اگر جریان اصلاحات شکست بخورد و مردم از این جریان ناامید شوند و دولت دوازدهم نتواند توجه افکار عمومی را به خود جلب کند طبیعتا توجه مردم به سوی جناح راست حرکت می کند

به گزارش سرویس سیاسی ندای گیلان،این روزها بسیاری ازحامیان روحانی درعین اینکه کلیت دولت را تایید می‌کنند، اما به نوع انتخاب وزرا انتقاد دارند،انتقادی‌ که دلسوزانه است. البته این امید وجود دارد که با همین کابینه فعلی وعده‌های روحانی در ابعاد مختلف داخلی وخارجی تحقق پیدا کند، زیرا در غیر این‌صورت آلترناتیو جریان اصلاحات پایداری‌ها خواهند بود. به بهانه بررسی این مورد وتاثیر رفتار دولت برسرنوشت جریان اصلاحات، گفتگو  با دکتر فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاح‌طلب،  در ادامه می‌خوانید.

درجریان انتخابات روحانی چنان با ادبیات اصلاح‌طلب درمیتینگ‌های مختلف سیاسی حاضر می‌شد که ‌گویا او یک اصلاح‌طلب دوآتشه است، اما این حرارت در آرایش کابینه دیده نشد.

فرجام وسرنوشت فضای سیاسی کشور درادبیات و رفتار سیاستمدارن تاثیرگذار است. ارزیابی روحانی ازشرایط داخلی و بین‌المللی به‌گونه‌ای است که کارآمدی وهمکاری دولت با سطوح مختلف نظام از اهمیت بالاتری برای روحانی برخوردار است تا اینکه او به عنوان رئیس‌جمهور به تحول درگفتمان سیاسی بپردازد.

امروز ایران درحوزه‌های اقتصادی با چالش‌های اقتصادی روبه‌روست. نیازمند جذب سرمایه‌گذاری خارجی جهت انجام پروژه‌های‌ملی هستیم. از طرفی در حوزه اجتماعی با پدیده‌هایی همچون فقر، فقدان اشتغال، بیکاری‌گسترده، بحران حاشیه‌نشینی، افزایش‌جرم وحتی امنیتی شدن شرایط مرزها مواجه هستیم.

درحوزه منطقه‌ای دو دشمن فعال«عربستان و رژیم اسرائیل» به صورت هماهنگ با یکدیگر دست به تحرکات گوناگونی علیه منافع کشورمان در منطقه زده‌اند و درحوزه بین‌المللی نیز با دولت ناکجا آبادی در آمریکا روبه‌رو هستیم که نمی‌توان ارزیابی دقیقی از نوع رفتار آن داشت. مشکلات درونی و فشارهای مختلف می‌تواند این خطر را ایجاد کند که برای انحراف افکارعمومی به سیاست امپریالیستی پناه ببرند. سیاستی که می‌تواند به آغازجنگ درنقطه‌ای از دنیا برای دورکردن فشارها از اطراف ترامپ منتهی شود.

اما به نظر می‌رسد نمایش کشیدن این موارد درمقابل رفتار رئیس‌جمهور تنها لاپوشانی است…

 خیر،این طور نیست. وضعیت امروز کشور اعم از اصلاح‌طلبان واصولگرایان، حاصل کنش‌های درونی آنهاست. اگر امروز مشاهده می‌شود که با شعارهای اصلاح‌طلبی به قدرت می‌رسند و رفتارها و کنش‌های متفاوتی انجام می‌دهند. اگر اصولگرایی ازماهیت و ظرفیت خود خالی شده، اگرآقای روحانی در حد و قامت یک اصلاح‌طلب درانتخابات حاضر می‌شود و درحال حاضر تبدیل به یک چهره محافظه‌کار شده، به ‌علت شرایط دوگانه درکشور است.

از یک طرف روحانی علاقه‌مند است که کشور را از بحران‌های مختلف دور نگاه دارد واز طرف دیگر نوعی ثبات را در داخل ایجاد کند. واقعیت آن است که، آنچه  اکنون مشاهده می‌کنیم دسترنج ماست.

درحوزه سیاست تا چه‌اندازه مبتنی بر مانیفست و مرامنامه دقیق با یک برنامه حساب شده و استراتژیک رفتارکرده‌ایم؟ اگرغیر از شرایط فعلی ‌شرایط دیگری را انتظار داشتیم،خیالپردازانه بود. برای من که شخصا اوضاع را نظارت می‌کنم شرایط فعلی در آرایش کابینه دور از انتظار نبود.

