فاطمه امین‌الرعایامنصور ضابطیان، روزنامه‌نگار، کارگردان، مجری و تهیه‌کننده و سفر‌نامه‌نویس است. او سفرنامه نویسی را با «مارک و پلو» در سال 1388 آغاز کرد و تا امروز کتاب‌های «مارک دو پلو»، «برگ اضافی»، «سباستین» و «چای نعنا» را در حوزه سفرنامه‌نویسی منتشر کرده است. در ادامه می‌توانید گفت‌وگوی «ابتکار» را با منصور ضابطیان پیرامون کتاب […]

فاطمه امین‌الرعایا
منصور ضابطیان، روزنامه‌نگار، کارگردان، مجری و تهیه‌کننده و سفر‌نامه‌نویس است. او سفرنامه نویسی را با «مارک و پلو» در سال 1388 آغاز کرد و تا امروز کتاب‌های «مارک دو پلو»، «برگ اضافی»، «سباستین» و «چای نعنا» را در حوزه سفرنامه‌نویسی منتشر کرده است. در ادامه می‌توانید گفت‌وگوی «ابتکار» را با منصور ضابطیان پیرامون کتاب تازه‌اش «چای نعنا»، سفرنامه‌نویسی و مسافرت بخوانید.
چه شد که تصمیم گرفتید سفرنامه بنویسید؟
خیلی اتفاقی بود. اوایل که شروع کرده بودم به سفر رفتن، یکی از دوستان روزنامه‌نگار خواست تا گزارشی راجع به سفرم بنویسم. من هم با وجود همه تردیدهایم درباره جذابیت آن، گزارش را نوشتم و اتفاقا مورد استقبال قرار گرفت. بعد از آن تا مدتی سفرنامه‌هایم را به صورت گزارش در مطبوعات چاپ می‌کردم. کمی بعد تصمیم گرفتم این مجموعه را به کتاب تبدیل کنم که حاصل آن «مارک و پلو» بود. وقتی استقبال مردم را از این کتاب دیدم، تصمیم گرفتم سفرنامه‌ها را به نیت کتاب بنویسم.
روند و نوع نوشتن‌تان در این 8 سال، از «مارک و پلو» تا «چای نعنا» چقدر تغییر کرده است؟
این روند هرچه جلوتر رفت، پخته‌تر شد. در هرکاری بعد از چندین سال فرد مهارت بیشتری پیدا می‌کند. من هم روایتگر بهتری شده‌ام. الان که «مارک و پلو» و «مارًٌک دو پلو» را می‌خوانم، به‌نظرم روایت‌های کاملی نمی‌آیند، مثلا می‌توانستم بعضی فصل‌ها را مفصل‌تر بنویسم. اصلا همین موضوع باعث شد جلد سوم کتاب که «برگ اضافی» بود متولد بشود. این کتاب تکمله‌ای است برای آن دو کتاب قبلی. ولی الان بعد از این همه سال احساس می‌کنم نگاه و روایتم پخته‌تر شده است، البته این پختگی به معنای بلوغ و به تکامل رسیدن نیست بلکه به این معناست که نسبت به کتاب‌های اول، بهتر شده است. حالا بیشتر می‌فهمم مردم چه دوست دارند نقاط اوج، ضعف و عطف کتاب چه نقاطی است.
امروز تلاش شما جذاب نوشتن است یا با جزئیات نوشتن؟
این دو مورد چندان قابل تفکیک نیستند. در مرحله اول هر نویسنده‌ای می‌خواهد متنش با مردم ارتباط برقرار کند. هر موضوعی از جمله نوشتن جزئیات، اگر به این ارتباط کمک کند، از آن استفاده می‌کنم اما زمانی که احساس کنم این جزئیات ممکن است حوصله‌سر‌بر باشد، نمی‌نویسمش. در این‌باره بهترین قاضی خودم هستم. یعنی اگر زمانی که می‌نویسم حس کنم که حوصله‌ام سر می‌رود، نمی‌نویسم اما وقتی برای نوشتن چیزی اشتیاق دارم تا 90-80 درصد مطمئنم برای مردم هم جذاب خواهد بود.
