تعجب فیدل کاسترو از منزل امام خمینی/ ضربه‌ای که احمدی‌نژاد به کشور زد در ادامه خلاصه ای از گفت و گوی کاظم اکرمی درباره تفاوت مدیران دهه شصت با مدیران امروز را بخوانید؛ به نظر شما مهمترین ویژگی مدیران دهه شصت چه بود؟قبل از انقلاب مسلمانی و رفتار مسلمانی خواسته هیأت حاکم نبود. کسانی که […]

تعجب فیدل کاسترو از منزل امام خمینی/ ضربه‌ای که احمدی‌نژاد به کشور زد

در ادامه خلاصه ای از گفت و گوی کاظم اکرمی درباره تفاوت مدیران دهه
شصت با مدیران امروز را بخوانید؛

به نظر شما مهمترین ویژگی مدیران دهه شصت چه بود؟
قبل از انقلاب مسلمانی و رفتار مسلمانی خواسته هیأت حاکم نبود. کسانی
که تحت تأثیر سخنرانی های مختلف بودند، آن روز با اراده و آگاهی اسلام را انتخاب
کردند و هیچ کس دنبال منفعت نبود. از سال های بعد وارد جریانی می شویم که متولدین
دهه های بعد در شرایطی بزرگ شدند که آن نوع اراده و آگاهی را خیلی نداشتند. شرایط
طوری بود که آموزش و پرورش، رادیو، تلویزیون و همه روزنامه ها صحبتشان از اسلام و
مسلمانی بود و گزینش عقلانی و اختیاری اسلام برای زندگی کردن کمتر شد. نکته اساسی
این است که تفاوت مسئولین الآن با آن موقع این است که آنها آزادانه و آگاهانه
انتخاب کردند و دیدشان را در آن مسیر قرار دادند و حالا خیلی کمتر است. 

رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اخیر خود ویژگی مسئولین دهه شصت را بی
اعتنایی به دنیا و اهتمام به خدمت دانستند. به نظر شما چرا در شرایط امروز رهبر
معظم انقلاب این موضوع را مطرح کردند و تأکید داشتند که باید آن دوران را به یاد
بیاوریم؟
مرحوم دکتر سید مصطفی کیایی در دو سال آخر وزارت آموزش و پرورش با من
همکار بود. ایشان سال 64 معاون اداره بهداشت همدان بود و 24 هزار تومان حقوق می
گرفت. ما ایشان را برای معاونت مالی وزارتخانه به تهران دعوت کردیم. حقوق این
بزرگوار 10 هزار تومان کم شد. من در دو سالی که با ایشان کار کردم هرچه خواهش کردم
از پول هایی که نخست وزیر در اختیار ما می گذارد لااقل ماهیانه هزار تومان به
ایشان بدهم، گفت من سرباز انقلاب هستم و دنبال این چیزها نیستم.

وقتی جلوتر آمدیم اشتباهاتی در کارها شد و کسانی که کشور را اداره می
کردند نخواستند که امثال این افراد نظر بدهند که نمایندگان چطور وارد مجلس
شوند. با این پول هایی که الآن بعضی از نمایندگان برای راه یابی به مجلس خرج
می کنند یا در دوره های قبل خرج کرده اند و بده بستان هایی که با بعضی مسئولین
دارند که چند دوره نماینده بمانند، قبح دنیاطلبی و قدرت خواهی و پول دوستی از بین
رفته است.

مهمترین ضربه را هم دوره احمدی نژاد زد که وقتی به عنوان مثال ایشان
در سال آخر مسئولیت به وزیران خود 50 سکه و 100 سکه داد، مردم این عمل او را در
روزنامه ها خواندند، آرام آرام دیدند دنیا هم آن چنان که می گفتند بد نیست؛ اینها
هم مدعی ارتباط با امام زمان (عج) هستند و هم دنیایشان را دارند، ما چرا نداشته
باشیم؟

با تغییر شرایط، دستگاه های مختلف دیدند که هم می شود روزه گرفت و
نماز خواند و هم ماهیانه 50 میلیون تومان حقوق گرفت و گفت به من ربطی ندارد که
بعضی ها دو میلیون حقوق می گیرند!

حقوق نخست وزیر دهه شصت چقدر بود؟
یکی از کسانی که در نخست وزیری آن زمان کار می کرد می گفت یک روز آقای
نخست وزیر چکی به من داد که نقد کنم؛ دیدم مبلغش سه هزار و پانصد تومان است. رفتم
به نخست وزیر گفتم انگار شما اشتباه کرده اید؛ من کارمند شما هستم و پنج هزار
تومان می گیرم و شما برای خودتان سه هزار و پانصد تومان نوشته اید. نخست وزیر گفت
برو همین چک را نقد کن زیرا من باید درد مردم جنوب شهر را بدانم.

فیدل کاسترو وقتی که منزل امام را دید تعجب کرد و به یادگار امام گفت
کشور شما از این اتاق کوچک رهبری می شده است؟ و با تأسف گفت شما نتوانسته اید این
را در جهان تبلیغ کنید.

اگر ما بتوانیم به روحیه دوران برگردیم چه تأثیری در برون رفت از چالش
های اجرایی موجود دارد؟
ما که مبارزه کردیم همه تلاشمان این بود که حرف های مرحوم آقای
طالقانی و مرحوم شهید مطهری راجع به امیرالمؤمنین (ع)، نمی گویم صد در صد، لااقل
70 تا 80 درصد اجرا شود. ولی مواظبت نکردند؛ اول هم از مجلس شروع شد و بعد رابطه
مجلس و وزیران و بعد رسانه ها و بعد به سایر بخش ها سرایت کرد.

قوه مقننه باید قوانینی وضع کند تا کسانی که در طول نمایندگی با
وزیران بده و بستان می کنند و از این راه مفاسدی حاصل می شود برای دوره بعد
صلاحیتشان رد شود. قوه قضائیه هم باید در این زمینه کمک کند. کمک قوه قضائیه این
است که روی قضات و مستشاران بررسی های قوی داشته باشند. الآن بسیاری از مردم از
کسانی که در قوه قضائیه کاری را به ناحق به نفع شخص یا اشخاصی انجام می دهند به
شدت ناراضی هستند.

در همان سال هایی که من در آموزش و پرورش بودم، کارمندی به من
گفت کسی که لوازم التحریر برای وزارتخانه می خرد تبانی کرده و گران می خرد. گفتم
حراست بررسی کرد و دیدیم که درست می گوید و گفتیم که این آقا را بیرون کنید. بعد
همان کارمند آمد و گفت خدا را شکر زنده ایم و دیدیم که یک کارمند معمولی می تواند
به مسئول وزارتخانه نکته ای را بگوید و او هم بررسی و عمل کند.

نکته دیگری را اضافه کنم. ما نهادی شبیه شورای نگهبان به عنوان شورای
امر به معروف و نهی از منکر برای خود روحانیت هم نیاز داریم. زیرا رفتار بعضی از
روحانیون در دانشگاه ها، وزارتخانه ها و سازمان ها سبب دوری مردم از رفتار اسلامی
و سبک زندگی اسلامی، که مقام معظم رهبری بر آن تأکید می کنند، می شوند. البته
بسیاری از روحانیون هم در کار خود موفق هستند.

29216