محیط‌زیست بیمار گیلان فقط خبرهای بد ندارد، گاهی هم می‌توان مهربانی‌هایی را که در حق محیط‌زیست گیلان می‌شود دید. در همین استان با وجود موارد مکرر تخریب محیط‌زیست و طبیعت، کسانی هستند که با تمام وجود، کمر به حفظ طبیعت بسته‌اند.

ندای گیلان:بهروز مهدیزاده ، همشهری گیلان – محیط‌زیست بیمار گیلان فقط خبرهای بد ندارد، گاهی هم می‌توان مهربانی‌هایی را که در حق محیط‌زیست گیلان می‌شود دید. در همین استان با وجود موارد مکرر تخریب محیط‌زیست و طبیعت،   کسانی هستند که با تمام وجود، کمر به حفظ طبیعت بسته‌اند.

«کوروش خزلی» از جمله کسانی است که زندگی‌اش را در این راه مقدس گذاشته است. او دکترایش را نه در رشته محیط‌زیست بلکه در رشته‌های حقوق و فلسفه در دانشگاه وین گرفت. به گفته خودش ۲۴ سال از عمرش را در اتریش گذراند ولی در نهایت این خاک وطن بود که او را ماندگار کرد.
دلیل اصلی برگشت به ایران، عشقی بود که به محیط‌زیست داشت، آنقدر به طبیعت عشق و علاقه داشت که کار در وزارت خارجه را رد کرد و به اداره محیط‌زیست گیلان آمد تا به طبیعت بی‌جان این سرزمین جانی دهد.
اکنون خزلی کارمند اداره محیط‌زیست گیلان و به مدت ۱۴ سال است که در خانه خود در روستای کالمرز شهرستان کوچصفهان به حفاظت و مراقبت از حیات وحش می‌پردازد. حیوانات زیادی از جمله گربه وحشی، قو، خودکا، اسب و عقاب در دستان او تیمار و در طبیعت رهاسازی شده‌اند. گفت‌وگوی همشهری را با این فعال زیست‌محیطی در ادامه می‌خوانید.

شما کارمند اداره محیط‌زیست هستید، اما کارمند به اصطلاح عامیانه، پشت میز‌نشین نیستید. اکثر وقت خود را در باغ شخصی سپری می‌کنید. چطور چنین چیزی امکان‌پذیر است؟

با مدیرکل سازمان محیط‌زیست هماهنگ کردم که در عرصه محیط‌زیست فعال باشم و خیلی در اداره نمانم. من بارها گفتم که ماندن من در اداره و پشت میز نشستن نه برای من و نه برای حیات وحش و محیط‌زیست فایده‌ای ندارد. خوشبختانه مهندس «برجی»، رئیس سازمان محیط‌زیست موافقت کرد که من در همین باغی که از حیوانات نگهداری می‌کنم بمانم؛ اما دیگر مزایا به من نمی‌دهند. در اینجا فعالیت من که ساعت و زمان ندارد و در حقیقت مراقبت از حیوانات صدمه دیده است. حیواناتی  را که آسیب دیده‌اند به من تحویل می‌دهند که بعد از تیمارکردنشان در طبیعت رها کنم.

تا درجه دکترا در رشته حقوق و فلسفه‌ تحصیل کرده‌اید. چرا در رشته تخصصی‌ خود کار نمی‌کنید؟

فلسفه زندگی من ۳ چیز است. قلبم اول برای خدا می‌تپد، بعد برای طبیعت و سوم برای حیات وحش. من نسبت به رعایت قوانین بسیار حساسم و معتقدم که اگر قوانین اجتماعی رعایت شود، خشونت در جامعه کم می‌شود. خشونت که در جامعه کم شود، شکار و صدمه به حیوانات هم کم خواهد شد. بیشتر اوقات شب‌ها با ماشین دو دیفرانسیلی که دارم گشت می‌زنم تا شکارچیان غیرمجاز را خلع سلاح کنم. متاسفانه تعداد شکارچی‌ها زیاد شده و تنها وسیله‌ای که دارم یک پروژکتور است؛ هنگام شکار، نور را به چشم شکارچی‌ها می‌اندازم تا جلوی شکار آنها را بگیرم؛ آنها هم که نمی‌دانند من اسلحه ندارم. اکثر افراد هم با این حربه فرار می‌کنند؛ البته ریسک این کار خیلی بالاست. حقیقتش این است که من خودم را یک محیط‌بان می‌دانم.

