امیرالمؤمنان (ع) می‏‌فرماید: از روزی که پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگواریی‏ ها را بپیماید و به نیکوترین اخلاق، آراسته گردد. به گزارش گروه روی خط رسانه های ندای گیلان؛ نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش که پیامبر اکرم (ص) قبل از اسلام […]

امیرالمؤمنان (ع) می‏‌فرماید: از روزی که پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگواریی‏ ها را بپیماید و به نیکوترین اخلاق، آراسته گردد.

به گزارش گروه روی خط رسانه های ندای گیلان؛ نظریات متعددی در پاسخ به این پرسش که پیامبر اکرم (ص) قبل از اسلام چه دینی داشتند وجود دارد.[۱] که مهمترین آنها عبارتند از:

۱- پیامبر اسلامی به هیچ شریعتی عمل نکرده و پیرو هیچ دینی نبوده است.

۲- ایشان پیرو دین مسیحیت بوده است.

۳- ایشان پیرو دین حضرت ابراهیم (ع) بوده است.

۴- پیرو دین خود (اسلام) بوده است.

اما نظریه نخست را نمی‌توان پذیرفت، زیرا:

اولاً حضرت پیش از بعثت به کارهای مختلفی از قبیل عبادات، معاملات و سایر کارها می‌پرداخته و هرگز نمی‌توان پذیرفت که این اعمال تابع هیچ یک از شرایع و ادیان آسمانی نبوده است.

ثانیاً لازمه این قول این است که مردم عادی متدین به دینی باشند ولی پیامبر خدا(ص) از هیچ دینی و آیینی در کارهای روزمره خود پیروی نکند.


بیشتر بخوانید: نکات جالبی از سبک زندگی حضرت محمد(ص)


اما نظریه دوم نیز قابل قبول نیست، زیرا:

اولاً اگر ایشان تابع دین مسیحیت بودند مسیحیان و دشمنان اسلام این مطلب را به رخ مسلمانان می‌کشیدند و می‌گفتند که پیامبر شما تا دیروز مسیحی بود و از دین ما پیروی می‌کرد، امروز آمده ادّعای پیغمبری می‌کند و این سرزنش را آنقدر ادامه می‌دادند که به گوش ما نیز می‌رسید کما اینکه یهود به مسلمانان و پیامبر (ص) اعتراض می‌کردند و می‌گفتند اگر تو پیغمبری پس چرا به سوی قبله ما (بیت المقدس) نماز می‌خوانی و آنقدر این سخن را تکرار کردند تا موجب ناراحتی حضرت شدند، آنگاه به دستور الهی، قبله مسلمانان از بیت المقدس به سمت کعبه تغییر کرد. آنجا که می فرماید:

«قَدْ نَرَى تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّینَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یعْمَلُونَ؛[۲] (اى پیامبر!) همانا مى‌‌بینیم که تو (در انتظار نزول وحى، چگونه) روى به آسمان مى‌‌کنى، اکنون تو را به سوى قبله‌اى که از آن خشنود باشى، برمى‌‌گردانیم. پس روى خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما اى مسلمانان) هر جا بودید، روى خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده شده، (به خوبى) مى‌‌دانند که این فرمان به حقّ است که از ناحیه‌‌ى پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست. »

نبودن چنین اعتراض و سرزنشی از سوی مسیحیان می‌تواند شاهد خوبی بر عدم تابعیت پیامبر اسلام از دین مسیحیت باشد.

ثانیاً: فرضیه مذکور فرع بر این است که جهانی و فرا منطقه ‌ای بودن دین مسیحیت ثابت شود تا اینکه بگوییم این دین شامل تمام اقوام از جمله قوم عرب و سرزمین مکه و اطراف آن بوده و در نتیجه پیامبر اسلام را تابع این دین بدانیم، و اثبات چنین مطلبی کار آسانی نیست.[۳]

ثالثاً: عمل به شریعت مسیح (ع) در گرو آگاهی از احکام آن است و این آگاهی یا از طریق خواندن کتاب های مسیحیت (از جمله انجیل) امکان‌پذیر است و یا از طریق معاشرت با مسیحیان. اما فرض اول که با امی بودن پیامبر(صلی الله علیه و آله) و عدم قدرت بر خواندن و نوشتن ایشان باطل است.

