سند 2030 همانطور که بارها در رسانه ها عنوان شد، همان بیانیه مطرح شده در ماه می 2015 کنفرانس یونسکو در اینچئون کره جنوبی است که در امتداد طرح “آموزش برای همه” مصوب شد .

 

ایمان رنجکش

از پیش از انتخابات تاکنون، بحث “سند 2030 یونسکو” در صدر مباحث مورد تحلیل و انتقاد قرار گرفته در رسانه ها و محافل عمومی کشور جای داشته است. حکایت ارائه یک چشم انداز بلند مدت که می تواند نقشه راه جامعه بین المللی در زمینه توسعه پایدار برای پانزده سال آینده را ترسیم کند.

سند 2030 همانطور که بارها در رسانه ها عنوان شد، همان بیانیه مطرح شده در ماه می 2015 کنفرانس یونسکو در اینچئون کره جنوبی است که در امتداد طرح “آموزش برای همه” مصوب شد و سابقه آن به سال 1990 بازمی‌گردد. همان طرحی که طی بازه زمانی 15 ساله در کشور ما نیز همزمان با سایر کشورها اجرا شد و حتی دستآوردهای موفقی نیز در این امر داشت که مورد تقدیر جهانیان قرار گرفت.

سند موسوم به آموزش 2030 در کنفرانس یونسکو در اینچئون با حضور 1600 شرکت کننده عضو سازمان یونسکو قرائت و به تصویب رسید که  به طور کلی در آن به مسائلی اعم از برابری جنسیتی، حفاظت از محیط زیست، رفع تبعیض از اقلیت ها، حقوق شهروندی و ضرورت فراهم شدن فرصت‌ های برابر اجتماعی برای زنان و مردان تاکید شده است.

تمرکز اصلی مباحث این سند بر روی آموزش و فرصت های کار است که با اهدافی مبنی بر کیفیت آموزش ابتدایی و متوسطه، مراقبت های دوره کودکی و پیش دبستانی، مهارت آموزی در مراحل تحصیلی، آموزش با کیفیت و برابر برای همگان، حق آموزش دانش آموزان با نیازهای ویژه، توسعه سوادآموزی و مقابله با کم سوادی و همچنین در مباحث عمومی و اجتماعی با  تأکید بر کار شایسته، برابرسازی فرصت‌های آموزشی و اجتماعی برای زنان و دختران، آموزش سلامت و شیوه‌های زندگی‌سالم و بهداشتی بخشی دیگر از اهداف آن است.

حال چه شد که تداوم طرحی با قدمت اجرای 15ساله در کشور که حتی از سوی مسئولان دولت وقت اصولگرایان حاصل تلاش های افتخارآمیز خوانده می شد، این چنین مورد غضب عده ای خاص قرار گرفت؟

مسائل مطرح شده در طول این مدت اخیر در ارتباط با سند2030 پا را از عجایب هم فراتر نهاد. از آموزش خود ارضایی و همجنسگرایی در مدارس کشور بواسطه سند2030 گرفته تا ده ها مورد تامل برانگیز دیگر که چشم هر ایرانی با شنیدن این مسائل از حدقه بیرون می زند.  نسبت دادن مسائل شرم آوری که آتش آن با نزدیک شدن به روز برگزاری انتخابات شعله ور تر می شد تا بدین طریق تمام زور خود را در راستای درآمیختن دولت روحانی و ترویج فساد در جامعه بزنند و فریاد وا مسلما سر داده که (ای مردم ببینید آموزش و پرورش دولت روحانی با فرزندانتان در مدارس چه ها که نمی کند. این بود دولت تدبیر و امید!) و از این دست قبیل مسائل که مردم با پاسخ کوبنده ای به این گزافه گویی ها، نشان دادند کدام روش را برای اداره کشور می پسندند.

