از مشکلات به نبود فرهنگ گردشگری باز می‌گردد. بسیاری از جاذبه‌های گردشگری که شامل مکان‌های طبیعی و تاریخی می‌شوند مکانی نیستند که مناسب کودکان باشند، یا برخی از مکان‌ها مناسب همراه داشتن هر گونه وسایل و اسبابی نیستند، حتی صدای بالا نیز می‌تواند مسبب آسیب به آثار تاریخی باشد. همه اینها یک طرف، دیوارنویسی‌ها در آثار تاریخی بیداد می‌کند و به نظر می‌رسد یک عمل زنجیره‌واری است. گویا اولین نفر که روی دیوار می‌نویسد نفرات بعد هم به این فکر می‌کنند که چرا آنها از دیوارنویسی بی‌سهم باشند.»
رضا می‌گوید: «گاهی دیوارنویسی‌هایی را می‌بینید که باید به فردی که این اثر زشت را از خود برجای گذاشته احسنت گفت. مثلا غاری در کردستان وجود دارد که باید مسافت زیادی را بپیمایید تا به آن برسید و دهانه غار 3 متر ارتفاع دارد. غیر قابل باور است که فردی بتواند به سقف غار آن با رنگ یادگاری بنویسد مگر اینکه با خود نردبان برده باشد و از قبل قوطی رنگی را برای این کار مهیا کرده باشد. یا در تنگ غرقاب در کنار نقاشی‌های باستانی می‌بینید که فردی که حتما باید با خود دیلم و چک برده باشد نقش عمیقی از یک قلب را که حرف اول نام خودش و عشقش است را روی سنگ سخت تنگه حک کند. یا در غار رئیس نیاسر که باید خمیده و سینه خیز در آن جلو بروید و نفس کشیدن به طور عادی سخت است ته سیگار می‌بینید یا پسماندهای تخمه و آن زمان است که در شگفتی می‌مانید که مگر می‌شود کسی بتواند در هنگامی که خمیده خمیده راه می‌رود تخمه بخورد یا در چنین فضای تنگ و نفس‌گیری که هنوز بوی سیگار در آن به مشام می‌رسد سیگار کشیده باشد؟!»
اما یادگار نویسی‌ها از کجا می‌آیند؟ رضا که چنین تجربه‌هایی از یادگارنویسی در سفرهایش کسب کرده معتقد است: «بخشی از همین ماجرا به شبکه‌های اجتماعی باز می‌گردد. درست است که در شبکه‌های اجتماعی پیام‌های آموزشی بسیاری برای حفاظت از بناهای تاریخی ارسال می‌شود اما باید قبول کنیم که همه این پیام‌ها خوانده نمی‌شوند یا اگر خوانده شوند به آن توجهی نمی‌شود چرا که اغلب ما ایرانی‌ها فکر می‌کنیم که خوب رفتار می‌کنیم. از سوی دیگر خود فضای مجازی به تخریب میراث طبیعی و تاریخی شدت بیشتری داده است، چرا که فضای مجازی کار را برای طیفی از افراد که فقط به خاطر تفریح به سراغ مکان‌های تاریخی و طبیعی می‌روند و به دنبال یادگاری‌نویسی هستند، راحت‌تر کرده است و مکان‌های مختلف را به آنها معرفی می‌کنند. اگرچه این اتفاق به صنعت گردشگری کمک می‌کند اما معایب آن برای ماندگاری میراث بیشتر است.»
این گردشگر نوروزی می‌گوید: «بنابراین فرهنگ گردشگری با پیام‌های اخلاقی بدست نمی‌آید شاید باید در موقعیتی از زور استفاده کنید، هرچند این کار سخت باشد. مثلا در خانه طباطبایی‌های کاشان نزدیک به 15 راهنما حضور داشتند اما برای تذکر دادن به 30 کودکی که در این خانه مشغول کندن گل، دست کردن داخل حوض آب بودند و با گرگم به هوا بازی کردنشان آرامش خانه را برهم ریخته بودند، کم بودند. بنابراین اگر قرار باشد گردشگری توسعه یابد بهتر است گردشگری اخلاق محور باشد و برای جا انداختن این فرهنگ شاید بهتر باشد که در مکان‌های تاریخی‏مان را ببندیم و از ورود زیاد گردشگران خودداری کنیم.
