دوگانگی اروپایی برای حفظ برجاممحمدرضا ستاریسه هفته مانده به پایان ضرب‌الاجل آمریکا برای ماندن یا خروج این کشور از برجام، نشست روز دوشنبه وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوگزامبورگ صحنه کشمکش اروپایی‌ها بر سر توافق هسته‌ای و نحوه مواجهه با ایران بود. به گزارش منابع خبری، در این نشست وزرای خارجه سه کشور آلمان، فرانسه […]

دوگانگی اروپایی برای حفظ برجام
محمدرضا ستاری
سه هفته مانده به پایان ضرب‌الاجل آمریکا برای ماندن یا خروج این کشور از برجام، نشست روز دوشنبه وزرای خارجه اتحادیه اروپا در لوگزامبورگ صحنه کشمکش اروپایی‌ها بر سر توافق هسته‌ای و نحوه مواجهه با ایران بود. به گزارش منابع خبری، در این نشست وزرای خارجه سه کشور آلمان، فرانسه و انگلیس در صدد بودند تا با اعمال تحریم‌های جدید غیر هسته‌ای علیه ایران، به ادعای خودشان، همراهی با واشنگتن را برای حفظ برجام در دستور کار قرار دهند.
در همین رابطه، در حالی که این سه کشور پیشنهاد داده بودند که 15 شخص و نهاد ایرانی مورد تحریم‌های جدید قرار بگیرند، ایتالیا و برخی دیگر از کشورهای اروپایی ضمن مخالفت با این اقدام، تصریح کردند که این عمل ممکن است بیش از گذشته توافق هسته‌ای را مورد تهدید قرار داده و ایران را که طبق گزارش‌های آژانس به تعهدات خود پایبند بوده است برای ادامه مسیر دلسرد کند. این شکست برای سه کشور اروپایی در حالی صورت می‌گیرد که روز قبل از اجلاس، فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده بود، حفظ برجام برای اروپا حیاتی است و وزیران خارجه اروپا تعهد خود را برای اجرای برجام مورد تاکید قرار داده‌اند. وی همچنین گفته بود که هیچ تصمیمی برای تحریم‌های جدید علیه ایران نداریم و سعی می‌کنیم با آمریکایی‌ها برای اجرای کامل برجام رایزنی کنیم.
آمریکا به دنبال چیست؟
در خصوص دلایل تصمیم آمریکا برای خروج احتمالی از برجام که به گفته برخی تحلیل‌گران در 22 اردیبهشت امسال بیش از هر زمان دیگری قوت گرفته است، دو تحلیل مطرح می‌شود. نخست اینکه دولت ترامپ از همان زمان مبارزات انتخاباتی خود، یکی از اصلی‌ترین شعارهایش را دشمنی با برجام قرار داده و از آن به عنوان بدترین توافق تاریخ آمریکا نام برده بود. هر چند بسیاری پیش از آن معتقد بودند که آمریکا به واسطه وجهه جهانی و همچنین ماهیت بین‌الملل توافق هسته‌ای امکان خروج یا ضربه زدن به آن را ندارد، اما اقدامات یکجانبه‌گرایانه ترامپ و تیم او در برخورد با مسائلی همچون پیمان آب و هوایی پاریس، سازمان ملل، ناتو و مراودات تجاری با سایر کشورهای متحد خود نشان داد که واشنگتن در این دوره، هراسی از زیر سوال رفتن اعتبار بین‌المللی خود ندارد. به همین دلیل است که او به سبب نقش ناهمسوی ایران در مناسبات منطقه‌ای قصد دارد با خروج از توافق هسته‌ای، ضمن ایجاد یک اجماع جهانی علیه تهران، زمینه‌های فشار اقتصادی و سیاسی را نیز برای کشور فراهم سازد.