و امّا فرض دوم نیز صحّت ندارد چون حضرت در طول زندگی خود با مسیحیان معاشرتی نداشته و در مکّه نیز اَحبار و رُهبانی وجود نداشتند که پیامبر بطور مستمر احکام و دستورات دین مسیحیت را از آنها فرا بگیرد.

رابعاً: تابع هر دینی – به حکم عقل – مقامش کمتر و پایین‌تر از مقام صاحب آن دین است، و اگر فرض شود پیامبر اسلام تابع دین مسیح (ع) بوده لازمه‌ اش برتری عیسی (ع) بر پیامبر اسلام خواهد بود و حال اینکه این مطلب خلاف ضروریات اسلام و مسلمین است زیرا ما معتقدیم که پیامبر ما از تمامی انبیاء برتر و مقامش والاتر است.

اما نظریه سوم را نیز نمی‌توان پذیرفت زیرا:

قائلین به این نظریه به برخی از آیات قرآن تمسک کرده‌ اند که دلالت آنها بر مدعای مذکور ناتمام است.

آیاتی مانند: «ثُمَ اُوحَینا اِلَیکَ اَنِ اتَّبَع مِلَةَ اِبْراهیمَ حَنِیفاً وَ ما کانَ مِنَ المُشرِکینَ؛[۴] سپس به تو وحی فرستادیم که از آیین ابراهیم که خالی از هرگونه انحراف بود و از مشرکان نبود، پیروی کن».

و آیه:«قُلْ اِنَّنی هَدانی رَبّی اِلی صِراطٍ مُستَقیمٍ دیناً قیماً مِلَةَ اِبراهیمَ حنیفاً وَ ما کانَ مِن المُشرِکین؛[۵] بگو پروردگارم مرا به راه راست هدایت کرده، آیین پابرجا (و ضامن سعادت دین و دنیا)، آیین ابراهیم، همان کسی است که از آیین های خرافی محیط خود روی گردانید و از مشرکان نبود».

روشن است که مراد از این آیات چیزی غیر از دیدگاه سوم است؛ زیرا اولاً: این آیات شریفه بعد از بعثت نازل شده و مربوط به دین حضرت قبل از بعثت نیست.

ثانیاً: بر اساس معارف اسلامی در روایات و غیر آنها دین حضرت ابراهیم پس از آمدن تورات موسی (ع) ترک شده کما اینکه دین یهود پس از آمدن انجیل عیسی (ع) متروک و دین مسیحیت پس از آمدن قرآن محمّد (صلی الله علیه و آله) منقرض گشته است. پس حضرت نمی‌تواند تابع دینی باشند که چند مرحله قبل توسط ادیان دیگر ترک شده است.[۶]

ثالثاً: مفسران گفته‌ اند که مراد از تبعیت حضرت از دین و ملت ابراهیم حنیف این است که مشترکاتی در احکام میان این دو دین وجود دارد که منشأ ظهور آن دین ابراهیم (ع) است و مراد از تبعیت پذیرفتن آن مشترکات در احکام است احکامی از قبیل: گرفتن شارب و گذاشتن ریش و غسل جنابت و طهارت گرفتن با آب و دیه مرد و…[۷]

تفسیرهای دیگری در مورد آیات یاد شده وجود دارد که مجالی برای ذکر آنها نیست.[۸]

پس از ابطال سه نظریه مذکور مانعی برای پذیرفتن دیدگاه چهارم باقی نمی‌ ماند یعنی این که بگوییم حضرت قبل از بعثت از کامل ترین دین یعنی دین اسلام پیروی می‌کرد اما احکام اسلام و وظایف خود را نه به صورت وحی آن چنان که از زمان بعثت به بعد دریافت می‌شد بلکه به صورت‌های دیگر مانند الهام‌های قلبی، تحدیث (سخن گفتن با فرشته) و رؤیاهای صادق دریافت می‌کرد.[۹]

