دفتر سعید جلیلی به ادعای وجود یک دستگاه خودروی تیبای ضدگلوله متعلق به وی واکنش نشان داد. این اقدام نیز نه به خواست شخص بلکه با فشارهای نهادهای نظارتی و در شرایط خاص امنیتی سال ۱۳۸۹ – دوره اوج ترورها – انجام شده است.

به گزارش ندای گیلان از رشت،دفتر سعید جلیلی به ادعای وجود یک دستگاه خودروی تیبای ضدگلوله متعلق به وی واکنش نشان داد.

 در پی اظهارات اخیر جلال رشیدی کوچی نماینده سابق مجلس در گفت‌وگویی اینترنتی که مدعی صرف هزینه ای معادل دو دستگاه بنز S۵۰۰ برای ضدگلوله سازی خودروی تیبای سعید جلیلی شده بود. دفتر جلیلی در توضیحاتی با تکذیب این ادعا اعلام کرده است که خودروی تیبای مورد استفاده وی اصلاً ضد گلوله نیست و تنها خودرویی که به لحاظ امنیتی ارتقا یافته، یک دستگاه پراید بوده است.

دفتر جلیلی یادآور شده است: این اقدام نیز نه به خواست شخص بلکه با فشارهای نهادهای نظارتی و در شرایط خاص امنیتی سال ۱۳۸۹ – دوره اوج ترورها – انجام شده و هزینه ارتقای امنیتی آن پراید در آن مقطع، حدود ۸ میلیون تومان بوده است، مبلغی که فاصله نجومی با ارقام ادعایی دارد.

این ۸ میلیون تومان هزینه در سال ۱۳۸۹ بوده و به پول امروز بین یک تا یک و نیم میلیارد تومان می‌شود.
در حالی که به سادگی می‌توانست از یکی از خودروهای ضد گلوله موجود در کشور استفاده کند و این هزینه انجام نشود.

احمد زیدآبادی نوشت: از پراید جلیلی تا آبگوشت آن مسئول!

اگر فردی طبق استانداردهای حرفه‌ای و بر اساس لیاقت و شایستگی خود عهده‌دار مسئولیت دولتی شود، جر و بحث بر سر کیفیت خودروی مورد استفادۀ او عینِ عوام‌زدگی است!
اینکه یک مسئول حکومتی از چه خودرویی استفاده می‌کند، اولویت درجۀ دهم هم ندارد! اولویت درجۀ اول میزان تخصص و لیاقت و شایستگی حرفه‌ای اوست!
از این رو، جدالی که بر سر خودروی مورد استفادۀ سعید جلیلی به راه افتاده است، بیشتر جنبۀ سرگرمی و منحرف کردن افکار عمومی دارد. مشکل آقای جلیلی نوع خودرو او نیست، سطح فهم و بینش و میزان تخصصش در حوزۀ مسئولیت اوست. او اگر دانش و علم و تخصص لازم در حوزۀ مسئولیت خود داشت، با بنز و بی‌ام‌و هم اگر رفت و آمد می‌کرد، جای هیچ ایراد و اشکالی نبود، ولی با این سطح از تخصص و بینش سیاسی در مسئولیتی خطیر، اگر پرایدش نیز ضدگلوله نباشد و حتی قراضه‌ترین پراید عالم باشد، هیچ فضیلتی ندارد!
روزی در بحثی دوستانه، عملکرد دولتمردی به میان آمد. یکی از حاضران او را ستود و گفت؛ ناهارش معمولاً آبگوشت است! گفتم کاش به جای اینکه آبگوشت بخورد، از گوشت همان آبگوشت کبابِ برگ تهیه می‌کرد و با چلو می‌خورد اما به سود مملکت تصمیم می‌گرفت! مگر مشکل و مسئلۀ مملکت ما این است که یک مسئول یا مقام حکومتی، با گوشت، آبگوشت درست می‌کند یا کباب برگ؟