شعارهای موهن و عنوان «آخوند آمریکایی» به نوعی ترور سیاسی شبیه ترورهای مقدماتی سالهای شصت از سوی گروهک نفاق را یادآور میشد که پیشتر در حق شهید بهشتی و شهید مطهری و نهایتا در حق آیت الله هاشمی شاهد بوده ایم

سرویس سیاسی ندای گیلان:جریانی که سالهاست بر هر چه نماد وحدت است آتش میکشد در اقدامی هماهنگ راهپیمایی روز قدس این یادگار امام عظیم الشان را هدف قرار داد.
معترضان به ریٔیس جمهوری افراد معدودی بیش نبودند و بیشتر به عوامل میدانی دستهای مرموز شباهت داشتند. انتقاد و اعتراض به ریٔیس جمهوری و دولت امری مشروع و قانونی است.

اگر همه آنها که به آقای روحانی رای ندادند به خیابان بیایند نیز بلااشکال است همچنان که اگر هواداران او اقدام به راهپیمایی و شعارهایی به نفع ریٔیس جمهوری کنند نیز مشروع و قانونی است چرا که اساس اعتراض مدنی و شعار علیه یا له سیاستمداران پذیرفته است البته لازم است اولا برای همه و درباره همه آزاد باشد و ثانیا لوازم منطقی و قانونی آن رعایت شود. آنچه دیروز رخ داد انتخاب شعارهایی موهن و غلط و دربرنامه و زمانی غلطتر بود.

استفاده از یک راهپیمایی عمومی آن هم روز قدس و به ویژه تحت الشعاع قرار دادن آن برای اهداف خاص فردی یا حزبی امری ناصواب است. آنها میتوانند به اجتماعات خاص خود دعوت و دیدگاه های خود را بیان کنند. پذیرش تنوع سیاسی و فرهنگی در چارچوب قانون اساسی یک ضرورت است. آنچه رخ داد از دیدگاه هیچ یک از مخالفان یا طرفداران چنین حرکاتی یک اقدام مدنی و خودجوش تلقی نمیشود بلکه شدت و حدت شعارهای موهن و عنوان «آخوند آمریکایی» به نوعی ترور سیاسی شبیه ترورهای مقدماتی سالهای شصت از سوی گروهک نفاق را یادآور میشد که پیشتر در حق شهید بهشتی و شهید مطهری و نهایتا در حق آیت الله هاشمی شاهد بوده ایم.

آنانی که به روز قدس امسال حمله ور شدند ناشناخته نیستند و همه میدانند که اگر نهادهای ذیربط همت کنند، میتوانند آنها را سر جایشان بنشانند. اما متاسفانه به خوبی میدانیم برخی از کسانی که باید در برابر چنین رفتارهایی موضع سنجیده ای اتخاذ کنند خود از حامیان تیٔوریک یا سیاسی و پشت پرده این جریانات بوده و یا هستند و چندان از ایجاد چنین بحرانهایی ناخرسند نمی باشند.

آنها نگران قطبی شدن کشور نیستند بلکه اتفاقا به قطبی شدن آن دلبسته اند تا از بحرانهای فرضی ماهی خود را شکار کنند و شکستهای اجتماعی و انتخاباتی را جبران نمایند. آنها میدانند که نمی توانند از روحانی بنیصدر بسازند، اما در جستجوی بنی صدر سازی با ایجاد بحرانهای مصنوعی هستند. روحانی هیچ گاه بنی صدر نخواهد شد اما آنها بدانند چه بسا راهی که میروند همان است که گروه های نفاق رفته اند و به نام انقلاب و اسلام اما با اندیشه و شیوهای انحرافی،بهشتی ها و مطهری ها را هدف گرفتند. در تحلیل ریشه این اقدامات، میتوان به جریانهایی اشاره کرد که اولا درک
درستی از دلایل انقلاب اسلامی و سه ارزش بنیادی آن (استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی) ندارند و ثانیا قادر نیستند از طریق سالم و رقابتی، برنامه و سیاستهای خود را به پیش ببرند و مجبور میشوند تا به اقداماتی جنجالی دست یازند و از پروژه های تهاجمی و عصبانی یا منفعلانه از پیش شکست خورده،
پرده برداری کنند. این اقدامات نتیجه گم شدن مبنا در برد و باخت های سیاسی است. جریانات موثری که اصول و مبناهایشان را بر اساس برد و باخت سیاسی شان تنظیم میکنند به تیٔوری پردازی هایی روی می آورند که نتیجه اش هتاکی های صورت گرفته از سوی محافل پشت پرده و عوامل میدانی شان آن هم در روزهایی نظیر رحلت امام یا روز قدس شریف است.