امیرالمؤمنان (ع) در این رابطه می‌فرماید: از روزی که پیامبر از شیر گرفته شد خدا او را با بزرگترین فرشته قرین و همراه ساخت تا به وسیله آن فرشته بزرگواریی‌ها را بپیماید و به نیکوترین اخلاق، آراسته گردد.[۱۰]

بنابراین حضرت قبل از بعثت، مراحلی از نبوت را دارا بوده و با جهان غیب به گونه‌ ای ارتباط داشته است همان طور که حضرت یحیی و حضرت عیسی (ع) در دوران کودکی به مقام نبوت رسیده و با جهان غیب ارتباط داشته‌ اند.[۱۱] آن گاه (پیامبر اسلام) در چهل سالگی به مقام رسالت و ابلاغ و اظهار پیام خدا به مردم برانگیخته می‌شود.

روایات متعددی این دیدگاه را تأیید می‌کند: آن که حضرت می‌فرماید:« کنت نبیاً و آدم بین الماء و الطین»؛[۱۲] من زمانی پیامبر بودم که آدم (ع) هنوز در میان آب و گل بود.

یهودی‌ ها به رسول خدا (ص) عرض کردند: آیا شما از اول پیامبر نبودی؟ فرمود: بلی. گفتند: پس چرا در گهواره سخن نگفتی و نطق نکردی همان گونه که عیسی (ع) چنان کرد؟ فرمود: خداوند متعال، عیسی را بدون پدر آفرید و اگر او در گهواره سخن نمی‌گفت، عذری برای مریم نبود تا سرزنش دیگران را پاسخ دهد، اما من از پدر و مادر متولد شده‌ ام.[۱۳]

عده‌ای از بزرگان، نسبت به دیدگاه اخیر ادعای اجماع و اتفاق نظر شیعه را نموده ‌اند.[۱۴]


پی نوشت ها :

[۱]- برای آشنایی با دیدگاه‌های دیگر در این زمینه مراجعه شود به بحارالانوار ، ج ۱۸، ص ۲۷۱.

[۲]- بقره،آیه ۱۴۴.

[۳]- برای مطالعه بیشتر پیرامون جهانی بودن رسالت عیسی(ع) مراجعه شود به: استاد جعفر سبحانی، مفاهیم القرآن (قم، مؤسسه امام صادق(ع)، چاپ ۴، ۱۴۱۳ ق)، ج ۳، ص ۷۳ به بعد.

[۴]- نحل،آیه ۱۲۳.

[۵]- انعام،آیه ۱۶۱.

[۶]- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی ، ج ۲، ص ۱۷.

[۷]- آیت الله محمد مظفری، پرسش‌ها و پاسخ‌ها ، ص ۱۲.

[۸]- ر.ک:بحارالانوار، ج ۸، ص ۲۷۶.

[۹]- همان طوری که در روایات آمده است مانند روایتی از امام باقر (ع) در بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۲۶۶.

[۱۰]- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸.

[۱۱]- سوره مریم ،آیه ۱۲ و ۱۳.

[۱۲]- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۷۸.

[۱۳]- بحارالانوار، ج ۱۸، ص ۲۰۰.

[۱۴]- ر.ک: محمد حسین مظفر، کتاب علم امام (ع)، ترجمه محمد آصفی ، ص ۷۶ به بعد.

جهت مطالعه بیشترر.ک: منشور جاوید، آیت الله سبحانی، ج ۷ ،ص ۳۷۵ – ۳۸۴؛ پرسشها و پاسخ‌ها، آیت الله مظفر، ص ۵ به بعد؛کتاب علم امام (ع)، محمد حسین مظفر، ترجمه محمد آصفی، ص ۷۶ به بعد.

منبع : شهر سوال