اگر نهاد يا اشخاصي انتظار داشته‌باشند غرب و شرق براي به نتيجه رسيدن منافع ملت ايران اقدامي مي‌كنند، سخت در اشتباه هستند و اگر هر كشوري قدمي براي بهبود امور بر مي‌دارد، پشت آن برنامه‌ها و فاكتورهايي خفته كه هزينه آن قبل از اجراي هر اقدامي حساب شده است.

ندای گیلان-علي صفاري:چندي پيش اتحاديه اروپا بيانيه موسوم به «جمع‌بندي» اتحاديه اروپا درباره جمهوري اسلامي ايران را منتشر كرد. گذشته از بندهاي اول اين بيانيه كه همان تكرار مكررات دفاع اتحاديه اروپا از برجام است، نقطه تمايزهايي نيز در اين بيانيه به چشم مي‌خورد كه ضروري است كه دستگاه ديپلماسي ما با چراغ روشن و با تدبيري كارشناسانه، از مفاد اين بيانيه عبور كند. اتحاديه اروپا در اين بيانيه روي چهار موضوع مشخص تاكيد كرده است كه از جهاتي، وجوه مشترك اروپاييان با متحد آمريكايي شان را نشان مي دهد.

نقاط مشترك بيانيه اتحاديه اروپا با بيانيه 12 ماده اي پمپئو، وزير خارجه آمریکا شامل موارد زير است:

• برنامه موشك‌هاي بالستيك جمهوري اسلامي ايران مغاير با قطعنامه 2231 شوراي امنيت تفسير شده است.

• از حضور نظامي جمهوري اسلامي ايران در منطقه و به طور خاص در سوريه و يمن ابراز نگراني شده است.

• اروپاييان از فعاليت هاي به اصطلاح خصمانه و تروريستي ايران در اروپا اظهار نگراني كرده اند.

• اروپا نگراني خود را نسبت به مساله به اصطلاح نقض حقوق بشر و اعدام ها و «تبعيض عليه زنان و اقليت‌ها» در مفاد اين بيانيه گنجانده است.

محور چهارم اين بيانيه، همان وجه افتراق اروپايي‌ها با بيانيه 12 ماده اي پمپئو است. همان‌گونه که دیده می‌شود، بیانیه اروپایی روی مواضع موشکی، منطقه‌ای و به‌اصطلاح تروریسم جمهوري اسلامي ايران با بیانیه ۱۲ماده‌ای پمپئو و وزارت خارجه آمریکا که حکم مانیفست آمریکایی‌ها در رابطه با مناسبات با رژیم را پیدا کرد، اشتراک نظر دارد.

اروپایی‌ها روی حفظ برجام تاکید مي كنند و سیاست‌شان همین است در حالی‌که آمریکایی‌ها با قاطعیت از برجام خداحافظی کرده و سیاست‌شان، تغییر برجام و توافق‌های دیگری است.

وجه افتراق بيانيه‌هاي اتحاديه اروپا و پمپئو نكته بسيار مهمي است كه دستگاه ديپلماسي ما يا حساسيتي نسبت به آن ندارد يا اينكه آن را ناديده مي گيرد.

اروپا برای حفظ همین برجام بدون حضور آمریکا، که خاصیت چندانی هم ندارد، الزاماتی روی میز جمهوري اسلامي گذاشته اند. بیانیه اروپایی‌ها، نیم‌نگاهی به برجام و حفظ آن دارد و آن هم به این علت است که اروپایی‌ها برجام را می‌خواهند اما در تعادل‌قوای موجود نمی‌توانند اولتیماتوم‌های آمریکا را ناديده بگيرند.

در این میان اروپا با دو طرف يعني یکی جمهوري اسلامي و ديگري آمریکا روبه‌رو است. حرف آمریکا مذاکره و امضای توافق با ايران به شرط آمدنش پای میز ۱۲شرطی است که پومپئو اعلام کرده است.

همان‌گونه كه رهبر انقلاب تاكيد فرموده‌اند به اروپا نيز نمي‌شود اعتماد كرد. اما برخي در وزارت خارجه كشورمان چنين القا مي‌كنند كه اروپا تنها اميد و آخرين روزنه نجات است كه مي‌تواند وضعيت موجود را تغيير دهد و همين را به يك آب باريكه‌اي تشبيه مي‌كنند كه در مقابل جمهوري اسلامي ايران باز مانده است.

بايد هوشيار بود و از تجربه برجام درس گرفت. اينكه در اين شرايط تنها به اروپا متوسل شويم خطاست؛ بايد ديد كه اروپا با تمام سياست‌هايش، تا چه ميزان به طرف آمريكا كشيده مي شود.

رصد حركت اروپا و سمت و سو پيدا كردن آن‌ها به مواضع ترامپ يا هرگونه نزديكي تاكتيكي و استراتژيكي اروپا نسبت به آمريكا، ادله و پيام روشني است كه خبر از تنگ‌تر كردن حلقه محاصره عليه نظام جمهوري اسلامي ايران دارد. اينجاست كه مي‌بينيم كه حتي INSTEX نيز هيچ‌گاه رود نيل ما را براي عبور از بحران‌هاي اقتصادي در برابرمان باز نخواهد شكافت زيرا همه اين ها، تارهاي به هم تنيده آمريكايي‌ها هستند كه اين بار از سوي بازار اروپا به ما عرضه مي‌شود و جاي تامل دارد. دانستن اين مهم براي مسئولان ضروري است كه ما مديون اروپا نيستيم. اروپاییان نمی‌توانند براي این كانال بر ما منت بگذارند زیرا ۱۲ تعهد برجامی‌داشتند که هنوز انجام نشده است و در واقع ما از آن‌ها طلبکار هستیم و بدهكار اصلي اروپاييان هستند.

اقدام متقابل

با توجه به زخمي كه حاكميت ايران از بدعهدي غربي‌ها در مباحث مختلف خورده است، قابل درك است كه با محافظه‌كاري شديدي به مراودات ادامه دهند. در همين حال مراكز تصميم‌گير و تصميم‌ساز جمهوري اسلامي كه بي‌شك از دايره قدرت دولت نيز جدا هستند، مي‌كوشند اگر غرب سعي مي‌كند از ابزار مشكلات معيشتي و تحريمي در ايران به عنوان اهرمي براي رسيدن به اهدافش استفاده كند، باج جديدي به آن‌ها ندهند.

اقدامي كه با توجه به خيانت‌هاي غربي به برجام و جوان‌مرگ كردن اين معاهده بين‌المللي و كارآمد، قابل درك وتحسين برانگيز است ولي اگر اين مراكز و آن‌هايي كه مصلحت و منافع ملي را به دور از جناح‌بازي و سياست‌زدگي ترجيح مي‌دهند، به تصميم مناسبي رسيدند، ديگر نبايد بازي‌ها و فشارهاي سياسي كه هميشه در ايران وجود داشته است، تاثير منفي بگذارد و سبب آسيب به منافع ملت شود.

مشخص است كه در مناسبات بين‌المللي، گرگ‌ها در پس پرده منتظر شكار خود هستند و خداي همه آن‌ها منفعت مردم‌شان است؛ بنابراين اگر نهاد يا اشخاصي انتظار داشته‌باشند غرب و شرق براي به نتيجه رسيدن منافع ملت ايران اقدامي مي‌كنند، سخت در اشتباه هستند و اگر هر كشوري قدمي براي بهبود امور بر مي‌دارد، پشت آن برنامه‌ها و فاكتورهايي خفته كه هزينه آن قبل از اجراي هر اقدامي حساب شده است.