درحالی امریکا اعلام کرد قصد به صفر رساندن فروش نفت ایران را دارد و برای ابزار کلیدی پایین نگه داشتن قیمت نفت به تولید مازاد عربستان اشاره کرده است که ایران پیش از این نیز با تحریم های سازمان ملل فروش نفت را انجام داده و عربستان هم از نظر فنی توان جبران جای خالی نفت ایران را ندارد...

به گزارش ندای گیلان، ترامپ تصمیم گرفته است که معافیت های نفتی خریداران ایران را که تا 12 اردیبهشت معتبر است، تمدید نکند. «این تصمیم به منظور به «صفر» رساندن صادرات نفت ایران و قطع منبع اصلی درآمد دولت ایران گرفته  شده است». این جمله که در صدر بیانیه دیروز کاخ سفید آمده، اگرچه بر خلاف گمانه زنی ها و موج های خبری چند هفته اخیر است اما تقریبا هیچ حرف جدیدی ندارد؛ همان آرزویی است که آمریکایی ها نه تنها از اردیبهشت 97 و همزمان با اعلام خروج از برجام که در دوره تحریم های 89 تا 92 و به طور کلی و با شدت و ضعف از ابتدای انقلاب مطرح کرده اند.
آمریکایی ها بارها علیه کشورهای مختلف، از ژاپن و شوروی و صربستان تا لیبی و عراق و سودان از سلاح نفت استفاده کردند اما در مواجهه با ایران اگرچه تنگناهایی را برای کشورمان ایجاد کردند هرگز نتوانستند به هدف صادرات “صفر” دست یابند و تنها به استفاده روانی و تبلیغاتی از آن پرداخته اند.

توقف صادرات نفت ایران بر اثر تحریم تنها یک بار در دوره بعد از ملی شدن صنعت نفت (1330 تا 1333) با تحریم های استعمار پیر یعنی انگلیس رخ داد. دوره ای که تفاوت های فاحشی با زمان کنونی دارد که اظهر من الشمس است:

1- ایران در آن دوره به تازگی در حال یادگیری الفبای بازار نفت و عملکرد مستقل در تولید و صادرات بود اما اکنون نه تنها سال ها تجربه تولید و بازاریابی دارد بلکه سال ها تجربه دورزدن تحریم را در کارنامه دارد.

2- میزان تولید و صادرات نفت ایران در آن دوره (که به معنی وابستگی بازار جهانی انرژی به ایران است) بسیار کمتر از دوره فعلی بود.

3- بازار نفت در دهه 50 میلادی در انحصار هفت شرکت بزرگ نفتی (موسوم به هفت خواهران) بود که همگی در همراهی با بریتانیا، روزنه های صادرات نفت ایران را بستند و کوچک ترین مشتریان نفتی (شرکت هایی از ایتالیا و شرق آسیا) دولت مصدق را هم، نه با تهدید به تحریم بلکه با انهدام اتفاقی (!) هواپیمای مدیرعامل شرکت، از همکاری با ایران منصرف کردند.

اما اکنون نه تنها مشتریان نفتی ایران همچون چین، آشکارا با اقدام یک جانبه استعمار نو مخالفت کردند بلکه ساختار بازار نفت هم به گونه ای تغییر کرده است که راه های مختلفی برای تداوم صادرات نفت به حد موردنیاز وجود دارد. با این تحلیل تاریخی، عیار ادعای آمریکا درباره صفر کردن صادرات نفت کشورمان، مشخص می شود اما بد نیست که کمی دقیق تر درباره راه های دورزدن تحریم و همچنین میزان نیاز ایران به صادرات نفت و نیاز بازار جهانی به نفت ایران با اعداد و ارقام صحبت کنیم.

راه های دورزدن تحریم

پیش از آن که کار به دورزدن تحریم برسد، رایزنی با کشورهایی نظیر هند و چین که به شدت از تصمیم آمریکا ناراحت اند و ارائه پیشنهادهای مناسب به آن ها می تواند شرایطی را فراهم آورد که آمریکا، ولو به صورت غیررسمی، مجدد از سیاست خود عقب نشینی کند.

اما درباره دورزدن تحریم، مهم ترین واقعیت، دسترسی ایران به مرزهای گسترده آبی و خاکی و امکان صادرات به صورت غیررسمی از این طریق است. تجار ایرانی نیز (به ادعای رسمی خودشان) به اندازه کافی با پالایشگاه های کوچکِ غیرقابل تحریم در ارتباط اند.

اگرچه جزئیاتی درباره نحوه دورزدن تحریم ها منتشر نمی شود که منطقی هم به نظر می رسد اما پیشتر گزارش های متعددی در خصوص صادرات نفت با نفتکش های غیرقابل رهگیری یا فروش نفت روی آب منتشر شده است.

وزارت نفت هم قول تداوم صادرات به میزان یک میلیون بشکه با روش های مختلف (که طبیعتا تشریح نمی شود) را داده است. وجود این مسیرها در کنار ارائه تخفیفات قیمتی می تواند روزنه هایی مهم برای تداوم فروش نفت در حد موردنیاز ایجاد کند. البته این مسیرها هزینه هایی هم دارد اما برای شرایط اضطرار تقبل این هزینه ها ضروری است.