پس احتمال معرفی کابینه‌ای کارآمدتر که به شعارهای رئیس‌جمهور وفادار باشد وجود نداشت؟

  اگر به جای دکتر روحانی، محمد رضا عارف رئیس‌جمهور می‌شد نمی‌توانست کابینه بهتری را معرفی‌ و انتظارات را برآورده کند. انتخاب کابینه ومعرفی آن به مجلس وامکان فعالیت آنها منوط به اعضای مختلف پازل قدرت درایران است.

آنچه اکنون مشاهده می‌شود، حاصل مجموعه شرایط سیاسی درایران است و روحانی نیز مجبور به رفتار در همین فضای سیاسی است. چیزی‌ که از روحانی بعید و عجیب است، شعارهایی بود که او در انتخابات پیش مطرح کرد که امروز می‌توان از آن شعارها به رندی سیاسی برای کسب رای بیشتر تعبیرکنیم و  چندان هم روحانی را ملامت نکنیم همان طور که آقای رئیسی هم سعی داشت از خود چهره ویژه وحامی محرومین، زاغه نشین‌ها و حامی هنرمندان «رپ» نشان دهد. ارائه تصویری خاص در ایام انتخابات با خواستگاه سنتی او هم خوانی نداشت.

شرایطی که برای جریان اصولگرا تعریف کردید واقعیت است. این جریان سال‌هاست درحوزه تولید اندیشه گرفتار مشکلاتی‌است، اما جریان اصلاحات آن‌قدر قدرتمند است که خارج از دایره اصلاح‌طلبی یک اصولگرای معتدل را به عنوان  یک کاندیدای اصلاح‌طلب به مردم بقبولاند، مسیری‌که روحانی انتخاب کرده باعث ‌آسیب به جریان اصلاحات نخواهد شد؟

 بدون تردید همین‌طور است. اما اصلاح‌طلبان چه ‌کاردیگری می‌توانستند انجام دهند؟ ما در قطعه کوچکی از زمین بازی، امکان بازی داشتیم و به خوبی ماموریت خود را انجام دادیم. ما دردوگانه بین رئیسی و روحانی هم اختیار انتخاب روحانی را داشتیم و هم مجبور به انتخاب روحانی بودیم. همه افرادی که درک جامعی از شرایط داخلی و بین‌المللی دارند و منصفانه شرایط را تحلیل کنند، باید به حسن روحانی رای می‌دادند.

البته ما آفات و ابعاد انتخاب خود را می‌دانستیم. به همین علت هم اکنون که روحانی کابینه فعلی را انتخاب کرده، باز هم از روحانی حمایت می‌کردیم. زیرا انتخاب اوکمتر برای کسب منافع و امتیاز بود .انتخاب‌روحانی  راهبرد ملی بود تا کشور از پرتگاه و تداوم سیاست‌های غلط احمدی‌نژادی دوری کند. اصلاح‌طلبان می‌دانستند که احمدی‌نژاد وتفکر او چه بلیه‌ای است. امروز افرادی که از احمدی‌نژاد حمایت کردند، بسرعت از حمایت از او فرار می‌کنند زیرا هزینه‌های آن حمایت را در این سال‌ها پرداخت می‌کنند.  اصلاح‌طلبان نمی‌خواستند چیزی شبیه به احمدی‌نژاد که در سعید جلیلی خود را نشان می‌داد، تداوم پیدا کند. حتی اگر آن زمان حسن روحانی نبود و علی‌لاریجانی با چنین نگاهی به کار زار انتخابات حاضر می‌شد، از او حمایت می‌کردیم؟ مگر در انتخابات مجلس در قم ازعلی لاریجانی حمایت نکردیم. علی‌لاریجانی عضو لیست امید درانتخابات مجلس بود. این رویکرد نشان می‌دهد که اصلاح‌طلبان به دنبال تسویه حساب کینه ورزی‌های قدیمی نیستند. اصلاح‌طلبان دارای یک ظرفیت ملی بودند که از آن استفاده کردند.