در همین راستا، رئیس ایالات متحده آمریکا با چینش مهره‌هایی از قبیل مایک پمپئو به سمت وزیر خارجه و همچنین جان بولتون چهره تندرو و جنگ طلب آمریکایی به عنوان مشاور امنیت ملی که هر دو نیز از مخالفان سر سخت توافق هسته‌ای هستند، موجی از التهاب را در خصوص سرنوشت برجام در سه هفته آینده ایجاد کرده است. در چنین شرایطی است که گفته می‌شود، اروپایی‌ها به خصوص سه شریک برجام در این اتحادیه قصد دارند، ضمن همراهی با ترامپ بر سر تحریم‌هایی غیر هسته‌ای، سعی در حفظ توافق هسته‌ای داشته باشند.
جدال برجامی میان آمریکا و اروپا
اما از سوی دیگر تحلیل متفاوتی نیز در مورد مناقشه بر سر برجام وجود دارد. این تحلیل می‌گوید که اصولاً مساله خروج آمریکا از برجام ارتباط چندانی به ایران نداشته و موضوع جدال میان اروپا و آمریکا است. استدلال این تحلیل بر آن است که آمریکا برای مقابله با ایران دو پرونده دیگر، یعنی مساله موشکی و حقوق بشر را به عنوان بهانه در اختیار دارد و هر چند تلاش می‌کند که هزینه خروجش از برجام را بر دوش ایران بیندازد، اما در اصل ماجرا قصد دارد که با سایر شرکای برجام بر سر مسائل کلان بین‌المللی وارد یک کارزار شود.
درباره اختلاف اروپا با آمریکا درباره برجام دو نکته اساسی قابل‌ذکر است؛ نخست اینکه این مساله بیش از هر چیز به تفاوت در رویکرد دو طرف به نظم بین‌المللی برمی‌گردد. از منظر رئالیستی، درحالی‌که برجام دقیقاً با معیارها و ملاک‌های اروپا در این زمینه همخوانی دارد، چندان با رفتار و رویکرد کلان آمریکا به‌ویژه جناح جمهوری‌خواه این کشور در مسائل بین‌المللی منطبق نیست. در همین راستا، عزیزالله حاتم زاده در گزارشی برای اندیشکده مطالعات حاکمیت و سیاست‌گذاری معتقد است: کنت والتز معتقد است که جایگاه قدرت بازیگران در عرصه بین‌المللی، به رفتار آنها شکل می‌دهد. رابرت کگان نیز به تاسی از او در آستانه قرن جدید میلادی از شکاف اروپا و آمریکا در این زمینه سخن گفت. به اعتقاد او، درحالی‌که اروپایی‌ها در بهشت قانون و هنجارهای بین‌المللی زندگی می‌کنند (دنیای کانتی)، آمریکا در تاریخ مانده و در سودای قدرت و اتکای صرف به خویش است (دنیای هابزی). همین مساله ریشه بنیادی تفاوت و تضاد در نگرش آنها به موضوعی مانند برجام است. به‌ویژه زمانی که رئیس‌ ایالات متحده آمریکا شخصی مانند ترامپ باشد.
در همین رابطه می توان گفت، دولت آمریکا این توافق را در تضاد با منافع و اهداف خود می‌داند زیرا تضمین‌های مدنظر این کشور و اهداف فراتر از برجام آن را تامین نخواهد کرد. در مقابل، اروپایی‌ها برجام را کاملاً مطلوب و مناسب می‌دانند و نه‌تنها از آن حمایت می‌کنند بلکه به‌کارگیری این الگو برای بحران کره شمالی را نیز پیشنهاد می‌دهند. اروپایی‌ها برجام را بیش از هر چیز دستاوردی اروپایی می‌دانند که در چارچوب الگوی تجویزی اروپایی‌ها برای مدیریت بحران‌ها یعنی دیپلماسی اجبار و راهبرد کلان این اتحادیه در رابطه با جمهوری اسلامی ایران که عبارت است از ترجیح سیاست تعامل بر سیاست مهار، تحقق‌یافته و باید از آن پاسداری شود. به میزانی که نظم بین‌المللی به این سمت سوق پیدا کند و الگوی اروپایی برای مدیریت بحران‌ها بیشتر موردپذیرش قرار گیرد، امکان کنشگری و نقش‌آفرینی آنها نیز افزایش پیدا می‌کند. اما حاکم شدن یک‌جانبه‌گرایی آمریکایی که ترامپ امروز به دنبال آن است، نه‌تنها نقش‌آفرینی اروپا را محدود و بی‌اثر خواهد کرد بلکه اعتماد و اعتبار این اتحادیه را نزد کشورهایی مانند ایران در صورت لغو توافق از بین خواهد برد.
