بنا به منطقی واضح و غیرقابل انکار میتوان اذعان داشت که هیچگاه بر بنیانگذاران این نهاد انقلابی متصور نبود که اینگونه از پس چهار دهه، شکل فقر تغییر و ماموریت های کمیته امداد امام اینگونه گسترده و جامعه الشمول گردد.

یادداشت دکتر جواد اسماعیل پور- رییس انجمن علمی مددکاران اجتماعی گیلان:نهاد کمیته امداد امام(ره) از میراث ارزشمند به جا مانده از معمار کبیر انقلاب تنها ۲۲ روز بعد از پیروزی ۲۲ بهمن ۵۷ با هدف رسیدگی به امور محرومین و طبقات فقیر جامعه با تشکیلاتی کاملا غیر حرفه ای اما با روحیه انقلابی و ارزشی و محدود به ارایه خدمات صرفا حمایتی مشتمل بر پرداخت مستمری، کمک هزینه معیشت، جهیزیه، درمان، اجاره مسکن و… بنا نهاده شد‌.

از پس گذشت سالها ارایه خدمات به محرومین و نیازمندان رفته رفته شاکله سازمانی و مدیریتی و اداری و تشکیلاتی به خود گرفته و در اعصار مختلف علاوه بر محل مناقشات سیاسی کشور، متاثر از اتفاقات اجتماعی حاکم بر جامعه گردید تا جایی که در سالهای اخیر با تغییر مجدد ساختار تشکیلاتی و تیم مدیریتی جدید، ماموریتها( هم در تئوری و هم عملیاتی) رنگ و بویی جدید به خود گرفته تا جاییکه برخلاف انتظار همگان، در دهه چهارم ظهور انقلاب اسلامی، دامنه و عمق فقر سنتی گسترش و شدید و آسیبهای اجتماعی منتج به فقر نوین رو به فزونی گرایید؛ فقر و بیکاری، فقر و بیماری، فقر و بزه کاری، فقر و اعتیاد، فقر و طلاق و متارکه، فقر و تکدی گری، فقر و قتل و سرقت و زندانی، فقر و زن سرپرست خانوار ، فقر و کودک بی یا بد سرپرست، فقر و فساد و فحشا و…
بنا به منطقی واضح و غیرقابل انکار میتوان اذعان داشت که هیچگاه بر بنیانگذاران این نهاد انقلابی متصور نبود که اینگونه از پس چهار دهه، شکل فقر تغییر و ماموریت های کمیته امداد امام اینگونه گسترده و جامعه الشمول گردد.
و اما فارغ از نگاههای متفاوت به خدمات ارائه شده در این نهاد، با وجود همراهی دولتها در راستای ماموریتهای این نهاد، وضع قوانین اجتماعی متناسب با گروههای هدف آن و فارغ از سلایق مدیریتی حاکم بر این نهاد در دوره های گذشته تا کنون، بیش از پیش محوریت اصلی فعالیتها در این نهاد بر دو اصل “مددکار محوری و توانمندسازی” بنا نهاده شد که در اصل اول بنا بر آخرین دستاوردهای علم مددکاری اجتماعی دنیا(نه مددکاری اسلامی که اساساً فاقد سندیت علمی است) آنچه تا به امروز در حوزه مددکاری در این نهاد در حال اجراست نه مددکاری اجتماعی است بلکه صرفاً خدمات اجتماعی بوده که به اذعان بسیاری از صاحب نظران علوم اجتماعی دنیا البته در نوع خود مثال زدنی است.
مع الوصف بر تصمیم سازان و برنامه ریزان این نهاد لازم است با وجود شرایط جدید اجتماعی- اقتصادی- فرهنگی جامعه ایرانی و افزایش آسیبهای مولد فقر در کشور، به جهت کاهش هزینه های مادی، معنوی و انسانی و افزایش اثر بخشی خدمات و حمایتهای اجتماعی در جهت تجهیز و تخصیص نیروها و سرمایه های اجتماعی خود در مسیر مددکاری واقعی گام محکمی بردارند. همچنین در اجرای اصل توانمندسازی یا قادرسازی افراد تحت پوشش نیز ضمن ضرورت بازتعریف مفهوم توانمندسازی و تاکید بر رعایت فرایند و مراحل توانمندسازی( نه صرفا اقتصادی با دادن وام اشتغال آسیب زا و مولد فقر و بدهکاری) بر توان افزایی و رشد فرهنگی، سلامت روانی، استحکام خانواده و‌‌.. با تکیه بر نقش تسهیلگری و توانمندی مددکاران اجتماعی خود بعنوان ضلعی از اضلاع مثلث توانمندسازی به اجرای برنامه های خویش بپردازند وگرنه این مقوله نیز تنها در فرهنگ لغات خدمات اجتماعی این نهاد معنا خواهد یافت…

و کلام آخر اینکه فرقی اساسی است بین مددکاری اجتماعی( social work ) با خدمات اجتماعی ( social servic ) در نهاد های حمایتی نظیر کمیته امداد امام(ره)…