سه بازیگر اصلی تحولات بین المللی آمریکا، روسیه و چین هستند. آمریکا به عنوان حامی اصلی مخالفان سوری در یک سال گذشته و به دنبال روی کارآمدن دونالد ترامپ سیاست انزواگرایی را در پیش گرفته و مداخلات خود را در غرب آسیا کاهش داده است

به گزارش ندای گیلان،به دنبال اعلام پایان خلافت سیاه داعش توسط سردار قاسم سلیمانی، فرماندهی سپاه قدس، این روزها شاهد جابه جایی صحنه رویارویی قدرت های سیاسی منطقه ای و فرا منطقه ای از عرصه میدانی به عرصه دیپلماسی هستیم. از یک سو تروئیکای ایران، روسیه و ترکیه با برگزاری مذاکرات آستانه به دنبال حرکت به سمت صلحی پایدار در سوریه هستند و از سوی دیگر کشورهای غربی به ویژه فرانسه و متحدان منطقه ای آن ها به ویژه عربستان در تلاش اند تا از طریق مذاکرات ژنو شکست های خود را در عرصه میدانی جبران کنند.  مذاکرات آستانه که به ابتکار جریان مقاومت و به ویژه ایران حدود 14 ماه پیش کلید خورد تاکنون دستاوردهای واقعی و تاثیر گذاری داشته است از جمله این دستاوردها می توان به “آتش بس های متعدد زمانمند” و “ایجاد مناطق صلح پایدار در داخل خاک سوریه” اشاره کرد. در مقابل نشست ژنو که به ابتکار دول غربی و عربی حدود شش سال پیش آغاز شده تاکنون هیچ دستاورد ملموسی نداشته است. دور جدید دوئل دیپلماتیک آستانه و ژنو در شرایطی در حال شکل گیری است که  سه مولفه اصلی، وضعیت میدانی سوریه، اوضاع منطقه ای غرب آسیا و تحولات کلان بین المللی، موفقیت هر کدام از این نشست ها را تعیین می کند. در ادامه مطلب، به این سه مولفه کلیدی می پردازیم.
الف: وضعیت میدانی سوریه
اولین مولفه کلیدی اوضاع میدانی سوریه است. در سطح میدانی با توجه به آخرین تحولات صورت گرفته می توان گفت،  در داخل سوریه چهار بازیگر اصلی قابل شناسایی هستند که البته وزن و توان نظامی و سیاسی آن ها بسیار متفاوت است. بازیگر اول دولت سوریه است که  می‌توان گفت چیزی کمتر از دو سوم خاک این کشور را تحت کنترل دارد که البته باید گفت، این دو سوم مهم ترین بخش‌های سوریه از جمله دمشق، پایتخت و نوار ساحلی غرب کشور را که بخش استراتژیک سوریه محسوب می‌شود، در خود جای داده است. طرف دومی که بیشترین مناطق خاک سوریه را اکنون در اختیار خود دارد، ائتلاف موسوم به “نیروهای سوریه دموکراتیک” است که ستون فقرات آن را نیروهای کرد سوری تشکیل می‌دهند و تحت حمایت مستقیم آمریکا قرار دارد. این گروه اکنون بخش عمده نوار شمالی سوریه و مناطق وسیعی از استان دیرالزور، رقه، حلب و حسکه را در اختیار دارد و در مجموع می‌توان گفت کمی بیش از یک سوم خاک سوریه اکنون در اختیار این گروه شبه‌نظامی است. ائتلاف سوریه دموکراتیک بارها اعلام کرده است با ارتش سوریه دشمنی ندارد اما در عین حال تاکید دارد که قصد ندارد مناطقی را که از اشغال داعش یا دیگر مخالفان سوری خارج کرده است، به دولت سوریه واگذار کند . این ائتلاف که به طور عمده نظرات و طرح‌های آمریکا در سوریه را پیاده می‌کند، خواهان تشکیل کشوری فدرال است که هر منطقه در اداره خود تا حدودی آزادی عمل داشته باشد، پیشنهادی که دولت سوریه گفته است با کلیت آن مخالفتی ندارد و آماده‌است بر سر آن مذاکره کند. بازیگر سوم مجموعه معارضین سوری هستند که البته بسیار متکثر و ناهمگون هستند و بر بخش‌های مختلفی از خاک سوریه سیطره دارند که در چند کانون و نقطه اصلی در سراسر خاک سوریه پراکنده شده است. بزرگ ترین منطقه تحت کنترل آن ها در ادلب قرار دارد که اکنون بیشتر جریان‌های افراط گرا مانند النصره و احرارالشام در آن جا حکمرانی می‌کنند. بازیگر آخر هم داعش است که این روزها نفس هایش به شمارش افتاده و در بخش‌های بیابانی سه استان حسکه، دیرالزور و حمص پراکنده شده است. در همین حال بخش‌هایی از شمال سوریه نیز در کنترل ارتش ترکیه و هم‌پیمانان سوری آن هاست، آمریکایی ها نیز حدود دو هزار نیرو در خاک سوریه دارند که در مناطق کرد نشین مستقر هستند. نیروهای روسی نیز در کنار نیروهای مقاومت در مناطق تحت کنترل دولت مستقر هستند.