چقدر صادرات نیاز داریم؟

اما حداقل صادرات مورد نیاز نفت کشور چقدر است؟ اگر موضوع گریز از کسری بودجه و همچنین نیازهای ارزی را در نظر بگیریم، نیاز ارزی دولت حدود 15 میلیارد دلار است که با صادرات روزانه 700 هزار بشکه در روز و حتی با اعطای تخفیفات قابل تامین است.

از سوی دیگر، مراودات و قراردادهای جدید با همسایگان نه تنها کشور را در مسیر انجام حداقل صادرات مورد نیاز یاری خواهد کرد بلکه در مسیر انجام تراکنش های مالی و بازگرداندن پول نفت نیز کشور را بی نیاز از نظام های مالی تحت رصد آمریکا خواهد کرد.

در این شرایط حداقل نیازهای ارزی و همچنین بودجه ای کشور به نفت قابل تامین خواهد بود. البته مشروط بر آن که دولت تصمیم های معقول تری درباره نرخ تسعیر ارز، سیاست مهلک ارز 4200 تومانی و همچنین یارانه های پنهان بگیرد و درباره سهم صندوق توسعه ملی هم تسهیلاتی اعمال شود.

در این شرایط اگرچه برای شرکت نفت با سهم 14.5 درصدی، سختی هایی پیش خواهد آمد اما نیازهای ضروری ارزی و بودجه ای کشور تامین خواهد شد. به بیان دیگر، هدف آمریکایی ها از اعمال تحریم نفتی مطلقا محقق نخواهد شد.

امکان جانشینی نفت ایران

این در حالی است که آمریکا برای اعمال این تحریم ها، هزینه های زیادی را حداقل در کوتاه مدت، متحمل می شود. قیمت های جهانی نفت هم اکنون افزایش یافته است و در صورت کاهش صادرات ایران به کمتر از یک میلیون بشکه در روز، تشدید هم خواهد شد.

مخصوصا در شرایطی که وضعیت عرضه نفت توسط ونزوئلا و برخی کشورهای آفریقایی، بر اثر تحریم یا ناآرامی های داخلی، رو به وخامت گذارده است.

اگرچه انتظار می رود در بلندمدت افزایش تولید شیل آمریکا، عربستان و برخی دیگر از کشورها کاهش عرضه را جبران کند اما برخی می گویند که عربستان در افزایش تولید به لحاظ فنی دچار مشکل است.

از جمله دکتر حسنتاش تحلیل گر نفتی ضمن بررسی وضعیت تولید عربستان از بزرگ ترین میدان نفتی اش تحت عنوان غوار، تحلیل می کند که ظاهرا توان تولیدی این میدان استراتژیک به شدت تحلیل رفته و جایگاه خود را به عنوان بزرگ ترین میدان نفتی جهان از دست داده است.

بر این اساس تنش های اخیر بین عربستان و آمریکا درباره مدیریت بازار نفت هم ذیل وضعیت این میدان نفتی قابل تحلیل است. جایی که عربستان همیشه خود را دارای ظرفیت مازاد تولید و قدرت جهش تولید نشان می دهد اما در عمل، چنین توانی را از دست داده است و نمی تواند به فرمان های آمریکا درباره افزایش تولید عمل کند.

طبق این تحلیل، عربستان ناتوانی خود در افزایش تولید را پشت تفاهم نامه های اوپک پنهان کرده است. این در حالی است که دیروز، مهم ترین پاسخ پمپئو به خبرنگاران درباره نحوه مدیریت بازار جهانی انرژی بعد از تشدید تحریم نفت ایران، به قول های مساعد سعودی اشاره داشت!

کمی هم درباره بلندمدت

آن چه گفته شد مربوط به کوتاه مدت و شرایطی است که اکنون واقع شده. بر اساس آن چه گفته شد در کوتاه مدت، اعتبار ادعای آمریکایی ها مبنی بر صفر کردن صادرات نفت کشورمان در حد “صفر” ارزیابی می شود.

بسیاری از کارشناسان داخلی و حتی تحلیل گران شبکه های فارسی زبان ضدایرانی نیز به این موضوع اذعان کرده اند. اما در بلندمدت کشور نیاز دارد که ضمن پیشبرد راهکارهای سیاسی در رفع تحریم های یک جانبه آمریکا و همچنین برقراری راهکارهای دوجانبه با کشورهای مختلف برای مقابله با تحریم ها، وابستگی حیاتی به نفت را کاهش دهد. شرایط سخت فعلی، فرصتی طلایی است تا با اعمال تغییرات بودجه ای، تغییر رژیم صادراتی کشور از نفت به گاز و از نفت خام به فراورده های نفتی و پتروشیمی و تنوع بخشی به مبادی صادراتی نفت با فعال کردن بخش خصوصی به صورت پایدار، برای همیشه راه بر زیاده خواهی آمریکا از مسیر تحریم نفتی بسته شود.

