سرمربی سابق استقلال گفت:فوق‌العاده خسته و تنها هستم. قول می‌دهم در هر تیمی باشم در ورزشگاه آزادی مقابل استقلال روی نیمکت ننشینم.

به گزارش ندای گیلان،سرانجام قصه منصوریان در استقلال تهران به اتمام رسید. او از هدایت تیم بزرگ پایتخت استعفا داد تا بار دیگر حیا کن… رها کن را در ورزشگاه آزادی نشنود و با نوستالژی‌هایی نظیر داش‌علی منصوریان استقلال را در ذهن خود بپروراند. مربی جوان استقلالی‌ها که با تمام نقدهایی که در چند ماه اخیر متوجهش بود تصمیم به جدایی گرفت. جدایی سختی که خودش می‌گوید به خاطر هواداران استقلال و خانواده‌اش بوده است. منصوریان که اصرار داشت بفهماند از استقلال خسته نیست و او را دیگران به آخر خط رسانده‌اند، درباره تمام آنچه که برایش رخ داد صحبت کرد به غیر از اعلام اسامی خاصی که به قول خودش هیولای پنهان باشگاه استقلالند. گفت‌وگو با منصوریان درست در لحظاتی که داغ خداحافظی‌اش همچنان باعث بغض در چشمانش می‌شود جذاب است. این گفت‌وگو را با هم می‌خوانیم.
 وقتی گفتم داربی را می‌بریم، ترسیدم!
وقتی آمدم گفتم داربی را می‌بریم فکرش را نمی‌کردم چه قول بزرگی داده‌ام. چند روز گذشت و گفتم خدایا من چرا گفتم داربی را می‌بریم چون می‌دیدم هوادارانمان چقدر از این موضوع خوشحال هستند و حس خوب نسبت به دیدار با پرسپولیس دارند. آمدم و گفتم می‌بریم. خدا را شکر می‌کنم که بردیم ولی واقعا ترسیده بودم که نکند نبریم و از قولی که داده بودم نگران شدم. به نوعی خودم هواداران را درک می‌کردم. من همان منصوریانی هستم که هوادار استقلال بوده‌ام و فرقی با آن دوران ندارم. همان موقع هم گفتم تیم را اول یا دوم می‌کنم و دوم هم شدیم.
روند رو به رشدم می‌گوید به خودم تبریک بگویم
روزهای بسیار خوبی را در فوتبال ایران داشتم و پلکانی زحمت کشیدم تا به این نقطه‌ای که هستم رسیدم. شاید به همین خاطر است که باید بگویم از خودم راضی‌ام.
 حیا کن رها کن تجربه تلخی است
هرگز فضای حیا کن رها کنی که روی سکوها می‌شنیدم را درک نمی‌کردم. یعنی اگر روزی به من می‌گفتند که هواداران می‌خواهند حیا کن رها کن سر بدهند عکس‌العمل خاصی نشان نمی‌دادم اما این اتفاق برایم افتاد و من این جمله را از روی سکوها شنیدم. از بازی با پدیده حس و حال دیگری داشتم. بدترین حس این است که هوادار دیگر حوصله‌ات را نداشته باشد. شاید می‌ماندم و با یک برد در مسیر رو به جلو حرکت می‌کردم اما مطمئنم اگر می‌باختیم من نمی‌توانستم به بازی فکر کنم و حواسم روی سکوها می‌رفت.
 به بازیکنانم وصیت کردم
بعد از این‌که بازی با ذوب‌آهن تمام شد و تصمیم به استعفا گرفتم چند وصیت به بازیکنان جوانم کردم. اولین موضوع این بود که قداست همدیگر را نشکنند و به پیشکسوتان احترام بگذارند.
 مشکلاتم خنده‌دار بود
در استقلال مشکلاتی داشتم که واقعا خنده‌دار بود؛ به فرض مثال زمین تمرین نداشتیم. اتفاقاتی رخ می‌داد که واقعا تعجب می‌کردم. در این تیم تنها نباید مربی بود.