سفرنامه‌نویسی در مورد کشور‌های دیگر که فرهنگی متمایز با ما دارند، کمی مشکل است. در «چای نعنا» هم این تمایز فرهنگی دیده می‌شود. برای نوشتن از این تفاوت‌ها چقدر با ممیزی درگیر بوده‌اید؟ آیا مهارت‌تان در بازی با خط قرمزها در عبور از ممیزی موثر بوده است؟
من به دلیل سال‌ها فعالیت در مطبوعات، رادیو و تلویزیون، خط قرمزها را می شناسم و می‌دانم تا کجا می‌توانم پیش بروم. به همین دلیل چندان با ممیزی خاصی روبه‌رو نشده‌ام، گاهی هم مسائلی را در قالب استعاره نوشتم. به هر حال استعاره جزئی از ادبیات ما است. البته ممکن بوده که در عکس‌ها مواردی را ندیده باشم ولی در خصوص متن خوشبختانه با ممیزی خاصی رو‌به‌رو نشده‌ام. ممیزی هم تعارف ندارد. من مطلبی نمی‌نویسم که بخواهد ممیزی خاصی صورت بگیرد. من یک روایتگرم، سفر میرم و می‌نویسم.
به نظرتان در این 8 سالی که شما در زمینه نویسندگی هم فعالیت داشته‌اید، روند ممیزی تغییری داشته است؟
من چون چندان درگیر ممیزی نبوده‌ام، تغییرات را هم احساس نکرده‌ام. فقط روند آن به دلیل اینترنتی شدن خیلی سریع‌تر شده و دیگر نیاز نیست ناشر هر روز به صورت حضوری پیگیر کتاب باشد.
چرا سفرنامه نویسی مکتوب کم شده است؟
اتفاقا به نظرم این روزها به نسبت 15-10 سال پیش بیشتر می‌نویسند. اما به هزاران دلیل سرانه مطالعه پایین‌تر آمده است. سفر‌نامه‌خوانی بخشی از همین جریان است و وقتی قرار است که خوانده نشود، نوشته هم نمی‌شود. علاوه بر این، سفرنامه‌نویسی سخت است. نویسنده می‌تواند در خانه 10 جلد رمان بنویسد، بیشتر به تخیل و تفکر نیاز است. اما سفرنامه‌نویسی نیاز به پیش‌تولید دارد. نویسنده باید با صرف هزینه به سفری طولانی برود و حاصلش را به صورت کتاب درآورد. ممکن است همه این امکان یا همت و اراده را نداشته باشند پس طبیعی است که تعداد سفر‌نامه ها از تعداد رمان‌ها کمتر باشد.
این روزها سفر رفتن راحت‌تر از گذشته است و مردم سفرها‌ی‌شان را در قالب عکس و بر بستر شبکه‌های مجازی مثل اینستاگرام روایت‌ می‌کنند که تضمینی برای تداوم فعالیت‌شان وجود ندارد. این موضوع چقدر می‌تواند ثبت جزئیات خاص در تاریخ را با مشکلاتی مواجه کند؟
فضای مجازی بسیار موثر است. من هم به جز سفرنامه‌های مکتوبم، در طول سفرهایم، آنها را در فضای مجازی منتشر می‌کنم. فضای مجازی یک نوع ارتباط بی‌واسطه به وجود می‌آورد. پروسه تولید کتاب زمان‌بر و طولانی است. فضای مجازی این فاصله طولانی بین سفر و چاپ کتاب را کوتاه می‌کند. از سوی دیگر در سفرها، دنبال‌کنندگان صفحات مجازی با من همراه هستند اما نکته اینجا است که نیمه‌عمر فضای مجازی کم است، فضای مجازی باد هوا است، می‌آید و می‌رود ولی نمی‌توانی آن را نگهداری اما کتاب ماندگار است و هر وقت که نیاز باشد می‌توان به راحتی به آن مراجعه کرد و از قفسه کتاب‌ها بیرونش آورد.
در سال‌‌های دور در سفرنامه‌ها اطلاعات بسیاری درباره آداب و رسوم، معماری، فرهنگ اجتماعی و … بیان می‌شد و به همین دلیل امروز می‌توان از آن‌ها به عنوان منابع مطالعاتی استفاده کرد. برای شما چنین موضوعی مهم بوده است؟
نه اصلا. کتاب‌های من جنبه منابع مطالعاتی ندارند. این کتاب‌ها برداشت من در یک مقطع، شرایط و سن و سال خاص است. شاید اگر پنج سال دیگر دوباره به همان کشور بروم چیز دیگری بنویسم و حال و هوای متفاوتی را تجربه کنم. بنابراین سفرنامه‌های من کاملا شخصی هستند. در کتاب‌های متقدمین به جزئیات توجه می‌شد چون در آن دوران سبک نوشتن اینگونه بود و اینکه جزئیات در آن زمان برای مردم خیلی عجیب بود ولی الان برای ما عجیب نیست. مثلا در «مارک دو پولو» در قسمت مربوط به کره که مربوط به سال 85-86 بود، با هیجان خیلی زیادی نوشتم که من توی اتوبوس می‌نشینم و می‌توانم با اینترنت کار کنم. در آن سال‌ها که ما اینترنت دایل‌آپ داشتیم، این هم اتفاق مثل معجزه بود، اما الان خنده‌دار است.