تفاوت و تضاد در منافع اقتصادی
موضوع دیگر که ریشه اختلاف اروپا با آمریکا بر سر برجام را شکل می‌دهد، تفاوت و تضاد در منافع اقتصادی و تجاری که بیشتر مدنظر طرفداران لیبرالیسم در روابط بین‌الملل
است. پس از خروج آمریکا از بازار ایران، اروپایی‌ها بیش از هر کشور دیگری برای حضور در ایران تمایل و فرصت داشتند. زیرا هم بازار ایران برای حضور آنان تمایل و تقاضا داشت و هم شرکت‌های نفتی و صنایع اروپایی مجذوب بازار وسیع ایران بوده‌اند. طبیعتاً کشورهای اروپایی نمی‌خواهند که این بازار مناسب را از دست بدهند و برجام را پلی برای توسعه منافع اقتصادی خود در ایران می‌دانند. این در حالی است که آمریکا منافع اقتصادی چندانی در رابطه با ایران ندارد که لغو برجام به آن صدمه بزند.
علاوه بر موارد فوق، عوامل دیگری باعث شده‌اند که اروپا برخلاف آمریکا تا حالا از برجام حمایت کند و در مقابل آمریکا مقاومت کند: اتحادیه اروپا در چند سال اخیر و به‌ویژه پس از روی کار آمدن ترامپ بر ضرورت استقلال راهبردی خود از آمریکا تاکید کرده و قدم‌هایی نیز در این راه برداشته است. نکته دیگر اینکه پس از روی کار آمدن ترامپ، روابط اروپا و آمریکا در بدترین شرایط خود از زمان جنگ عراق قرار دارد و ترامپ هیچ اعتقادی به اهمیت و راهبردی بودن اتحاد خود با اروپایی‌ها ندارد.
روزهای سرنوشت ساز آینده
البته از سوی دیگر ماجرا، اروپا و آمریکا پیوندهای مستحکمی نیز از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی داشته و روابط فراآتلانتکی آنها در طول تاریخ نشان داده است که در نهایت چسبندگی خاصی میان آنها وجود دارد. اگرچه موارد فوق باعث می‌شوند که اروپا تحت هر شرایطی تمایل زیادی برای حمایت از توافق و ماندن در آن داشته باشد، اما تشدید اقدامات مخرب دولت ترامپ در این زمینه اروپایی‌ها را با چالش مواجه کرده و توان آنها را برای حمایت از توافق و پایبندی به آن محدود می‌کند. مهمترین چالش آنها در این زمینه، وضع تحریم‌های ثانویه از سوی ایالات‌متحده است که به‌صورت غیرمستقیم شرکت‌های اروپایی را هدف تحریم قرار می‌دهد. در واقع، باوجوداینکه اروپا دلایل ریشه‌ای و کافی برای مخالفت با آمریکا درباره توافق هسته‌ای دارد، تشدید فشارها از سوی آمریکا آنها را با محدودیت‌هایی در این زمینه مواجه خواهد ساخت که باید دید طی روزها و ماه‌های آینده چه تدابیری برای خروج از چنین وضعیتی خواهند داشت.