این قبیل اقدامات درجریان اصلاحات باعث ریزش بدنه اجتماعی آنها نمی‌شود؟

 در بسیاری از شهرهایی که از لیست‌های امید دفاع می‌کردیم و یاحتی در انتخابات خبرگان تهران، مردم از ما پرسیدند که جریان اصلاحات چرا باید از این دسته افراد حمایت کند. پاسخ ما اصلاح‌طلبان به این  سوال‌های بحق، این بود که ما این اعتبار را برای کجا می‌خواهیم، همه این اعتبار سیاسی برای جریان اصلاحات به وجود آمده تا در جهت منافع کشور از آن استفاده شود. گاهی خواسته‌های ما ایده‌آل نیست اما از منظر سیاست قابل فهم است. درنتیجه اصلاح‌طلبان بین جلیلی و روحانی از روحانی حمایت کردند و تاریخ هم نشان داد که انتخاب اصلاح‌طلبان درست بوده. روحانی بزرگ‌ترین مشکل امنیتی ایران را حل‌کرد. امروز در پرتو رفتار خردمندانه، اقتصاد شکل عاقلانه‌تری پیداکرده است. امروز بسیاری از روش‌های غلط اجرا نمی‌شود. درانتخابات اخیر هم که جهانگیری خوش درخشید و احساس می‌شد که شاید روحانی نتواند خوب عمل کند وجهانگیری به عنوان چهره اصلی اصلاح‌طلب مطرح شود کنار گذاشته شد. این پیشنهاد  در دم رد شد. زیرا ما اعتقاد داشتیم  که ظرفیت آقای روحانی بالاتر ازکاندیدای اصلاحات است و از اوحمایت کردیم.

با این کابینه می‌‌توان به اجرای وعده‌های رئیس‌جمهور امیدوار بود؟

کابینه روحانی کابینه بدی نیست. ما به برخی از وزرا انتقاد داشتیم، اما این روحانی است که باید تصمیم بگیرد و اوست که درصف اول  وزرا حضور دارد.  درکابینه چهره‌هایی همچون  زنگنه، ظریف، قاضی‌زاده هاشمی و ربیعی با تمام انتقاداتی که به او وجود دارد، حضور دارند.

اگرنگاهی به ساختار وزرات کار بیندازیم طیف وسیعی از مدیران اصلاحات را در این وزراتخانه مشاهده می‌کنیم و آقای آخوندی، کرباسیان و آوایی انتخاب‌های قابل دفاعی هستند. من دردولت  اصلاحات هم تلاش زیادی کردم که از خانواده آوایی‌ها در دولت استفاده کنیم. در دولت اول اعتدال هم پیشنهاد ما به رئیس‌جمهور استفاده از سیدعلیرضا آوایی بود.

او عملکرد قابل دفاعی در دادگستری تهران داشت. قطعا انتقاداتی به کابینه روحانی وجود دارد، اما کابینه کنونی ظرفیت  فعلی‌کشور ماست. زمانی که با ساختار در ایران آشنا باشیم و رئیس‌جمهور هم بخواهد نام نیک از خود به جا بگذارد، به نظر می‌آید کابینه روحانی قابل دفاع باشد. اما اگر دولت روحانی موفق نشود جریان اصلاحات آسیب خواهدخورد، زیرا اصلاح‌طلبان تولید کننده گفتمان سیاسی فعلی هستند. ما به‌اندازه زمینی‌که داشتیم بازی کردیم و مطمئنا  از لطمات و آسیب‌های آن در امان نخواهیم بود.

درنتیجه باید به رئیس‌جمهور کمک کنیم که با عملکرد قابل قبولی این دوران را پشت سر بگذارد. اما با این شرایط داخلی و خارجی  نمی‌توان معجزه ایجاد کرد. اگر تمام وزرا مانند ظریف و زنگنه بودند شرایط داخلی و خارجی امکان تحقق استفاده از همه ظرفیت‌ها را نمی‌داد. مهم آن راهبردی است که رئیس‌جمهور باید تبیین کند و از  وزرای خود بخواهد به آن دست پیدا کنند.

