اصولگرایان با تجربه شکست‌های تکراری، بیش از هر وقت دیگر تحت فشار قرار دارند و برای خروج از این شرایط، به هر چیزی دست خواهند زد

سرویس سیاسی ندای گیلان-رضا دهکی:حسن روحانی، دولت و حامیان اصلاح‌طلب و اعتدالی‌اش در دوره دوم حضور وی در پاستور کار آسان‌تری دارند یا با سختی‌های بیشتری مواجهند؟ این سوالی است که پاسخ به آن به تحلیل مولفه‌های مختلفی نیاز دارد و البته باید بررسی کرد که منظور این آسانی یا سختی در حوزه‌های خاصی است یا به برآیند چالش‌های پیش روی دولت دوازدهم اشاره دارد.
دولت یازدهم در شرایطی کار خود را آغاز کرد که ویرانه‌ای را در عرصه داخلی و خارجی تحویل گرفته بود. عملکرد فاجعه‌بار دولت‌های نهم و دهم چنان بود که به هر سو نگاه می‌شد، ردپای عبور فاجعه را می‌شد مشاهده کرد. اوضاع اقتصادی – از تورم لجام گسیخته گرفته تا رکود شدید، بی انضباطی بازارهای مالی، فساد اقتصادی، نرخ رشد منفی و …. – از یک سو، شرایط بد اجتماعی – پایین آمدن خط فقر، کاهش توان خرید مردم، تشدید بیکاری و …. – که اغلب به دلیل همین شرایط اقتصادی تشدید شده بود از سوی دیگر و البته شرایط ایران در فضای بین‌المللی که با تحریم‌های شدید و تشدید تخاصم و کاهش سطح و کیفیت ارتباطات دیپلماتیک همراه بود، همگی باعث شد که روحانی در شرایطی بحرانی سکان پاستور را در اختیار بگیرد. حال در آستانه تشکیل دولت دوازدهم، با تک رقمی شدن نرخ تورم، مثبت شدن نرخ رشد، افزایش کنترل محسوس فساد اقتصادی، تثبیت نرخ ارز، بهبود سیاست‌های مالی و البته رسیدن به برجام به عنوان بزرگترین دستاورد دولت یازدهم و افزایش ارتباطات دیپلماتیک متعاقب آن جنس چالش‌های پیش‌روی دولت جدید متفاوت خواهد بود.
می‌توان گفت حسن روحانی و کابینه‌اش در چهار سال دوم ریاست‌جمهوری وی، با سه نوع چالش مواجه هستند. دولت دوازدهم در درجه اول باید دستاوردهای دولت یازدهم را حفظ کند و حتی ارتقا دهد. تداوم حفظ خط افزایش نرخ رشد، کاهش نرخ تورم و تثبیت قیمت ارز و شرایط بازار سرمایه در کنار تلاش‌های لازم در حوزه‌هایی مثل کاهش نرخ بیکاری، افزایش توان خرید مردم و از بین بردن فقر مطلق می‌تواند از جمله این سیاست‌ها باشد. در حوزه روابط خارجی و دیپلماسی نیز، اکنون فصل چیدن میوه برجام است. در عین حال شاید بتوان روند مذاکرات منتج به برجام را در حوزه‌های دیگر نیز تکرار کرد. تقویت حضور و جایگاه ایران در نهادهای بین‌المللی نیز از دیگر محورهایی است که می‌توان از آن به عنوان حوزه‌هایی برای حرکت رو به جلوی دولت دوازدهم یاد کرد. در همین حال چالش اصلی این شرایط، کند شدن روند رو به جلو خواهد بود. یعنی در شرایطی که مثلا تبدیل نرخ رشد منفی به رشد مثبت بالای 6 درصد، تفاوت عددی قابل توجهی است، اما از این پس، افزایش هر یک واحد به نرخ رشد، کاری سخت‌تر خواهد بود و باید در افکار عمومی چنین روندی را توضیح داد. همچنین دولت در شرایطی همچنان پس از تبدیل یک شرایط بحرانی به شرایط قابل تحمل باید به سوی شرایط ایده‌آل حرکت کند که با کند شدن این روند در کنار افزایش انتظارها از دولت، نگاه سنگین‌تر انتظارات مردمی رو روی خود حس می‌کند.
چالش دوم دولت دوازدهم، پیچیده‌تر شدن شرایط بین‌المللی است. در شرایطی که در آمریکا چهره‌ای غیرقابل پیش‌بینی و حتی به تعابیری «دیوانه» همچون دونالد ترامپ به ریاست جمهوری رسیده است، در عربستان قدرت در حال انتقال از فرزندان عبدالعزیز به اولین فرد از نوادگان اوست که رویکردی تند و تیزتر از پدر و عموهایش در عرصه سیاست خارجی و منطقه‌ای دارد، اتحاد عربی خاورمیانه دچار گسست شده، توازن قدرت بین روسیه و آمریکا وارد مرحله جدیدی بعد از جنگ سرد شده و از سوی دیگر اروپای پس از بریگزیت با رویکرد به سوی جریان‌های سیاسی معتدل‌تر سیاسی در تضاد با آمریکا و عربستان به عنوان اصلی‌ترین کشورهای در جبهه تقابل با ایران، علاقه بیشتری به تعامل با ایران دارد. تروریسم منطقه‌ای نیز در حال تغییر شرایط است. در حالی که طالبان دوباره جان می‌گیرد، داعش از نظر جغرافیایی در عراق و سوریه در تنگناست و در عوض عرصه تروریسم را شدیدتر از قبل به دیگر کشورها کشیده است. دولت دوازدهم در چنین شرایطی با پشت سر گذاشتن برجام، در شرایط پیچیده بین‌المللی باید سیاست خارجی خود را برنامه‌ریزی کند.
سومین چالش دولت دوازدهم اما در عرصه سیاست داخلی تعریف می‌شود؛ جایی که از یک سو عملکرد حسن روحانی و دولتش می‌تواند روی تکرار پیروزی ائتلاف حامیان اصلاح‌طلب و اعتدالگرایش در مجلس یازدهم و ریاست جمهوری دولت سیزدهم موثر باشد و از سوی دیگر هر حرف، حرکت و عملش بیش از پیش تحت فشار و هجمه جریان رقیب قرار خواهد گرفت. اصولگرایان با تجربه شکست‌های تکراری، بیش از هر وقت دیگر تحت فشار قرار دارند و برای خروج از این شرایط، به هر چیزی دست خواهند یازید. شرایط پس از انتخابات 29 اردیبهشت 96 نشان می‌دهد که حتی برخی چهره‌های منتقد دولت وابسته به جریان اصولگرایی که سعی می‌کردند به دلیل حضور در مناصب البته غیرانتخابی فراجناحی و حکومتی، ادبیات خود را در تقابل با روحانی و حامیانش کنترل کنند، اکنون کم‌کم شمشیر را از رو می‌بندند و علنا به تقابل، هجمه و حتی تخریب روحانی و دولت و حامیانش می‌پردازند.
در شرایطی که دو جنس چالش اول به اندازه کافی می‌توانست برای تشبیه راه رفتن دولت دوازدهم روی بند کافی باشد، اما این نوع سوم چالش، بند زیر پای دولت را بیش از پیش باریک می‌کند. به نظر می‌رسد دولت دوازدهم بار سنگین‌تر و حرکت کندتر و تحت فشارتری را تا پایان 4 سال خود بر دوش خواهد کشید و تنها حفظ تعادل بیشتر و سیاست‌های کم‌اشتباه‌تر می‌تواند روحانی و دولت و حامیانش را از این دوران گذر دهد.