از چه زمانی مراقبت از حیات وحش را آغاز کردید؟

از سال ۷۷ این کار را شروع کردم. اصلیت من نهاوندی است؛ ولی یکبار که از اتریش برای مسافرت به شمال ایران آمدم، باعث شد که گیلان را برای زندگی انتخاب کنم. من هرچیزی که در زمینه حفاظت از محیط‌زیست یاد گرفتم نتیجه کارکردن با اتریشی‌ها و احترامی است که آنها به محیط‌زیست می‌گذارند؛ البته علاقه ذاتی من نسبت به طبیعت و حیات وحش هم سبب شد که این مسیر را انتخاب کنم. مراقبت از حیوانات آسیب دیده وظیفه من است. قصد ندارم با این حرف‌ها منت بگذارم و تقاضایی هم از فرد یا ارگانی برای کارهایی که انجام می‌دهم، ندارم. این فقط وظیفه من نیست، وظیفه همه انسان‌هاست که قدر این همه زیبایی را که خدا خلق کرده  بدانند.

از سال ۷۷ تا الان جمعیت حیات وحش را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از ۱۴ سال پیش که شروع به این کار کردم به جرأت می‌توانم بگویم که تعداد‌گونه‌های جانوری حیات وحش بسیار کم شده است. ۱۴ سال گذشته من به‌طور مداوم در همین روستا گربه وحشی می‌دیدم، در تالاب‌های گیلان قو بسیار زیاد بودم ولی حالا تعداد‌گونه‌های حیات وحش کاهش پیدا کرده است. تاکنون از ۱۷ گربه وحشی مراقبت و در طبیعت رها کرده‌ام. هر سال فصل بهار چند تایی در اطراف باغ دیده می‌شدند ولی الان به ندرت این حیوانات را می‌بینم.

وضعیت محیط‌زیست ایران و به‌ویژه گیلان را چطور می‌بینید؟

به نظر من با توجه به روند تخریب عرصه‌های طبیعی در ایران به‌ویژه گیلان، محیط‌زیست مرده است.
دیگر چیزی به نام محیط‌زیست نداریم؛ البته مطمئنم خانم‌ها و آقایان کارشناس با نظر من مخالف هستند؛ ولی وقتی رودخانه‌ها خشک شده‌اند، کمبود آب داریم، بیابان‌زایی به سرعت در حال گسترش است، آب و خاک و هوا آلوده هستند، هر روز از تعداد حیوانات وحشی کاسته می‌شود و درختان به بهانه کارهای عمرانی قطع می‌شوند، دیگر حرف زدن از محیط‌زیست بی‌معنی است.

از چه حیواناتی در حال حاضر در این باغ نگهداری می‌کنید؟

در حال حاضر ۴ عقاب دارم که همه را از شکارچیان غیرمجاز گرفتم. ۲ بهله از این عقاب‌ها وضعیت خوبی دارند و تا یک ماه آینده، آنها را در طبیعت رها می‌کنم. ولی دو عقاب دیگر احتیاج به زمان دارند تا کاملا بهبود پیدا کنند. معمولاسازمان این حیوانات را به من نمی‌دهد. بیشتر این حیوانات را از شکارچیان و صیادان غیرمجاز می‌گیرم، به‌عنوان مثال قویی که الان در محوطه دارم با بال تیر خورده و کاملا بی‌جان روی تالاب پیدا کردم. وقتی به محوطه رسیدم با دیدن من شکارچی‌ها فرار کردند و من این زبان‌بسته را با زحمت و مکافات و تلاش شبانه‌روزی یک پزشک، نجات دادم.
البته یکی از بال‌های این قو کاملا از کار افتاده ولی در مجموع زندگی به این پرنده باشکوه بازگشته است. به غیر از قو و عقاب، از سگ‌های بومی، گربه، اسب و همچنین گربه وحشی در این باغ نگهداری می‌کنم؛ تا زمانی که کاملا سالم شوند و امکان زندگی در طبیعت را داشته باشند. در واقع اینها مجموعه زندگی من را تشکیل می‌دهند.

راه‌ حفظ محیط‌زیست را در چه می‌بینید؟

اقتدار اجرایی دولت در حفظ منابع طبیعی و محیط‌زیست در حال حاضر خیلی امیدوارکننده نیست، هرچند که نسبت به گذشته بهتر شده است.
به عبارت دیگر راه‌حل حفظ محیط‌زیست افزایش قدرت اجرایی دولت نسبت به افرادی است که عرصه محیط‌زیست را نابود می‌کنند. تا دولت نتواند جلوی افرادی که به محیط‌زیست آسیب می‌زنند را بگیرد، هیچ‌وقت محیط‌زیست حفظ نمی‌شود.
باید جریمه‌ها افزایش یابد. در کنار افزایش شدت عمل دولت، آموزش مردم به‌منظور ارتقای سطح دانش زیست‌محیطی بسیار مؤثر است. با وجود همه اینها، من وضعیت را امیدوار‌کننده نمی‌بینم، چون اراده‌ای برای حفظ محیط‌زیست نه از سوی دولت و نه از سوی مردم عادی وجود ندارد.