به نظر می‌رسد دچار نوعی ایستایی شده‌ایم، زیرا دکتر ظریف که شخصیت بزرگی هم هستند نتوانسته‌اند تحولی در دستگاه سیاست خارجی ایجاد کنند. وزرات خارجه دیگر دستگاه تایید و تکذیب نیست. وزرای خارجه امروز اقتصاد محور هستند همه فریاد می‌زنند که سرمایه خارجی به ایران بیاید، چرا دستگاه سیاست خارجی ایران اقتصاد محور نمی‌شود؟

 نباید کابینه را خارج از ساختار فعلی دانست. سیاست خارجی ایران سیاست خارجه خاصی است. امکان بهره‌وری و جذب سرمایه‌گذاری خارجی نیازمند پیش‌شرط‌های بین‌المللی است. امروز تنها با اجرای برجام امکان عادی سازی بین‌المللی وجود ندارد. ما درابتدا باید بپذیریم که می‌خواهیم در دل جامعه بین‌الملل بازی کرده و از امتیازات آن بهره‌مند شویم.

نباید شتر سواری دولا دولا کرد. نمی‌توان با استفاده از پتانسیل داخلی مشکلات اقتصادی را حل کرد. در داخل ظرفیت توان فائق آمدن بر تمام مشکلات اقتصادی را نداریم. هیچ کشوری دردنیا بدون سرمایه‌گذاری خارجی و باز کردن درب‌های خود بر روی جهان خارج  پیشرفت نکرده است.

اگر کسی بتواند بعد از جنگ جهانی دوم یک نمونه در این مورد را به من نشان دهد من کرسی دانشگاهم را به او می‌بخشم.  نمی‌توان هم در ادبیات جنگ سرد به‌سر برد و هم وارد باشگاه‌های جهانی شد. فهم دولت ازتعامل با جامعه جهانی و کنش در صحنه بین‌المللی و جذب سرمایه گذاری خارجی با سایر بخش‌ها در تعارض است درنتیجه همدیگر را خنثی  می‌کنند. نباید نگاه‌های اروپای شرق الگوی ما باشد. برخی از سفرای ما قدرت ایجاد رابطه ندارند. برخی از  سفراتنها از منافع سفیرشدن استفاده می‌کنند. ظریف هرچند درحوزه خارجی تواناست، اما درحوزه سیاست خارجی محافظه کار است.

شما در بخشی از پاسخ خود به  این موضوع اشاره کردید که حتی اگر روحانی در سال 92 در صحنه انتخابات حضور نداشت، امکان حمایت اصلاح‌طلبان از لاریجانی وجود داشت. امروز رفتار فراکسیون امید درمجلس  و برخی اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد که به رغم داشتن دوگزینه  خوب به نام‌های عارف و جهانگیری برخی علاقه‌مند به حمایت از لاریجانی هستند. آیا اصلاح‌طلبان به این سمت حرکت خواهند کرد؟

من گفتم چهار سال پیش اگر به این نتیجه می‌رسیدیم که یک نفر کشورمان را از تداوم راه احمدی‌نژاد باز می‌دارد حتی اگر علی لاریجانی بود، از او حمایت می‌کردیم. اما در ادامه مشاهده کردیم که روحانی درحوزه مدیریت و سیاست‌ورزی خوب عمل‌کرد.

اما اینکه درحال حاضر لاریجانی درحال پررنگ‌تر شدن است درحالی که ما دو کاندیدای جدی داریم، باید گفت طبیعتا تیم آقای لاریجانی علاقه‌مند است فضا را بیش از آنچه هست برای حضور لاریجانی برجسته کند. درحالی که من شانس زیادی برای لاریجانی درعرصه انتخابات قائل نیستم، چون افکار عمومی است که باید رای دهد.

اگر جریان اصلاحات شکست بخورد و مردم از این جریان ناامید شوند و دولت دوازدهم نتواند توجه افکار عمومی را به خود جلب کند و طبیعتا توجه مردم به سوی جناح راست حرکت کند، اما شخصیت‌هایی که در جناح راست اثر گذارند و امکان رای‌آوری دارند لزوما با جریان لاریجانی رابطه خوبی ندارند.

آقای لاریجانی اگر می‌خواهد در انتخابات پیروز شود، زمانی می‌تواند ازپشتکار افکار عمومی بهره برداری کند که جریان اصلاحات از او حمایت کند. درنتیجه اگر این دولت شکست بخورد لاریجانی که سهل است عارف و جهانگیری‌هم پیروز نخواهند شد. اگر شورای شهر تهران موفق نشود و مجلس مرتبا مخاطبان خود را از دست بدهد در این صورت نه کاندیدای نزدیک به اصلاح‌طلبان و نه لاریجانی نزدیک به اصلاح‌طلبان رای نخواهد آورد.

