ندای گیلان:تهران دارای جاه طلبی های منطقه ای برای گسترش شکوه و نفوذ خود در حد امپراتوری پارس است. و دلایلی وجود دارد که غرب باید نگران این مسئله باشد.

جیمز استاوریدیس، فرمانده عالی سابق نیروهای ناتو که اکنون رئیس دانشکده دیپلماسی دانشگاه تافت است، طی یادداشتی برای فارن پالسی با پرداختن به مسئله لغو تحریم های اقتصادی ایران در صورت توافق با کشورهای عضو گروه 1+5 به صورت غلو آمیزی ایران را در پی احیای امپراطوری پارس نشان داده است. وی در این یادداشت نوشت: تهران دارای جاه طلبی های منطقه ای برای گسترش شکوه و نفوذ خود در حد امپراتوری پارس است. و دلایلی وجود دارد که غرب باید نگران این مسئله باشد.
به گزارش ندای گیلان به نقل از فارن پالسی، استاوریدیس نوشت: سرفصل ها: یک رهبر کاریزماتیک و زیرک ایرانی به دنبال گسترش مرزهای کشورش به سمت همسایگان در منطقه و به خصوص غرب است. ایران در بسیاری از پایتخت های منطقه ای اعمال نفوذ می کند، از بغداد تا بیروت. مسیرهای تجاری رو به گشایش هستند و جریان ورود ثروت به این کشور آغاز خواهد شد و همین مسئله ماجراجویی بیشتر آن را ممکن می کند. این مسئله به نظرتان آشنا است؟
در واقع این توصیفی بر بنیانگذاری امپراتوری پارس در حدود 2500 سال پیش توسط کوروش کبیر است. این امپراتوری در اوج خود بر بیش از 40 درصد جمعیت جهان حکمرانی می کرد-بالاترین رقم برای یک امپراتوری در طول تاریخ. این امپراتوری از کرانه های شرق مدیترانه تا سواحل خلیج فارس گسترش یافته بود و آنچه امروز لیبی، بلغارستان، ترکیه، مصر، سوریه، لبنان، عراق، عمان، امارات، ایران و افغانستان نام گرفته را دربرمی گرفت.
نمی خواهیم ایران امروز را یک قدرت امپراتوری تصور کنیم اما مطمئنا ایرانیان چنین تصوری دارند- درواقع این مسئله در دی ان ای ملی و دیدگاه فرهنگی آنها تنیده شده است. و ما باید تصمیم بگیریم که با واقعیت برتری ژئوپولیتیک ایران که در صورت لغو تحریم ها نیز افزایش خواهد یافت، مقابله کنیم.
استراتژی ژئوپولیتیک تهران- که با ایمان شیعی به عنوان یک جنبش مذهبی تحکیم شده- به طور مستقیم از راهکارهای سه امراتوری نخست ایران که هزاران سال قدمت داشتند، گرفته شده است. ایران به دنبال تسلط منطقه ای، یک سطح نفوذ جهانی قابل توجه و توسعه یک مرکز قدرت است که پلی میان شرق و غرب نیست، بلکه بیشتر تاکیدی بر حق خود است.
در شرایطی که غرب با مسائل قابل توجه مربوط به برنامه هسته ای ایران دست به گریبان است- و به درستی سعی می کند آن را از طریق دیپلماسی حل کند- باید از بلندپروازی های امپراتوری گونه ایران و چگونگی قوت گرفتن آنها پس از لغو تحریم های اقتصادی، کاملا آگاه باشیم. بر اساس برخی برآوردهای صورت گرفته، لغو کامل تمام تحریم های اقتصادی باعث افزایش درآمد خزانه ایران در حدود سالانه 100 میلیارد دلار یا بیشتر خواهد شد چراکه در صورت لغو تحریم ها، یک سوم اقتصادی که به دلیل موانع اقتصادی تلف می شد، فعال خواهد شد. این مسئله تا اندازه ای باعث تقویت اقتصاد در داخل ایران می شود اما دست کم بودجه مضاعف بیشتری را به فعالان خارجی در سراسر منطقه و جهان اختصاص خواهد داد.
