قهرماني ها مرداني از اين جنسند. آنقدر متفاوتند كه حضورشان در هميشه تاريخ جا را براي نالايقان تنگ كرده و خار چشمشان بوده است.

دررثاي قهرماني ها
هميشه خوانده ايم:
در حيرتم از مرام اين مردم پست
زين طايفه زنده كش مرده پرست
ولي حالا كه باتجربه ترشدم دريافتم اين مردم نيستند كه پست هستند ، بلكه پست نالايقان و جريان سازاني هستند كه همواره سعي داشته اند چهره هاي خدوم را خدشه دار كنند و به حاشيه برانند تا شايد تنها ازاين طريق بتوانند جايگاه مردان مرد را در حاليكه أشك تمساح مي ريزند بناحق تصاحب كنند.
غافل از اينكه هرگز نميرد آنكه دلش زنده شد به عشق
و درست به همين دليل است كه هر چه بيشترعاشقان را به محاق ببرند عشق و شور زندگی بیشتری از خود إبرازمي كنند .
و از آنجاييكه حس دوست داشتن مسري است برای دیگران نیز بیشتر مقاومت ناپذیر خواهند شد تا جاييكه هيچكس ، چه دوست و چه دشمن، دیگر نخواهد توانست آنها را نادیده بگیرد .
قهرماني ها مرداني از اين جنسند. آنقدر متفاوتند كه حضورشان در هميشه تاريخ جا را براي نالايقان تنگ كرده و خار چشمشان بوده است.
احمد شاملو زندگي و مرگ قهرماني ها ي هميشه عاشق را اينچنين به زيبايي به نظم در مي آورد:
من برگ را سرودی کردم
سر سبز تر ز بیشه
من موج را سرودی کردم
پرنبض تر ز انسان
من عشق را سرودی کردم
پر طبل تر زمرگ
سر سبز تر ز جنگل
من برگ را سرودی کردم
پرتپش تر از دل دریا
من موج را سرودی کردم
پر طبل تر از حیات
من مرگ را
سرودی کردم
ژاله حساس خواه