اتفاقی که در سودان روی داده است در واقع یک کودتای براندازانه تلقی نمی‌شود، بلکه کوششی جهت حفظ نظام سیاسی این کشور است و چون در این کودتا نه خونی ریخته شد و نه درگیری خاصی رخ داد که نشان می دهد در پشت پرده اتفاقاتی در حال رخ دادن است.

ندای گیلان-جعفر قناد باشی:رئیس‌جمهور سودان، عمرالبشیر طی کودتایی برکنار و بازداشت شد و شورای انتقالی در این کشور شکل گرفت. اتفاقی که در سودان روی داده است در واقع یک کودتای براندازانه تلقی نمی‌شود، بلکه کوششی جهت حفظ نظام سیاسی این کشور است و چون در این کودتا نه خونی ریخته شد و نه درگیری خاصی رخ داد، می‌توان آن را کودتایی سفید دانست.

بر اساس خواسته‌های مردم در خصوص تغییر روند سیاسی موجود در سودان کاری صورت نگرفته بلکه شرایطی بغرنج‌تر از دوران عمر البشیر به وجود آمده، چرا که بناست نظامیان به مدت دوسال بدون اینکه به آرای عمومی مراجعه کنند و در غیبت پارلمانی که می‌توانست سیاست‌های حکومت را تعدیل کند، به اداره امور بپردازند.

اکنون در دوران نظامیان، سودان فاقد پارلمان است و به جای پارلمان شورایی نظامی که بسیار محدود‌تر از پارلمان است تشکیل داده‌اند. در تحلیل اینکه چرا و به چه دلیل چنین تحولی در سودان به وقوع پیوست باید به این نکته اشاره شود که نظام سیاسی در این کشور رویکرد جدیدی برای ادامه حیات خود در پیش نداشت و در واقع گفته می‌شود، تمام گزینه‌هایی را که می‌شد به آن رجوع کند احیا کرد، اما در نهایت پرهزینه‌ترین گزینه یعنی کودتا را برگزید.

پیش از این عمر البشیر به تغییراتی مانند تغییر استانداران روی آورد و همچنین با وعده تغییر رویکردهایی به مردم و دادن هشدارها و اولتیماتوم‌هایی سعی در آرام کردن اعتراض‌ها داشت.

اما مجموع این گزینه‌های عمر البشیر برای آرام کردن سودان، هیچ تاثیری بر روند مخالفت‌های مردمی نداشت و مردم اعتراضات خود را ادامه دادند تا به کودتا منجر شد.

اینکه چرا عمر البشیر با تمام اقدامات صورت گرفته به بن‌بست رسید و اعتراضات بالا گرفت، باید به دو نکته توجه کرد؛ اگر ریشه جریان اعتراضات مردمی در سودان مورد بررسی قرار گیرد به زمان روی کار آمدن ملک‌سلمان در عربستان، به خصوص بعد از نقش‌آفرینی محمد بن‌سلمان در عربستان می‌توان اشاره کرد.

در این مقطع زمانی بود که دولت سودان چرخش 180درجه‌ای در سیاست‌های خود داشت. می‌توان آن را نقطه شروع اعتراضات در سودان دانست، چرا که سودان ماهیت پیشین خود را از دست داد. سودان در گذشته ماهیتی اخوانی، اسلامی، ضد غربی، ضد‌صهیونیستی و همچنین نزدیک به جریان مقاومت در منطقه داشت.

مردم سودان مسلمان هستند و پرچم آنها شباهت بسیاری به پرچم فلسطین دارد که نشانگر نزدیکی مواضع آنها با فلسطینی‌ها بوده است.

اما پس از تغییر مواضع این کشور، دیگر سودان در قالب یک دولت ضد غربی ضد صهیونیستی و استعماری و اخوانی نبود بلکه دولتی همسو با ارتجاع منطقه شد و متاسفانه در سیاست‌های منطقه‌ای همسو با دولت‌های غربی حرکت کرد.

مهم‌تر اینکه در سیاست داخلی هم شیوه پادشاهی عربی را در پیش گرفت یعنی اشرافیت و منش سوءاستفاده از قدرت در سودان نقش بسیاری پیدا کرد و مجموع مسائل سبب نارضایتی مردم را فراهم آورد.

اگر مردم تا پیش از آن، مشکلات اقتصادی را تحمل می‌کردند، دیگر نمی‌توانستند دولتی ارتجاعی و همسو با عربستان و غرب را بپذیرند که دارای مشکلات اقتصادی نیز هست.

دلیل دیگر اوج گیری اعتراضات، به بی‌اعتباری و از دست دادن مشروعیت دولت بر می‌گردد که پیش از این مسائل رخ داد و در نهایت به زمانی برمی‌گردد که عمر البشیر در سال 2005 به جدایی جنوب سودان رضایت داد و ذخایر و منابع نفتی و استقلال ارضی سودان را دچار خدشه‌ای جدی کرد.

خدشه‌ای که نقطه عطف آغاز اعتراضات در سودان بود. مردم از آن تاریخ عمر البشیر را فردی که حافظ منافع سودان باشد و در مقابل سیاست‌های غربی ایستادگی کند، نمی‌شناختند.

عوامل ذکر شده سبب شد نسبت به وی معترض شوند. آنچه در سودان رخ داده حاصل عدم کوشش دولت برای جلوگیری از جدایی جنوب سودان و کوتاهی در حفظ تمامیت ارضی و چرخش 180 درجه‌ای سیاست‌ها بوده است. دولت سودان با این اقدامات مشروعیت و مقبولیت خود را به سرعت از دست داد.

حال مردم خواستار این هستند که روند موجود درکشورشان متناسب با شعارهای اولیه آقای عمرالبشیر باشد، یعنی اتخاذ سیاسست‌های ضد غربی عدم همسویی با وهابیت و در عرصه اقتصادی نیز شیوه‌ای متفاوت اتخاذ شود، شیوه‌ای بی‌شباهت به سرمایه‌داری که پادشاهان مرتجع منطقه به‌کار می‌گیرند.

کودتا در سودان براندازانه نبود بلکه کودتایی سفید بوده که برای حفظ ساختار و تمامیت ارضی این کشور رخ داده است.

* کارشناس مسائل خاورمیانه