ب: اوضاع منطقه ای غرب آسیا
مولفه تاثیر گذار دوم در فرجام دوئل دیپلماتیک بر سر سوریه، اوضاع منطقه ای با تاکید بر چهار بازیگر اصلی یعنی ایران، ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی است. عربستان به عنوان حامی اصلی معارضین تکفیری و مخالفان دولت مرکزی سوریه، این روزها به شدت درگیر بحران داخلی است. سرکوب تعداد زیادی از شاهزادگان مخالف بن سلمان به بهانه مبارزه با فساد از یک سو، ناتوانی در جنگ یمن و سوریه از سوی دیگر باعث شده است تا محمد بن سلمان که تلاش دارد هرچه زودتر بر تخت پادشاهی تکیه بزند، بیش از همه چیز درگیر حفظ جایگاه و موقعیت داخلی اش باشد. هرچند این روزها سعودی ها تلاش کرده اند تا با برگزاری نشست هایی تروریست های سوری را برای مذاکرات ژنو بزک کنند، اما سیاست اصلی ریاض در ماه های پیش رو تلاش برای بحران آفرینی منطقه ای به ویژه در لبنان خواهد بود. در این بحران آفرینی رژیم صهیونیستی نیز که این روزها به شدت نگران تقویت محور مقاومت در منطقه است به احتمال زیاد ریاض را همراهی خواهد کرد. نشانه های چنین رفتاری را می توان در گروگان گیری سعد حریری و اجلاس اخیر اتحادیه عرب بر ضد حزب ا… و علنی ساختن روابط ریاض و تل آویو دید. از سوی دیگر ترکیه که پیشتر تلاش می کرد خود را به عنوان رهبر جریان معارض سوری معرفی کند، به دنبال سیاست های واشنگتن در حمایت از کردهای سوری و  اختلاف ریاض با جریان های اخوانی منطقه،  فاصله خود را با محوری غربی-عربی-عبری بیشتر کرده است و تلاش دارد تا با چرخش به سمت عملگرایی در سیاست خارجی، از اشتباهات گذشته اش درس بگیرد. هرچند توافق اخیر اردوغان و ترامپ درباره قطع کمک واشنگتن به کردها نگرانی‌هایی را از احتمال چرخش دوباره ترکیه  برانگیخته است، در این میان جمهوری اسلامی ایران به پشتوانه پیروزی های میدانی خود در عراق و سوریه، ثبات داخلی و دیپلماسی قوی و هوشمندانه اش، توانسته است جایگاهی برتر در منطقه را کسب کند. امری که می تواند در پیشبرد اهداف کشورمان در مذاکرات آینده سوریه نقطه قوت محور مقاومت محسوب شود.
ج: تحولات بین المللی
سومین عامل تعیین کننده در دوئل دیپلماتیک پیش رو، تحولات بین المللی به عنوان سطح کلان تحلیل است. سه بازیگر اصلی تحولات بین المللی آمریکا، روسیه و چین هستند. آمریکا به عنوان حامی اصلی مخالفان سوری در یک سال گذشته و به دنبال روی کارآمدن دونالد ترامپ سیاست انزواگرایی را در پیش گرفته و مداخلات خود را در غرب آسیا کاهش داده است، به گونه ای که به تازگی رابرت فیسک روزنامه نگار انگلیسی با اشاره به این واقعیت در روزنامه ایندیپندنت نوشت” در خاورمیانه دیگر حرف آخر را آمریکا نمی زند، رقبا جای آن را گرفته‌اند”.   این عقب نشینی آمریکا از تحولات بین المللی را می توان در تلاش های پاریس برای جایگزینی واشنگتن و برنامه پنتاگون برای کاهش حمایت هایش از نیروهای سوریه دموکراتیک نیز دید. از سوی دیگر روسیه به عنوان دیگر بازیگر بین المللی این روزها رویکرد بین الملل گرایی خود را به شدت افزایش داده است و تلاش می‌کند تا خلأ موجود در نتیجه انزواگرایی آمریکایی را با یارگیری های منطقه ای و فرامنطقه ای پر کند. همزمان چین نیز تلاش می کند تا با اتکا به قدرت اقتصادی اش خود را برای جهان چند قطبی عصر افول آمریکا آماده کند.در پایان باید تاکید کرد که با توجه به مولفه های ذکر شده احتمال این که در دوئل دیپلماتیک پیش رو، محور غربی-عربی-عبری موفقیتی کسب کند بسیار بعید به نظر می رسد، بنابراین می توان پیش بینی کرد در چنین شرایطی بازیگران منطقه ای دست به ماجراجویی های جدیدی برای به هم ریختن ثبات نسبی ایجاد شده بزنند.