گفتگو

سیدمهدی حسینی کارشناس برجسته حوزه انرژی درباره اتمام دوره معافیت‌های 8 مشتری نفتی ایران یعنی چین، هند، ژاپن، کره جنوبی، ترکیه، تایوان، یونان و ایتالیا به چند سؤال پاسخ داد.

آیا صادرات نفت ایران در نبود معافیت‌های نفتی صفر خواهد شد؟

خیر. در نهایت ممکن است که گرفتاری‌هایی در این زمینه برای ما اجرا شود، اما اینطور نیست که صادرات نفت کشورمان صفر شود. حتی در شرایطی هم که تحریم سازمان ملل داشتیم، صادرات نفت ایران ادامه یافت. ادامه دادن صادرات، کاملاً اجرایی است و می‌توان به آن عمل کرد.

آیا امریکا توان جایگزینی نفت خود را به جای نفت ایران دارد؟

امریکا تصمیم گرفته است که فشار به ایران را حداکثر کند. موضوع جدیدی نیست. بارها اعلام کرده که از طریق این تحریم‌ها می‌خواهد ایران را پای میز مذاکره بیاورد. اما پارامترهای دیگری در این زمینه وجود دارد که نباید نادیده گرفت. امریکا توان و ظرفیت تولید واقعی برای جایگزینی نفت ایران را ندارد. مقامات امریکا اخیراً در یکی از مصاحبه‌ها اعلام کرده بودند که برای خارج کردن نفت ایران 6 میلیون بشکه از ذخایر استراتژیک خود را به بازار وارد می‌کنند. بالاخره این راه حلی است که در کنار عرضه بیشتر نفت رقبای ایران به بازار، بخشی از کمبود نفت ایران را جبران می‌کند و اجازه نمی‌دهد که قیمت نفت بالا برود. ولی به صورت درازمدت نمی‌تواند ادامه پیدا کند. ذخایر استراتژیک معمولاً نباید دست بخورد و وقتی دست خورد، باید جایگزین شود. بویژه آنکه بهار فصل ذخیره‌سازی است، نه برداشت. کاهش ذخایر خود باعث افزایش قیمت‌ها می‌شود. این پیچیدگی‌ها، مشکلاتی است که امریکا با آن روبه‌روست.

عربستان و امارات چطور؟

این ادعای توان افزایش تولید عربستان و امارات به میزان صادرات ایران نیز یک بلوف است. همیشه گفته‌ام که عربستان این چنین ظرفیت مازادی را به صورت دائمی ندارد. یک بلوف سیاسی برای امتیاز‌گیری از امریکاست. تولید واقعی نفت خام عربستان در اوج خود به 10.4 میلیون بشکه در روز رسید و به سرعت افت کرد. اما تولید این کشور‌ها برای جایگزینی باید پایدار باشد. بعید می‌دانم که عربستان و امارات توانایی‌اش را داشته باشند.

آیا کشور دیگری به دنبال تصاحب بازار ایران است؟

بله، روسیه، عراق و کویت نیز رقبای ایران در بازار نفت هستند و احتمالاً از فرصت ایجاد شده استفاده خواهند کرد.

فکر می‌کنید که قیمت نفت خام در نتیجه تحریم ایران دوباره 100 دلار خواهد شد؟

خیر. ترامپ مانع از این افزایش قیمت خواهد شد. چراکه انتخابات 2020 ریاست جمهوری امریکا در راه است و جامعه امریکا حساسیت شدیدی به قیمت فرآورده‌ها در پمپ بنزین‌ها دارد. اگر قیمت حامل‌های انرژی از جمله بنزین و نفت گاز به بالاتر از 3.5 دلار برای هر گالن در پمپ بنزین‌ها برسد ترامپ در دور بعدی رأی نمی‌آورد. پس باید سعی کند که قیمت‌ها را متعادل نگه دارد. هرچند که سیاست‌های امریکا در حوزه انرژی از نفت گران حمایت می‌کند. امریکا از 5 منطقه نفت شیل تولید می‌کند که اگر قیمت نفت خام در بازارهای بین‌المللی بالاتر از 70 دلار باشد تولید آن برای بخش خصوصی صرفه اقتصادی خواهد داشت. در کمتر از این رقم تولید نفت غیرمتعارف امریکا که بیش از 7 میلیون بشکه از تولید این کشور را تشکیل می‌دهد، صرفه اقتصادی نخواهد داشت.

توافق اوپک پلاس پشتوانه حذف نفت ایران از بازار نیست؟

اعلام می‌شود که اوپک و متحدانش نظیر روسیه 1.2 میلیون بشکه در روز از بازار خارج کرده‌اند. محوریت این توافق را عربستان دارد. اما معتقدم که عربستان هم نه به خاطر اوپک پلاس، بلکه به صورت فنی تولیدش کاهش پیدا کرده است. عربستان زمانی هرچه که توانست استخراج کرد، بعد توان تولیدش کاهش یافت و حالا منت آن را سر اوپک پلاس گذاشته است. فکر نمی‌کنم ظرفیت تولید اوپک پلاس تفاوت چندانی با حال حاضر داشته باشد.