اينها تلاش مي‌كنند با نگاه سلبي به جمهوري اسلامي مخالفاني را سازماندهي كنند، اما از جهت ايجابي هر يك راه خود را مي‌روند و رويكرد خاص خود را دارند

 ندای گیلانغلامعلي دهقان:مدتي است كه در ادبيات سياسي كشور واژه براندازي و براندازان بيش از گذشته ديده مي‌شود و به گوش مي‌رسد. از جهت زماني مي‌توان آغاز پررنگ‌تر شدن اين واژه را در ادبيات سياسي و توجه به آن را حوادث دي ماه سال گذشته قلمداد كرد، البته به معناي اين نيست كه طي ٤ دهه پس از انقلاب اسلامي براندازان در عرصه سياسي كشور حضور نداشته‌اند بلكه از دي ماه گذشته به كار‌گيري اين واژه و شنيده شدن آن پررنگ‌تر از سال‌هاي گذشته شده است. درباره براندازان بايد به سه سوال اساسي توجه شود: يك؛ اينها چگونه مي‌انديشند و به تعبير ديگر چه رويكردي براي آينده ايران در ذهن پرورش مي‌دهند.

در جواب بايد گفت از شنيده‌هاي اين جماعت و تحليلي بر رويكرد آنها مي‌توان گفت كه خواهان سرنگوني نظام فعلي هستند و اين تحليل را دارند كه جمهوري اسلامي ديگر كارآمدي و مقبوليتي نزد توده‌هاي مردم ندارد. آنها براي توجيه رويكرد خود معمولا بخشي از عيوب و ضعف‌هاي نظام اقتصادي، فرهنگي، سياسي، ارزشي و … را كنار هم مي‌گذارند و به تعبير ديگر با به كارگيري منطق استقرا مي‌خواهند از جزيياتي نتيجه بگيرند كه كليات سيستم فاقد مشروعيت و مقبوليت نزد توده‌ها و خواص جامعه است، اما واقعيت اين است كه براي اثبات رويكرد خود نمي‌توانند براي اهل منطق دلايل موجهي ارايه دهند.

براي نمونه مي‌توان به آنها گفت جمهوري‌اسلامي از همان آغاز هر چند وقت يك‌بار شاهد برگزاري انتخابات‌ گسترده با نرم‌هاي بين‌المللي و با مشاركت بالا بوده است كه آخرين آن ٢٩ ارديبهشت ١٣٩٦ با موضوع رياست‌جمهوري بود و نزديك به ٤٤ ميليون نفر در آن انتخابات شركت‌كردند كه آمار ٧٢ درصدي از واجدين شرايط راي را نشان مي‌داد. بنابراين اين جماعت بايد بدانند جمهوري اسلامي در كليت آن همچنان مورد تاييد توده‌هاي مردم است و براندازان نمي‌توانند با حركت‌هاي پوپوليستي كه عمق آنچناني ندارد و اخيرا فقط در سطح حركاتي ديده مي‌شود، نتيجه بگيرند كه نظام فاقد مشروعيت و مقبوليت است . واقعيت اين است كه بايد ضعف‌ها را در جامعه پذيرفت و براي آن راه‌حل ارايه داد اما اينكه با كنار هم گذاشتن تعدادي از نارسايي‌ها و ضعف‌ها كه در تمامي جوامع وجود دارد، عدم مشروعيت و مقبوليت نظام نتيجه‌گيري شود نوعي خودفريبي و دور شدن از واقعيات جامعه ايراني است.

دو؛ پرسش دوم اين است كه مصاديق براندازان چه كساني هستند؟ به‌طور مشخص سلطنت‌طلبان و همچنين گروهي كه تحت عنوان سازمان منافقين در ادبيات سياسي كشور ناميده شده‌اند، بيش از ديگران مصاديق شاخص براندازان قلمداد مي‌شوند. هر چند جريان‌هاي ديگري هم تلاش مي‌كنند از شكاف نسلي در جامعه نهايت سوءاستفاده را كرده و به كساني كه بين سن ٢٠ تا ٤٠ سالگي هستند القا كنند، اين نظام نمي‌تواند مطالبات شما را برآورده كند. اما در مجموع اين جريانات نمي‌توانند ريشه‌هايي عميق و آينده‌اي روشن در ايران آينده داشته ‌باشند، چرا كه بخش قابل توجهي از آنها بيش از اين تجربه سياسي خود را براي ايرانيان به منصه ظهور رسانده‌اند. هنوز نسل‌هاي ايراني كاركرد رژيم پهلوي و عملكرد سازمان منافقين را فراموش نكرده‌اند كه مهم‌ترين آن وابستگي به قدرت‌هاي خارجي بوده است.

سه؛ پرسش بعدي اين است كه براندازان با چه عقبه اجتماعي و با چه اميدي بيش از گذشته فعال شده‌اند؟ بايد گفت اينها تلاش مي‌كنند با نگاه سلبي به جمهوري اسلامي مخالفاني را سازماندهي كنند، اما از جهت ايجابي هر يك راه خود را مي‌روند و رويكرد خاص خود را دارند. نكته طنز قضيه اين است كه هنوز خبري نشده در محافل رسانه‌اي‌شان به جان يكديگر افتاده‌اند و هر كدام‌شان ديگري را به جاسوسي و داشتن روحيه ديكتاتوري متهم مي‌كنند. در حقيقت آنها مي‌خواهند با سوار شدن بر موج نارضايتي‌هاي اقتصادي، فرهنگي، اجتماعي و …. حركت‌هاي خود را سازماندهي كنند.

همين‌جاست كه بايد تمامي دست‌اندركاران و مسوولان نظام جمهوري اسلامي بيش از گذشته بر كارآمدي نظام تكيه كنند و از عناصر و چهره‌هاي باكيفيت، دلسوز و پاكدست در مديريت كشور بهره‌ببرند. متخصصان متعهد مي‌توانند هم كيفيت نظام را بالا ببرند و هم دچار فساد نشوند. اگر نظام بتواند در سيستم مديريتي خود از افراد كارآمد به شكل بهينه استفاده كند قطعا نارضايتي‌ها كمتر خود را نشان داده و بستر اجتماعي كه براندازان از آن سوءاستفاده مي‌كنند از ميان خواهد رفت. امروز بيش از گذشته ‌بايد در تصميم‌گيري‌ها به عنصر مصلحت نظام توجه شود كه يك نمونه آن را اخيرا در قضيه بازگشت سپنتا نيكنام، عضو زرتشتي شوراي شهر يزد ديديم كه بازگشت او چگونه سبب خوشحالي بخش قابل توجهي از جوانان و همه ايرانيان شد.

اين در حالي بود كه حذف وي فقط با ديدگاه‌هاي سنتي و تنگ‌نظرانه قابل توجيه بود. براي همين بود كه رهبر فقيد انقلاب بارها و بارها تاكيد مي‌كردند كه فقه سنتي ما مي‌بايست پويايي خود را با عنصر زمان و مكان حفظ كند. در واقع نظام مي‌تواند با تكيه بر عنصر مصلحت در تصميم‌گيري‌ها و استفاده از افراد متخصص و متعهد كه دچار فساد اقتصادي و سياسي نباشند، تحركات براندازان را كنترل كند و اجازه ندهد آنها قدرت گيرند. آنچه امروز در بررسي تحركات براندازان ناديده گرفته مي‌شود توجه به درون نظام و مبارزه با عناصر فاسدي است كه ميزان نارضايتي‌هاي مردم را افزايش مي‌دهند.

*عضو حزب اعتدال و توسعه