در بسیاری موارد وقتی برای بار اول از شهر یا کشوری دیدن می‌کنیم، مبهوت می‌شویم و شاید به دلیل همین بهت واقعیت‌ها آن طور که هستند در سفرنامه‌ها ثبت نشوند. این اتفاق درباره کتاب‌های شما هم صادق بوده است؟
بعد از این همه سفر در حدود 10 سال اخیر و بیش از 60 سفر خارجی، شدت ذوق‌زدگی در من کم‌رنگ‌تر شده است و منطقی‌تر به اتفاقات نگاه می‌کنم. اتفاقا این موضوع، ماجرا را کمی سخت کرده است. مثلا من می‌خواهم عید به سفر بروم اما به نظرم بسیاری از مقاصد شبیه یکدیگر هستند و همین امر لذت سفر را کم می‌کند.
کمی به «چای نعنا» بپردازیم. درباره بعضی شهرها در این کتاب جزئیات کمتری به نسبت دیگر شهرها می‌خوانیم و این در حالی است که انتظار توضیحات بیشتری از نویسنده می‌رود. چرا در برخی موارد توصیفات چندان جزئی نیست؟
بعضی موارد در برخی شهرها جذاب است و بعضی موارد دیگر معمولی. ممکن است شهری کاملا عادی باشد، مثلا «کازابلانکا» شهر خیلی معمولی‌ای است، موضوع خاصی در شهر اتفاق نمی‌افتد. بنابراین جزئیات جذابی هم برای نوشتن ندارد. در «کازابلانکا» با هیچ خیابان ویژه‌ای مواجه نشدم ولی به طور مثال درباره خیابان‌های آبی «شفشاون» می‌توان توضیحات زیادی داد. من تلاش می‌کنم آن ‌چیزی را بنویسم که برای مردم جذاب باشد و از بقیه موارد عبور می‌کنم.
عکس‌های این کتاب سیاه و سفید است که شاید مخاطب آن‌طور که باید با آنها ارتباط برقرار نکند، آیا برای نسخه‌های اینترنتی فکری کرده‌اید که بتوان عکس‌ها را با کیفیت بیشتر دید؟
بله. دو کتاب اول من در سایت‌های مختلف موجود است و با کیفیت بهتری می‌توان عکس‌ها را در آن نسخه‌ها دید. هرچه جلوتر بیاییم سعی می‌کنیم روی کیفیت این نسخه‌های کتاب بیشتر کار کنیم.
برای ایجاد نسخه صوتی کتاب‌ها برنامه‌ای دارید؟
مدت‌ها است که ایده کتاب‌های صوتی در ذهنم وجود دارد ولی به دلیل گرفتاری‌ها هنوز به ضبط آن نرسیده‌ایم ولی فکر می‌کنم بتوانیم تا نمایشگاه کتاب امسال آن را آماده کنیم.
شما کشورها و شهرهای متفاوتی را دیده‌اید. برای بار دوم دوست دارید دوباره به کدام یک سفر کنید؟
همه کشورهایی که رفتم به غیر از یکی دو جا. دوست دارم همه کشورهایی که رفتم را دوباره ببینم.
کدام مناطق را دوست داشتید ببینید که هنوز به آنجا سفر نکرده‌اید؟
همه کشورهایی که تا به حال ندیدم! البته خیلی از این کشورها می‌توانند تکراری به نظر برسند. به طور مثال کشورهای اروپایی که تا به حال ندیده‌ام، مثلا 20 درصد با بقیه آنهایی که دیده‌ام اختلاف دارند. ولی مناطق دورافتاده‌‌تری هم هستند که واقعا علاقه‌ دارم آنها را از نزدیک ببینم، مثل آمریکای جنوبی، آرژانتین، پرو، مکزیک، شیلی، ژاپن، بعضی کشور‌های همسایه شمالی خودمان مثل تاجیکستان و ترکمنستان یا کشورهایی در آفریقا که شرایط سختی هم برای رفتن دارند.