 نمی‌خواهم اسم بیاورم
نمی‌خواهم بگویم که چه اتفاقاتی از سوی چه کسانی افتاد. اگر قرار باشد اسم بیاورم حداقل 15 نفر را باید لیست کنم و بگویم. قبلا می‌گفتم این کار را انجام می‌دهم اما حالا می‌گویم نه. اگر بخواهم بگویم که عادل فردوسی‌پور تا 20 برنامه آینده‌اش می‌تواند روی اتفاقات حاشیه‌ای استقلال مانور بدهد. هیولای درون استقلال چیزی بود که وقتی نوجوان بودم می‌شنیدم اما حالا که مربی‌اش شدم فهمیدم واقعا چنین چیزی وجود دارد. خودتان بهتر می‌دانید از چه چیزهایی صحبت می‌کنم. پس لازم نیست درباره آن توصیفات زیادی داشته باشم.
 پرسپولیس هیولایش را دریبل کرد
پرسپولیس سال ۹۴ از این هیولای درون فرار کرده است. همه فهمیده‌اند که چه می‌خواهند.
 مشکل اصلی، مدیران نابلد استقلال بودند
در باشگاه به افرادی نیاز داریم که فوتبال را بفهمند اما وقتی بدون کارشناسی ورود و خروج‌ها صورت می‌گیرد این آسیب‌ها وجود دارد. شرایط را به گونه‌ای پیش نبرید که من احساساتی بشوم و اسم برخی افراد را بیاورم. باید افرادی را انتخاب کنیم که کارشناس باشند و به مردم احترام بگذارند.
 مشکلات فنی هم داشتیم
قبول دارم که تنها مشکلات حاشیه‌ای نبود که تیممان را رو به سمت عدم نتیجه‌گیری می‌آورد. خودمان هم مشکلات عمیقی داشتیم که از لحاظ فنی خیلی کار کردیم اما تیم در بحران بود. فضای استرسی بالایی داشتیم و نگران بودیم. ما سال گذشته این استرس را نداشتیم. به جرات می‌توان گفت اگر یک – صفر برده بودیم همه می‌گفتند از بحران خارج شدیم.
 گریه کوچولوهای تیم را در رختکن جمع کردم
در بازی با گل‌گهر هم بازیکنان ما استرس داشتند. خلق موقعیت احتیاج به فضای بالایی دارد. اگر دقت کنید ما چندین موقعیت خوب داشتیم که به گل تبدیل نشد. باید یک اعتماد به نفسی را از سکوها بگیرید و بروید داخل زمین. این اعتماد به نفس از روی سکوها نمی‌آمد. ما در رختکن ۲۰ دقیقه روی گریه کردن امید نورافکن کار می‌کردیم. اشک بازیکنان جوان تیم را که به مزاح به آن‌ها می‌گفتیم کوچولو‌ها، جمع کردم. بازیکنان جوان و با تجربه تیمم میل به برد را در دیدار با ذوب‌آهن انجام دادند. می‌دیدم که از جان مایه می‌گذارند. بازیکنانم سنگ تمام گذاشتند و از آن‌ها هیچ گله‌ای ندارم. اعتماد به نفسی که از روی سکوها می‌آید خیلی تاثیرگذار است که این روزها به بازیکنان اعتماد به نفسی نمی‌رسد.
 4 نفر من را استقلالی کردند
در آمدن من به استقلال 4 نفر دخالت مستقیم داشتند. اولین نفر عمو نصی عبداللهی بود، بعد آقای بهتاش فریبا و بعد هم آقای قلعه‌نویی که به آمدنم خیلی کمک کردند. یک روز صبح در خانه خوابیده بودم که یک نفر زنگ زد و گفت من امیر قلعه‌نویی هستم و از آقای بهتاش و عبداللهی خبر آوردم که باید بیای استقلال. چهارمین نفر هم کاظم اولیایی بود که خیلی به آمدنم کمک کرد. ایشان سال ۷۳ من را از پارس‌خودرو آوردند استقلال. این 4 نفر در مسیر آمدن من به استقلال کمک کردند اما بعدا ۵۰ نفر به من گفتند که ما شما را آوردیم استقلال.