اما این امکان وجود دارد که لاریجانی به سوی جناح اصولگرای منتقد وضع موجود تغییر مسیر دهد؟

  اگر لاریجانی هر چه به ریاست جمهوری1400 نزدیک شویم، تلاش کند که خود را به پایداری‌ها نزدیک کند قطعا موفق نخواهد شد. لاریجانی اگر در محضر پایداری‌ها با آب زمزم هم خود را بشوید جریان احمدی‌نژاد و جبهه پایدارچی او را نخواهند پذیرفت. اگرجریان اصلاح‌طلب شکست بخورد آلترناتیو آن جریان راست تندروست. در شکست اصلاح‌طلبان  راهی برای راست میانه و عاقل وجود ندارد. البته در ایران  افرادی که از قبل نقشه می‌کشند و کت شلوار دامادی می‌پوشند معمولا به حجله راه نمی‌یابند و هیچ کاندیدایی در ایران نتوانسته با چهار سال برنامه ریزی برای انتخابات ریاست جمهوری به پیروزی برسد. گردونه سیاست در ایران در حال تغییر است.

شانس عارف و جهانگیری در این زمینه به چه‌اندازه است؟

 آقای عارف  با ورودش به مجلس به جایگاه خود آسیب زد. من به عنوان یک مشاور به او اعلام کردم که وارد انتخابات مجلس نشود. عارف برای اینکه در انتخابات ریاست جمهوری آسیب نبیند، آن‌قدر در مجلس خنثی رفتار کرده که به ماهیت و برند عارف صدمه زده است. ماجرای  ژن خوب هم به شدت به این آسیب افزوده است. آقای جهانگیری با وجود فداکاری و رفتار شرافتمندانه درانتخابات از دوجهت آسیب دید. از یک جهت مورد انتقاد برخی از نهادهای عالی قرار گرفته است، چون به صراحت اعلام کرد، من اصلاح‌طلب هستم. از سوی دیگر آسیب دید چون در آرایش کابینه اصلا نقشی نداشت وحتی شایعه شد که قصد استعفا دارد.جهانگیری آش نخورده دهانش سوخت در نتیجه برای تحلیل چهار سال آینده زمان زیادی در پیش داریم.

درست است که همه چیز در دقیقه 90 در ایران نتیجه می‌دهد و برند عارف آسیب دیده و جهانگیری هم آش نخورده دهانش سوخته،  اما اگر دو برند اصلاح‌طلبی  رد صلاحیت شوند چه خواهیم کرد؟

 جریان اصلاحات به دلیل ظرفیت بالای تاکتیکی و استراتژیکی آن‌قدر مهره در آستین دارد که در صورت فقدان عارف بسراغ لاریجانی برود. اصلاح‌طلبان بر خلاف جریان راست ده‌ها چهره  معروف دارند که امکان گذراندن آنها از فیلتر  شورای نگهبان وجود دارد. از این بابت احساس نگرانی نمی‌کنیم

شورای شهر تهران و عملکرد آن چه تاثیری بر سرنوشت اصلاح‌طلبان خواهد داشت؟

 حافظه تاریخی مردم تهران و ایران گذشته خاصی را از مسئولیت آنها در شورای شهر به یاد دارد که مسئولیت آنها را در شورای شهر سنگین‌تر می‌کند. این شورا باید ازچند چیز بپرهیزد. شورای پنجم نباید سیاسی کاری کرده و درگیر دعوای سیاسی شود و نباید خود را شورای شهرداری بداند. شورای شهر باید نهادسازی و فرایند سازی کند. شورای شهر باید پروتکل‌های جدیدی را در اداره شهر تصویب نماید و باید از تجزبه کلانشهرهای دنیا استفاده کرده و از تینگ تنگ‌های استفاده کند و به شهردار برای پیشبرد راهبردهای اداره شهره برنامه و تئوری ارائه دهد. اعضای شورای شهر باید تلاش کنند که شبیه اصولگراها نباشند وخاطره پاکدستی و درستی از خود به جا بگذارند. اگر به این شکل عمل کنند و شهر با شهرداری مانند آقای نجفی که دارای برنامه است، می‌تواند شهر بهتری باشد.


آرمان