قبل از اینکه کشوری را برای سفر انتخاب کنید، چقدر به این انتخاب فکر می‌کنید؟
من لیستی دارم از مقاصدی که دوست دارم بروم و قبل از سفر از خودم سوالاتی درباره سفر و انگیزه‌ام از خودم می پرسم. مثلا دوست دارم برای عید به ژاپن سفر کنم ولی چون سفر قبلی به ویتنام بود و این دو کمی شبیه هم هستند، در انتخابم کمی تامل کردم.
در سفرهای‌تان معمولا چه مسائلی برای‌تان جذابیت دارد؟
خیلی از مواردی که برای من جذاب به نظر می‌رسند ممکن است برای دیگران خیلی معمولی باشند. برای من دیدن کافه ریک که قسمتی از فیلم کازابلانکا در آن اتفاق می‌افتد، جذاب بود. البته من صرفا برای دیدن آن کافه نرفتم ولی مجموعه ای از جذابیت‌ها باعث انتخاب مقصد خواهد شد. یکی از تفریحات من در سفرها این است که صبح بعد از خوردن صبحانه به کتابفروشی بروم و ساعت‌ها کتاب ورق بزنم. این کار برای من لذت‌بخش است اما از نگاه بسیاری از افراد حتی شاید این کار احمقانه به نظر برسد. من دوست ندارم وقتم را زیاد در بنای تاریخی بگذرانم. چه فایده‌ای دارد؟ عکس همه این بناها در اینترنت موجود است. من ترجیح می‌دهم موضوعات جدید که در کتاب‌ها نیامده را کشف کنم.
چرا در چند سال اخیر مردم علاقه زیادی به سفرهای خارجی پیدا کرده‌اند؟
فارغ از مشکلات اقتصادی، یک دلیل این است که سطح رفاه عمومی به نسبت 10-12 سال گذشته بالاتر رفته و از سوی دیگر رفت‌و‌آمد‌ها راحت‌تر شده است. اما دلیل دیگر، گرانی سفرهای داخلی است. وقتی فردی می‌بیند سفر به کیش برای اون بیشتر از سفر به ترکیه هزینه‌بر است و سرویس‌های کمتری هم دریافت می‌کند، طبیعی است که ترکیه را ترجیح بدهد.
اما این موضوع را هم نمی‌توان فراموش کرد که در سفرهای خارجی افراد با جهان متفاوت‌تری روبه رو می‌شوند و دسترسی به تفریحاتی دارند که ممکن است به نمونه‌ آنها در این جا دسترسی نداشته باشند.
در چند سال اخیر سفرهای کوچ‌سرفینگ با استقبال زیادی خصوصا در میان جوانان روبه‌رو شده است. دستاوردهای این نوع سفر چه تفاوتی با سفرهای دیگر دارد؟
سفرهای کوچ‌سرفینگ باعث می‌شوند که افراد نگاه فرهنگی دیگری پیدا کنند و با شرایط متفاوتی مواجه شوند و بتوانند در آن شرایط مسائل پیش‌آمده را حل کنند و گلیم خودشان را از آب بیرون بکشند. هتل 4 ستاره و 5 ستاره در همه دنیا یک شکل است ولی وقتی که در کشوری به خانه افراد مختلف می‌روی، با جنبه‌های مختلف زندگی افراد آن کشور آشنا می‌شوی و می‌توانی سبک زندگی آنها، خورد و خوراک‌شان، رفتارهای اجتماعی و … را از نزدیک ببینی. این ویژگی سفرهای کوچ‌سرفینگ است و کسی که به تجربه‌های این‌چنینی علاقه‌مند باشد از این نوع سفر لت خواهد برد.
بسیاری از افراد از تعطیلات نوروز برای سفر کردن استفاده می‌کنند. شما چه مقاصدی را برای مسافرت پیشنهاد می‌دهید؟
این سوال را زیاد از من می‌پرسند، خصوصا در ارتباط با سفرهای خارجی اما من نمی‌توانم تا زمانی که جواب چندین سوال را بدانم، به این پرسش پاسخ بدهم. به طور مثال باید بدانم آن شخص برای چه می‌خواهد به سفر برود، چقدر هزینه می‌کند، چند نفر هستند، چند روز وقت دارند، هدف‌شان چیست، علاقه‌مندی‌های‌شان چیست و… با کنار هم قرار دادن پاسخ این سوالات می‌توان مقصدی را برای سفر پیشنهاد داد.