نگاهی گذرا به سراسر منطقه قدرت و دسترسی امروز ایران را علیرغم اعمال تحریم های شدید، نشان می دهد. در واقع ایران عمیقا و به شکل موفقیت آمیزی بر سیاست در پایتخت چهار کشور اصلی منطقه، از بغداد و بیروت تا صنعا و دمشق تسلط دارد. ایران همچنین در حال گسترش نفوذ خود در افغانستان و بحرین است. اگر تحریم ها برداشته شود، امکان تامین بودجه تعداد قابل توجهی از این منابع فراهم می شود.
بنابراین ما باید چه کنیم؟ آیا فرصت های آنها به اندازه خطراتشان است؟
استاوریدیس در ادامه نوشت: نخست باید به متحدان عصبی خود در منطقه اطمینان دهیم که از کمپین گسترده فعالیت های امپراتوری ایرانی آگاه هستیم. اسرائیل و شرکای سنی ما در حوزه خلیج فارس به وضوح نگرانند که ما با ناامیدی در تلاش برای رهایی از این منطقه هستیم- «محور» اقیانوسیه، سیاست «رهبری از پشت صحنه» در لیبی، فقدان قطعنامه در مقابله با سوریه- همه و همه برای آنها نشانه ای از عقب نشینی آمریکا است. فقدان قابل توجه چندین تن از سران در نشست خاورمیانه کمپ دیوید کاملا بازتاب همین مسئله است.
ما می توانیم و باید از طریق مشارکت دیپلماتیک بالا به متحدان خود اطمینان دهیم- اما آنچه آنها به واقع می خواهند تسلیحات با فناوری بالا؛ مشاوران و مربیان مستقر در منطقه؛ اعزام مکرر واحدهای نظامی آمریکایی بسیار ماهر؛ و حمایت سیاسی علیه ایران در ماجراجویی هایش است.
دوم یکی از حوزه های اصلی همکاری که بسیار قدرتمند خواهد بود در جهان سایبر است. سعودی ها حملات گسترده به سعودی آرامکو را به خوبی به یاد دارند و نگران افزایش توانمندی ایران در این حوزه هستند. با وجود آنکه اسرائیلی ها از تدافع خوبی برخوردار هستند، آنها نیز از همکاری در عملیات ها و تحلیقات سایبری موثر- که در صورت شکست دیپلماسی ممکن است پلن بی برای مقابله با تهدید هسته ای ایران باشد- استقبال می کنند.
سوم، واشنگتن باید تلاش های جمع آوری اطلاعات ما علیه ایران را دوبرابر کند. غرب بیشتر بر عملیات های ضداشاعه و رژیم بازرسی ها متمرکز شده که البته با توجه به مشغولیت آن به مسائل هسته ای، کاملا عاقلانه است. ما باید در درازمدت به جمع آوری اطلاعات گسترده تر علیه اهداف سازمانی ایران ادامه دهیم تا هدف این کشور را در مسیری گسترده از یک تحلیل ساده «آنها به دنبال تسلیحات هستند» دریابیم. اهداف منطقه ای درازمدت شان چیست؟ کدام کشورها در کمپین نفوذ ایران در اولویت هستند؟ خطوط قرمز ژئوپولیتیک آنها کجا است؟ زیربنای مذهب شیعه تا چه اندازه در این اهداف ژئوپولیتیک محوریت دارد؟ ما آنقدرها که باید در مورد این مسائل اطلاعات نداریم.
چهارم، باوجود آنکه دشوار خواهد بود، غرب باید کانال گفتگو با ایران را باز نگه دارد. اگر یک توافق رضایتمندانه می تواند منجر به توقف یا دست کم از بین رفتن قابل توجه دورنمای یک ایران مسلح به سلاح هسته ای شود، این مسئله به نفع ما است. من در این مورد تردید دارم اما امیدوار هم هستم. اما سوال مهمتر این است: بلندپروازی های درازمدت ایران به عنوان وارث سنت پارس چیست؟
هنری کیسینجر در سال 2009 که ماموریت خود به عنوان فرمانده نیروهای ناتو را آغاز کردم، به من گفت که «هر راه حلی صرفا یک بلیط ورود به مشکل بعدی است.» اگر حل مسئله هسته ای با ایران را مدیریت کنیم، مشکل بعدی یک کشور بلندپرواز که از نظر مالی به خوبی تامین شده، خواهد بود که بلندپروازی های متفاورتش نه تنها منطقه ای، که جهانی خواهد بود.