فردوسی، نگاهبان زبان فارسی و روایت‌گر هویت فرهنگی ایران، در شاهنامه خود نه تنها زبان پارسی را پاس داشته که هویت فرهنگی ایران را نیز به تصویر کشیده است. به گفته استادان ادبیات و ایرانشناسی، میراث فردوسی فراتر از یک اثر ادبی است و پیوندی استوار میان زبان، فرهنگ و تاریخ ایران‌زمین برقرار می‌کند که همچنان در پهنه ایران فرهنگی تأثیرگذار و قابل بررسی است.

به گزارش ندای گیلان،بیست‌وپنجم اردیبهشت‌ماه، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگ‌داشت حکیم ابوالقاسم فردوسی، شاعر پارسی‌گوی و پدیدآورنده شاهنامه، بهانه‌ای است تا بار دیگر به جایگاه سترگ او در پایداری زبان و فرهنگ ایران‌زمین بنگریم. فردوسی در روزگاری که زبان پارسی در سایه فراموشی و فرسایش بود، با آفرینش شاهنامه، نه‌تنها آن را زنده نگاه داشت، بلکه بن‌مایه‌ای نیرومند برای پایداری اندیشه و منش ایرانی فراهم آورد.

شاهنامه تنها سرگذشتی آهنگین از شاهان و پهلوانان کهن نیست، بلکه آیینه‌ای‌ از فرهنگ یک سرزمین دیرینه‌سال است که با ادبیات شکوهمند و نگاه ژرف به زندگی انسانی، توانسته است در گذر سده‌ها جای خود را در جان و زبان مردم نگاه دارد و آوازه‌اش را به فراسوی مرزهای ایران بگستراند.

به مناسبت بزرگداشت حکیم فردوسی، ایرنا در میزگردی با موضوع «فردوسی، شاهنامه و میراث او در گستره فرهنگی ایران»، میزبان محمود جعفری دهقی رئیس انجمن ایران شناسی و استاد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران، ابراهیم خدایار دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تربیت مدرس و پژوهشگر ادبیات فارسی در آسیای میانه و سیامک صدیقی دانش آموخته دکترای زبان ادبیات فارسی، استاد دانشگاه، نویسنده و منتقد ادبی، بود تا از فردوسی، شاهنامه و تأثیرات فرهنگی، نقش آن در نگهداری زبان پارسی و پیوندش با هویت ایرانی و جایگاهش در جهان امروز، سخن بگویند.

جعفری دهقی، با طرح این سوال که «میراث فردوسی و شاهنامه» به چه معناست؟ گفت: با پاسخ دادن به این سوال است که می‌توانیم ببینیم این میراث در پهنه ایران فرهنگی تا چه اندازه تأثیرگذار و تا چه حد قابل پیگیری و جست‌وجو است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: برای این منظور، ابتدا نگاهی کردم به این‌که شاهنامه به‌عنوان یک اثر، خود چه نوع میراثی است؟ یعنی شاهنامه با چه هدفی پدید آمده؟ و محتوای اصلی آن چیست؟ از همین رو، به دوره‌ای نگاه کردم که به نظرم، هسته اصلی تفکر ایرانی در آن شکل گرفته است و این دوره احتمالاً به حدود هزاره اول پیش از میلاد بازمی‌گردد.

جعفری دهقی توضیح داد: این سرزمین که ما از آن سخن می‌گوییم، از نظر دامنه فرهنگی، سرزمینی حیرت‌انگیز است و این گفته با اسناد و شواهد همراه است؛ این‌که از هزاره اول پیش از میلاد سخن می‌گویم، به این دلیل است که تمدن‌هایی در این سرزمین وجود داشته‌اند که حتی به دوره‌های پیش از آن بازمی‌گردند؛ شما بهتر می‌دانید که آثار آن تمدن‌ها را باستان‌شناسان حفاری کرده‌اند و در معرض قضاوت مردم قرار داده‌اند.

رئیس انجمن ایرانشناسی در ادامه اظهار داشت: علت این نیاز در این است که حماسه‌ها روایت می‌کنند که ما چه کسانی بوده‌ایم، چه صفات اخلاقی‌ای داشته‌ایم، و چه قهرمانی‌هایی برای حفظ سرزمین خود انجام داده‌ایم. بنابراین، ما نخستین نشانه‌های حماسه ملی ایران را در دوره اشکانی مشاهده می‌کنیم. این‌که چه کسانی این حماسه‌ها را معرفی و تبلیغ کرده‌اند، بر اساس گفته مورخان و شواهد موجود، گروهی بوده‌اند به نام «گوسان‌ها». این افراد برای روایت داستان‌های حماسی، شهر به شهر می‌گشتند و این قصه‌ها را همراه با آواز و موسیقی برای مردم نقل می‌کردند.