یقه مردم را نگیرید، بی‌تقصیرند
علیرضا یکی دیگر از کسانی است که بارها شاهد چنین اتفاقاتی بوده است. او اما برای یادگاری‌نویسی‌ها دلیل دیگری دارد. او می‌گوید: «شاید خیلی بی‌ربط باشد اما من یادگاری‌نویسی برخی از افراد روی میراث ملی را ناشی از نظام آموزشی غلط می‌دانم. ما در مدارس کودکانمان را از آموختن مهارت‌های زندگی بی‌نصیب می‌گذاریم، نحوه ارتباط و تعامل با طبیعت و میراث را نمی‌آموزیم و اساسا دلایل اهمیت این میراث را برای آنها بازگو نمی‌کنیم ولی در عوض به آنها چیزهایی می‌آموزیم که شاید تا آخر عمر یک بار هم از آن‌ها استفاده نکنند.» او گرچه معتقد است که فقر آموزشی عامل اصلی این بیماری فرهنگی است اما بر این عقیده است که باید کمی عقب‌تر رفت و این موضوع را جست‌وجو کرد که آیا کسانی که قرار است اهمیت میراث طبیعی و فرهنگی را به کودکان ایرانی آموزش دهند از اهمیت آن باخبرند؟» علیرضا می‌افزاید: «من معتقدم که متولیان امور هم خود از اهمیت میراث بی‌خبرند و این ضرورت را درک نمی‌کنند، که اگر درک می‌کردند ما شاهد تخریب‌های جدی‌تر نبودیم. مردم خطی بر پیکره میراث می‌کشند یا زباله‌ای در طبیعت می‌اندازند ولی متولیان امر چه می‌کنند؟ آنها وسط جنگل جاده می‌کشند و مهم‌ترین ساختمان‌های شهر را به بهانه‌های مختلف تخریب می‌کنند و برج به جایش می‌سازند، بنابراین در چنین وضعیتی نمی‌توان از مردم انتظار داشت که برخورد بهتری داشته باشند.»
یادگارنویسی از وندالیسم تا بروز خویشتن
نادر صادقیان، جامعه‌شناس و پژوهشگر فرهنگی در گفت‌و‌گویی که پیشتر با روزنامه «ابتکار» انجام داده بود معتقد است که یادگارنویسی اگرچه در ظاهر نوعی وندالیسم به حساب می‌آید اما در باطن غرض افراد از یادگاری‌نویسی نوعی اعتراض نیست. صادقیان بیان کرده: یادگاری‌نویسی ریشه در ناخودآگاه انسان و تربیت او دارد چرا که اگر کسی شعور سیاسی و مدنی داشته باشد دیوارهای تخت جمشید را برای نمایش مقاومت مدنی خود انتخاب نمی‌کند. او با بیان اینکه یادگاری نویسی را نمی توان وندالیسم نام نهاد، گفته است: چون غرض و نیت افراد از یادگاری‌نویسی مبارزه مدنی، قیام یا اعتراض نیست، این دو را باید از هم تفکیک کرد. این پژوهشگر فرهنگی با بیان اینکه یادگاری نویسی در ایران ریشه در تحقق خاص یا تحقق خویشتن دارد، گفته است: در جوامعی که فردیت در آن ضعیف است و فرد از کودکی مجال معرفی و اثبات خود را ندارد، هویت افراد سرکوب شده و نتوانسته است بروز و ظهور پیدا کند و در نتیجه در ناخودآگاه او شکل گرفته، به دنبال فرصتی برای عرضه آن است. زمانی که کانال‌های تحقق طبیعی این امر از ابتدای شکل‌گیری شخصیت افراد وجود نداشته باشد، تبدیل به عقده‌ها و انرژی‌هایی می‌شود که در ناخودآگاه افراد باقی می‌ماند و به شیوه‌های مختلف همچون یادگاری‌نویسی بر روی دیوار بروز و ظهور پیدا می‌کند. او ادامه داد: یادگاری‌نویسی نوعی خواست تحقق خویشتن است که به صورت تخریبی در جامعه ظهور می‌کند و در جوامعی که فردیت در آن سرکوب نمی‌شود این نوع ناهنجاری‌ها کمتر دیده می‌شود. صادقیان با بیان اینکه آموزش و سطح فهم و درک توده‌ها و عامه مردم از آثار تاریخی و مکان‌‌های ملی پایین است، گفته است: البته با تلاش‌های مسئولان در جهت آموزش و فرهنگسازی، وضعیت کنونی کشور از 40 سال پیش بهتر شده است. او با اشاره به نقش رسانه‌ها در گسترش فرهنگ و اهمیت به آثار باستانی گفته: این وضعیت با تلاش رسانه‌ها بهتر از سال‌های گذشته است اما در مناطق محروم‌تر این مشکل همچنان باقی است. بنابراین این موضوع رابطه مستقیمی با وضعیت سواد، ضعف تربیتی و ضعف آموزش دارد. این جامعه‌شناس بیان کرده: یادگاری‌نویسی متغیری است که خود تابع متغیرهای دیگری چون طبقه اجتماعی، آموزش و فرهنگ، اجتماع، فقر و رفاه است. وجود انواع کلوپ‌ها، سازمان‌های غیردولتی و تشکل‌ها و کانون برای ظهور و بروز شخصیت فرد می‌تواند در نمایش فردیت افراد موثر باشد.