با این حال باید مراقب بود که پاسخ به رفتارهای این گروه های دست آموز نیازمند دقت مضاعف است. آنها دنبال ایحاد زاویه های مسیٔله ساز در ساختار کشور هستند و تلاش میکنند دولت را درگیر موضوعات حاشیه ای بعضا تیٔوریک و غیر مهم در شرایط امروز جامعه کنند تا بتوانند دولت و عموم مردم همراه را هدف حملات خود قرار دهند و بخشی از طرفداران خود را با تحمیل هزینه های سنگین به کشور بسیج کنند. لذا هر اقدام و پاسخی که دولت و حامیان آنها را به چنین فضایی وارد کند عملا آب به آسیاب فضاسازی های مجعول است. در زمانهای که میدانیم بسیاری از آنها که وظیفه شان برخورد است چنین عزمی ندارند نباید وارد میدان بازی آنان شد. بهترین پاسخ دولت به چنین فضاهایی در این شرایط از یک سو شفاف سازی و معرفی دستهای پیدا و پنهان باندهای مافیایی به افکار عمومی و مطالبه اقدام موثر از نهادهای امنیتی و قضایی با زبان حقوقی و از سوی دیگر پرهیز از مشغولیتهای مزاحم حاشیه ای، بالا بردن سطح کارآمدی و توجه به موضوعات حساس اقتصادی و بین المللی به ویژه با توجه به شرایط و تحولات نسبتا خطرناک و پرعارضه منطقه است. در عرصه شخصی نیز اتخاذ شیوه «و اذا مروا باللغو مروا کراما» و همچنین «قالوا سلاما» بهترین شیوه برای شخصیتهای هدف ترور سیاسی است. مردم به خوبی دریافتهاند کدام مافیا مشغول تغذیه و تدارک بحران است.

پاسخ اینان را باید به بیداری عمومی و آگاهی سیاسی مردم سپرد و به شیوه های تدریجی، مدنی و قانونی چنان که در چندین انتخابات اخیر شاهد بوده ایم پیام روشنی به آنها داد. عبور از هر خط قرمزی به ویژه از سوی حامیان دولت منجر به
خشونت و خدمت به بحران است. نهایتا انکاری نیست که این بحرانها عوارض خود را برای کشور دارد. چنان که در داستان سفارت سعودی شاهد بودیم. خواه نا خواه سکوت به همراه رضایت و توجیهات داخلی برخی حامیان این اقدامات و برخورد سهل گیرانه بسیاری از نهادهای ذیربط با این جریانات، متاسفانه نوعی ناامنی سیاسی را به دنبال داشته و دامنگیر موافق و مخالف خواهد شد. بابهای ناصوابی گشوده و آسیب هایی در پی خواهد داشت. روشن شدن ابعاد این اقدامات غلط و همین موجهای محکومیت در نزد نخبگان و مطالبه پیوسته از نهادها و مقامات مسیٔول برای اقدام عملی و رها نکردن آنان تا پاسخگویی کامل چاره ساز است. پیشرفت کشور و صیانت از نظامی که یادگار امام عظیم الشان است نیازمند عبور خردمندانه از این بحرانهاست، چنان که بسیاری از ملتهای جهان با افراط گرایان عمل کرده و آنها را کنترل و هضم کرده اند. هزینه کنترل و هضم، قطعا کمتر از خشونت است. زمانه این جریانات و حامیانشان را یا بیدار و یا رسوا و سر جایشان خواهد نشاند، چنانکه خیلی زود پرده از تزویر پیشینیان برداشت.