 مهدی رحمتی؟ از او خیلی گله دارم
در برنامه 90 قداست من نشکست بلکه قداست مربیگری شکست. من با رحمتی دوست خانوادگی هستم اما دیدم مقابل کسانی در حال تلاش هستم که بگویم من دروغ نمی‌گویم که خودم هم گویی زیر سوال رفته‌ام. تنها گلایه من از رحمتی اتفاق برنامه 90 است که به قداست مربیگری لطمه زد. کمترین توقع من در این برنامه این بود که رحمتی وقتی من و مدیرعامل بودیم خداحافظی می‌کرد و می‌گفت سرمربی و مدیرعامل هستند.
 قول می‌دهم مقابل استقلال قرار نگیرم
فوق‌العاده خسته و تنها هستم. قول می‌دهم در هر تیمی باشم در ورزشگاه آزادی مقابل استقلال روی نیمکت ننشینم. به دوستانی که می‌خواهند سرمربی استقلال شوند می‌گویم بسیار کار سختی است. البته اگر کسی بخواهد دستیار بشود کار آسانی است. شما می‌آیید به عنوان دستیار کنار سرمربی فیگور هم می‌گیرید اما وقتی مشکلی به وجود بیاید سرمربی سیبل می‌شود.
 برای معارفه جانشینم می‌آیم
هر مربی را که برای جانشینی من انتخاب کنند حتما در مراسم معارفه‌اش شرکت خواهم کرد. از این مسائل نباید فرار کنیم.
 از ماگات پرسیدم تو جانشین منی؟
در کلاس مربیان آسیا ماگات را دیدم و گفتم خدا را شکر یک مربی بزرگ جانشین من می‌شود. وقتی فرصت برای نوشیدن قهوه پیش آمد سمتش رفتم و از او پرسیدم پیشنهادی برای حضور در ایران و استقلال داری؟ وقتی رقم قراردادش را گفت فهمیدم خیلی مانده تا ما بخواهیم چنین رقم‌هایی را پرداخت کنیم.
 این تیم می‌تواند قهرمان شود
این استقلال می‌تواند قهرمان شود. این استقلال می‌تواند با یک تغییر مسیر در لیگ برتر جزو مدعیان قهرمانی باشد.
 من نگفتم تا 1400 در استقلالم
من اصلا چنین چیزی را مطرح نکردم بلکه گفتم ما تا سال ۱۴۰۰ بازیکن داریم و این بازیکنان در تیم‌های مختلف استقلال حضور دارند که می‌توانند گارانتی قهرمانی استقلال شوند.
 برنامه 90 کارش را به بهترین نحو انجام می‌دهد
اگر بخواهم در مورد اسامی این افراد صحبت کنم به اندازه 50 برنامه 90 سوژه می‌دهم. من می‌گویم در اطراف تیم کسانی بودند که علیه تیم کارشکنی کردند اما داخل تیم بازیکنان من بسیار هم عالی بودند. درباره برنامه 90 هم باید بگویم ذات این برنامه چالشی است و خود عادل هم دوست نداشت چنین فضایی ایجاد شود.
 با جباری مشکلی نداشتم
علاقه داشتم که مجتبی جباری و پژمان منتظری سال‌های پایانی فوتبالشان را در استقلال سپری کنند. دوست داشتم این‌ها در استقلال عاقبت به خیر شوند. اصلا این 2 بازیکن برای ما حاشیه درست نکردند. اصلا مشکلی با این 2 نفر نداشتیم.
 در حساس‌ترین جلسه باشگاه، موبایل روشن بود!
من واقعا نمی‌خواهم در برخی مسائل ورود کنم. حرف‌های خیلی زیادی دارم اما دیدم که در یکی از حساس‌ترین جلساتی که در باشگاه داشتیم موبایل یکی از آقایان روشن بود و صدایمان شنیده می‌شد