حساسیت موضوع آنقدر بالا گرفت که حتی رهبر معظم انقلاب نیز در این ارتباط اظهار کردند که مسائل مربوط به 2030 باید کاملا شفاف سازی شود و با توجه به نکات مطرح شده، این طرح به هیچ وجه حق اجرایی شدن ندارد. پس از این اظهارات حسن روحانی رییس جمهور هم طی سخنانی با اطمینان دادن به رهبر انقلاب در بدون مشکل بودن مفاد اجرای سند2030 یونسکو گفت که حمله به 2030 سناریو طراحی شده ای از سوی مخالفان دولت بود و به هیچ وجه از این توطئه نخواهد گذشت. محمدباقر نوبخت سخنگوی دولت هم در این ارتباط گفت که برخی همیشه کارشان تحریف است. عده‌ای به رهبری گفته‌اند که دولت مخفیانه سندی را امضا کرده و تشویشی که در اذهان عمومی به وجود آمده را باید برطرف کرد و اجرای این طرح تا برطرف شدن سوءتفاهم ها متوقف می شود.

این موارد مطرح شد تا نگارنده بدان نکته اشاره کند که اولا اجرای هر پیمان یا عهدنامه بین المللی مثل یونسکو که یک کشور موظف به اجرای آن می شود، بر عهده دولت آن کشور است و آن دولت مختار است هر جا که تخطی از چهارچوب های کشور صورت می گیرد از آن جلوگیری کند. مهم تر آنکه ایران در تصویب این سند در روز پیمان کشورها، نظرات خود را اعلام کرده که باید به فرهنگ ملی کشورها در اجرای بیانیه 2030 توجه شود که این مهم در اصل سند منعقد شده و جای هیچ نگرانی باقی نمی گذارد.

و اما نکته اصلی. کمی به عقب تر از جنجال های سند 2030 بازمی گردیم . موضوعی ای که در تیتر یادداشت هم به آن اشاره شد و آن واقعیت های اجتماعی است.

ما در جامعه ای زندگی می کنیم که انواع و اقسام انسان ها با نیازها و شرایط مختلفی در آن در حال زیستن هستند. یکی از محورهای حملات دلواپسان به سند2030، پاراگراف هایی است که در آن به ایجاد آموزش و پرورشی با شرایط عادلانه و برابر برای همگان تاکید شده است. چندی قبل در همین خصوص مطلبی در ارتباط با نهی اجرای این سند در رسانه ها منتشر شد که در آن با اعتراض به رسمیت شناختن ترنس ها یا دانش آموزانی با اختلال های جنسیتی و ژنتیکی خاص، به شدت این مهم را محکوم کرده بود.

حال سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا می توان واقعیت های موجود در جامعه و برخی ناهنجاری های شخصیتی در کنار بازگرداندن این جماعت به جامعه و آموزش درست و احیای ارزش های اجتماعی را که از قضا نقش محوری آموزش و پرورش در آن مشهود است را نادیده گرفت که البته این موضوع شاید هیچ ربطی به 2030 نداشته باشد اما نقش آموزش توأم با  پرورش یکی از اهداف آموزشی نظام ها برای ایجاد جامعه ای سالم و پویا است. آیا می بایست دانش آموزی که دچار اختلالات جنسیتی است را با لگد از مدرسه بیرون انداخت و او را از جامعه طرد شده خطاب کرد و یا اینکه باید به او آموزش داد و برای بهبود مشکلاتش گام پیش گذاشت. مباحثی که از جمله وظایف دارای اولویت آموزش و پرورش است که متاسفانه در جامعه ما بدلیل سردرگمی در نوع برخورد با چنین مسائلی، خود ده ها ناهنجاری و فاجعه دیگر تولید می کند.

دیگر شاید اجرا شدن و نشدن این طرح به جهت درآمیختن با مسائل سیاسی چندان مهم نباشد اما آینده ای را متصور شوید که دانش آموزان آن چه نیشخندی که به حرف های دلواپسانه و بدون آگاهی و سطحی این روزهای عده ای نخواهند زد  که همین رفتارهای آنان است که موجب رویگردانی بسیاری تا به امروز از این نگاه های فرصت طلبانه شده است.

روزنامه معین